بنابر این گزارش، اين جلسه كه پنجشنبهي گذشته در فرهنگسراي فناوري اطلاعات برگزار شد، رضا عليزاده، مجتبي گلستاني، يوسف انصاري و فريد قدمي حضور يافتند و دربارهي اين رمان سخن گفتند.
در ابتداي جلسه فريد قدمي، مترجم رمان، بخشي از آن را قرائت كرده و دربارهي زندگي و آثار كروآك براي حاضران سخن گفت: جك كروآك به همراه دو شاعر و نويسندهي بزرگ امريكايي ديگر، ويليام باروز و آلن گينزبرگ، مثلثي را تشكيل ميدهند كه به نسل بيت مشهور است و آثار اين نسل نه تنها باعث تحولي چشمگير در ادبيات امريكا و جهان شد، بلكه تمام عرصههاي عمومي زندگي در امريكا و اروپا را هم تحت تأثير قرار داد: از فرهنگ گرفته تا سياست، جامعه و هنرهاي ديگري همچون موزيك و سينما.
مترجم رمان «ولگردهاي دارما» گفت: رمانهاي كروآك اتوبيوگرافيك هستند و او تنها از زندگي خودش و دوستانش مينويسد. كروآك نوشتار خودبهخودي را به ادبيات پيشنهاد مينهد كه به تعبير خودش، شكلي از نوشتار است كه به حرف زدن در كافهها شباهت دارد و انگار كسي در كافهاي نشسته و دارد ماجرايي را براي ديگران تعريف ميكند.
رضا عليزاده سخنران ديگر حاضر در اين جلسه بود كه پس از اشاره به اهميت بسيار اين رمان در ادبيات جهان و پرخواننده بودن آن همچنان پس از پنجاه سال، گفت: اين رمان تاريخچهاي از نسل بيت به دست ميدهد. نسل بيت، نسلي سرخورده و خسته بود كه پس از جنگ جهاني دوم سربرآورد و خستگي از وضعيت فعلي و اعتراض به سبك حاضر زندگي از ويژگيهاي مهم آن نسل بود كه در آثارشان متجلي شد. نسل بيت چند ويژگي مهم دارد؛ يكي به هم زدن ساحت نمادين ادبيات و نامتعارف بودن آن؛ يكي گرايش به مذاهب شرقي و يكي استفاده از زباني صريح و ارجاعات مستقيم و بيپرده به مسائل در آثارشان. «ولگردهاي دارما» هنوز كه هنوز است، يعني پس از بيشتر از پنجاه سال از زمان انتشارش هنوز يكي از پر خوانندهترين رمانهاي جهان است و در سايت آمازون رتبهي چهارصدم فروش را دارد، آن هم در ميان ميليونها رمان جديد كه تازه چاپ اولشان در جهان منتشر شده است.
مترجم آثار اومبرتو اكو و تالكين در ايران، همچنين ادامه داد: گرايش به ذن بوديسم در اين رمان براي كروآك چندان جدي نيست و كروآك و ديگر نويسندگان نسل بيت كه از جامعهي تودهاي و مصرفزدهي امريكا بيزار بودند، در آثارشان تنها به دنبال دستيابي به يك ضد فرهنگ امريكايي هستند.
اين مترجم نامآشناي ايراني همچنين گفت: واضح است كه ويژگيهاي اين رمان كار را براي مترجم بسيار دشوار ميكند و فريد قدمي در اين ترجمه موفق بوده و بايد به او تبريك گفت؛ چراكه ترجمهي اين رمان اتفاق خوشايندي براي ادبيات فارسي است.
مجتبي گلستاني منتقد ديگري بود كه به نقادي اين رمان و ترجمهي فارسياش پرداخت. او پس از آنكه قدمي را نويسنده و مترجمي بسيار باسواد، دقيق و پُركار خواند، گفت: رمان «ولگردهاي دارما» را ميتوان در واكنش آن به مدرنيته سنجيد. در مواجهه با مدرنيته ميشود به دو جبههي منتقدان دروني و بيرونياش اشاره كرد. منتقدان بيرونياش همان نيچهايها و هايدگريها هستند؛ و منتقدان درونياش ماركسيستها و آنارشيستها. منتقدان بيروني در پي غلبه بر مدرنيته و تخريب دستاوردهاي آن هستند؛ اما منتقدان دروني راهشان را درون مدرنيته پيگيري ميكنند و رمان «ولگردهاي دارما» نيز متعلق به همين دستهي دوم است.
او همچنين ادامه داد: در اين نحلههاي فكري گذشتهگرايي و نوستالوژي نقش مهمي دارد و حتا آيندهگرايي ماركسيسم به نوعي همان گذشتهگرايي است؛ چراكه ميخواهد به همان كمون اوليه برگردد، منتها در آينده. «ولگردهاي دارما» نيز نگاهي گذشتهگرا و نوستالوژيك دارد و ميخواهد با بازگشت به طبيعت و سنت مذهبي بوديسم مدرنيته را از درون نقد كند. اما بر خلاف نظر آقاي عليزاده، بوديسم به عقيدهي من نقش خيلي مهمي در اين رمان داشته و راوي اين رمان برخوردي دوگانه با بوديسم دارد؛ هم درون فضاي نمادين آن قرار دارد و هم آمادهي نقادي و عبور از آن است. «ولگردهاي دارما» رماني انساني، دروني، نوستالوژيك، طبيعتگرا و انتقادي است؛ اما چون نميتواند آلترناتيو سياسي ارائه بدهد، كارش در سطح قبول نكردن واقعيت مانده و تلاشي براي تغيير آن نميكند. فضاي «ولگردهاي دارما» فانتزي و ايدئولوژيك است و پاسخهايي فانتزيوار به وضعيت موجود ميدهد.
كارشناس برنامهي راديويي بوطيقا در ادامه گفت: در مورد ترجمهي اين رمان بايد به فريد قدمي تبريك گفت؛ چراكه از پس متني بسيار دشوار براي ترجمه برآمده و حاصل كارش ترجمهاي خوشخوان، دقيق و خلاقانه است. پانوشتهاي خيلي زيادي براي اين رمان توسط مترجماش نوشته شده كه قطعاً كار مخاطب را در برقراي ارتباط با رمان خيلي آسان ميكند، اما بايد به نكتهاي هم اشاره كرد: پانوشتهاي مترجم بر اين كتاب دو دستهاند: توضيحي و تأويلي. در پانوشتهاي توضيحي مترجم برخي از اسامي طبيعي و مفاهيم مذهبي و غيره را توضيح داده كه خيلي هم مفيدند، اما در پانوشتهاي تأويلي با اشاره به اينكه مثلاً فلان نام در رمان اشاره به فلان شخصيت حقيقي است، راه را بر تأويلهاي بيشتر توسط مخاطب بسته است.
يوسف انصاري نويسنده و منتقد ديگري بود كه دربارهي «ولگردهاي دارما» سخن گفت: اهميت اين رمان در فرم آن است كه سعي ميكند پيچيدگيهاي زندگي را ساده كند و در فرم اين رمان هيچ كلانروايتي وجود ندارد اين باعث ميشود شخصيتها و مضاميني كه در حاشيه قرار دارند، بيشتر برجسته شوند. نوشتار خودبهخودي كروآك واكنشي است به ادبيات والا و رسمي آن دوران. خود كروآك و دوستانش آدمهايي حاشيهاي هستند. فرم روايي رمان به گونهاي است كه نويسندهاي مدام مضمون را به تأخير مياندازد و ما با مضمون ثابتي مواجه نيستيم. اين رمان، بر خلاف نظر آقاي گلستاني، به عقيدهي من به هيچوجه گذشتهگرا نيست و شخصيتها و فرم رمان كاملاً با زمان حال درگيرند.
نويسندهي مجموعه داستان «امروز شنبه» همچنين گفت: سراسر اين رمان و بهخصوص فصل آخر اين رمان در ستايش زندگي است و اين آن را به همان فلسفهي آري گوي نيچه نزديك ميكند. اين كه كروآك عنصر طرح و توطئه را از كارش حذف ميكند، باعث ميشود كنترلي روي زبان نداشته باشد و حاشيهها به سطح بيايند.
فريد قدمي در ادامهي حرفهاي انصاري گفت: نوشتار خودبهخودي كروآك به معناي همان گريز از طرح و توطئه داشتن است. چراكه به قول كروآك زندگي، خودش قصه است و نيازي به طرح و توطئه ندارد.
مترجم آثار نسل بيت در ايران همچنين در مخالفت با حرفهاي گلستاني گفت: اهميت سياسي كروآك و رمانش را در فرمهايي نو كه براي زندگي پيشنهاد ميدهد، بايد ديد. كروآك به ما ياد ميدهد كه مجبور نيستيم به سيستم روزي 8 ساعت كار و ديگر تعلقات تحميلي جامعه تن بدهيم. شما نميتوانيد تأثيري را كه آثار نسل بيت بر مي 1968 گذاشت و دستاوردهاي سياسي و فرهنگي آن را فراموش كنيد؛ مطالبات مي 68 كه ريشه در جنبش ضد فرهنگ، هيپيزم و آثار نسل بيت داشت، همچنان راديكال و رهاييبخش است و ميتوان با اعلام وفاداري به آن اهميت سياسياش را هم بيشتر كرد. من اين را قبول دارم كه نسل بيت و كروآك كه جزئي از آن است، تا حدي دچار فانتزياند، اما همچنان راديكال هم هستند و شكلي از مقاومت در برابر سرمايهداري، دولت و شيوههاي تحميلي آنها براي زندگي را نشان ميدهند.