پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - May 02 2024
کد خبر: 86415
تاریخ انتشار: 18 مرداد 1402 10:04
خالص‌سازی باید مبتنی بر تجربیات و شناخت گذشته باشد و دو خصلت سلبی را در بربگیرد؛ اول، سکولار‌های ساختارشکن که سکولارخواهی، مطالبه دائمی آنان است و با ادبیات متفاوت عنوان می‌شود. دوم، منفعت‌طلبانی که جز بدنام کردن نظام جمهوری اسلامی و به حراج گذاشتن سرمایه اجتماعی آن هنری ندارند.
مهم ترین اخبار روزنامه های صبح امروز را اینجا بخوانید: 

اشتباه مشایی چه بود که نتوانست بعد احمدی نژاد رئیس جمهور شود؟

مشایی مشکلش این بود که فکر می‌کرد به اندازه کافی شعار داده است درحالی‌که نمی‌دانست در یک جمع شعارمحور هیچ‌وقت تاریخ شعار به پایان نمی‌رسد. شما تا جایی که جان در بدن دارید باید شعار بدهید. وقتی شما از شعار دادن دست بکشید به این معناست که خسته شده‌اید و هوا‌های دیگری به سرتان زده است.

هم میهن نوشت: در این سرزمین کسی به عملکرد شما کاری ندارد آنچه مهم است حرف‌ها و شعار‌های شماست. شما هرچقدر بتوانید شعار‌های مهیج‌تر و نامعقول‌تری سر بدهید در چشم بزرگان عزیزتر و قابل احترام‌ترید.


از آن طرف اگر بهترین عملکرد ممکن را داشته باشید، اما در زمینه شعار استعداد چندانی نداشته باشید راه پیشرفت و ترقی به روی شما بسته است. در حقیقت به عمل کار نیاید بلکه مهم سخندانی و سخنرانی است. شعار آن هم شعار نامعقول و تند و احساسی اصل و اساس رسیدن به مقامات بالاست.

شما باید بلد باشید از طرف مقابل تندترین انتقاد‌ها را انجام بدهید. آن‌ها را به بی‌عرضگی و وادادگی و کارنابلدی متهم کنید و ادعا کنید اگر کار به دست مشتی آدم معتقد و کاربلد بیفتد همه مشکلات حل می‌شود. درست مثل آن چیزی که در تلویزیون اتفاق افتاد.

اصلاً هم مهم نیست وقتی کار را به دست گرفتید چه عملکردی خواهید داشت. شما نباید دمی از شعار دادن باز بایستید. فقط حواستان باید به شعارهایتان باشد نه عملکردتان. همیشه هم طلبکار باشید؛ از اصلاح طلب‌ها؛ از روزنامه‌نگارها. اینکه اصلاح‌طلبان امروز کاره‌ای نیستند و یا اصلاً کسی روزنامه نمی‌خواند مهم نیست. مهم این است که چنین شعار‌هایی هنوز هم مشتری خودش را دارد.

فکر می‌کنید چرا رحیم‌مشایی بختش برگشت و از بغل دست معجزه هزاره سوم کارش به حبس کشید؟ مگر کسی به عملکرد او کار داشت؟ هیچ‌کس نگفت او در شورایعالی امور ایرانیان چه کرد، اما وقتی ناپرهیزی کرد و از مکتب ایرانی گفت خودش را جلوی تیغ قرار داد. شاید اگر او اندکی درایت به خرج می‌داد و حواسش را جمع می‌کرد ریاست جمهوری‌اش بعد از احمدی‌نژاد قطعی بود.

مشایی مشکلش این بود که فکر می‌کرد به اندازه کافی شعار داده است درحالی‌که نمی‌دانست در یک جمع شعارمحور هیچ‌وقت تاریخ شعار به پایان نمی‌رسد. شما تا جایی که جان در بدن دارید باید شعار بدهید. وقتی شما از شعار دادن دست بکشید به این معناست که خسته شده‌اید و هوا‌های دیگری به سرتان زده است.

حتی ممکن است بعضی از همرزمان‌تان گمان‌های بدی کنند و فکر کنند شما از آرمان‌هایتان دست کشیده‌اید و به قافله غربزدگان و سازشکاران پیوسته‌اید. شما باید مدام با اهل شعار تجدید عهد کنید و بی‌توجه به واقعیت و وضعیت مردم دل بزرگترهایتان را به دست آورید.

روزنامه جوان: «خالص سازی» باید همیشه وجود داشته باشد

عبدالله گنجی در روزنامه جوان نوشت: خالص‌سازی امری بسیار مهم است، اما سؤال اساسی این است که شعاع آن چه اندازه است، شاخص‌های آن چیست؟ مخلصین با چه اصولی غربال می‌شوند و کلاً چنین امری شدنی و لازم است؟ آیا امری فراتر از قوانین موجود است و علت بدبینی طیفی از اصلاح‌طلبان بدان چیست؟

بدون تردید خالص‌سازی باید در تراز و شعاع نظام جمهوری اسلامی همیشه وجود داشته باشد و حصر در باند و سلیقه نشود، اما شرط آن این است که سلایق را درست بشناسیم و با اصولی بسنجیم، تفسیر موسع یا تقلیل‌گرایانه از شعاع جریانات همسو با انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و اندیشه امام باید بدون افراط و تفریط باشد.

خالص‌سازی باید مبتنی بر تجربیات و شناخت گذشته باشد و دو خصلت سلبی را در بربگیرد؛ اول، سکولار‌های ساختارشکن که سکولارخواهی، مطالبه دائمی آنان است و با ادبیات متفاوت عنوان می‌شود. دوم، منفعت‌طلبانی که جز بدنام کردن نظام جمهوری اسلامی و به حراج گذاشتن سرمایه اجتماعی آن هنری ندارند.

خوشبختانه پیش ثبت‌نام این دوره و فرصت طولانی جهت بررسی صلاحیت‌ها این حسن را دارد که دیگر با گزینه «عدم احراز صلاحیت» مواجه نخواهیم بود. اما خالص بودن نیرو‌های انقلاب اسلامی امری لازم، ضروری و آرمانی است که همه باید هم برای خلوص فردی خویش، هم برای «وحدت خالصان» تلاش کنند. بار‌ها نوشته‌ام که برای عبور از سلایق و یگانه شدن ذیل کلیت نظام، نیرو‌های سیاسی کشور باید بر اصول مشترکی تفاهم کنند و خالص‌سازی و توقع خالص بودن حول آنان شکل بگیرد. سکولار‌ها شامل حال این اصول نمی‌شوند. آنان نمی‌توانند هم سکولار باشند و نظام غیر دینی بخواهند، هم از نبود خود در جمع خالصان انقلاب اسلامی تعجب کنند. هیچ چاره‌ای نداریم که این اصول را محور قرار دهیم و گرد آن جمع شویم.

۱- جمهوری اسلامی به معنای باور به مردم‌سالاری دینی با ماهیت اسلام سیاسی اصل اول است؛ ۲- ولایت فقیه؛۳- امام خمینی در حوزه سیره و اندیشه به عنوان بنیانگذار ۴- قانون اساسی و ۵- سیاست‌های کلی نظام. کسانی که سیاست‌های کلی نظام (اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی) را قبول ندارند هرچند محترم باشند، اما وقتی قبول ندارند نمی‌توانند ذیل آن قانون وضع یا رفتار سیاسی – حکومتی داشته باشند. اگر خالص‌سازی را حول این چند اصل قرار دهیم، هم عدد خطوط قرمز کم می‌شود، هم به تفاهم شفافی می‌رسیم و هم شعاع مردم‌سالاری در تراز و شأن جمهوری اسلامی ترسیم خواهد شد.


کیهان: اصلاح طلبان می‌خواهند پرشور نبودن انتخابات را به گردن حاکمیت بیندازند

مدعیان اصلاحات هرگاه در انتخاباتی با مشارکت بالا حضور یابند و با رای مردم، نتیجه را به حریف واگذار کنند، صندوق رای را بی‌اعتبار دانسته و به آشوب و اردوکشی خیابانی روی می‌آورند (سال ۱۳۸۸).

کیهان نوشت: هرگاه در انتخابات ولو با فاصله کم پیروز شوند، ابتدا مستانه بر طبل پیروزی می‌کوبند و به مخالفین حمله می‌کنند، و آن گاه که ناکارآمدی‌شان آشکار شد، با فرافکنی مشکلات را به گردن دیگران انداخته و حاضر به عذرخواهی از ملت نمی‌شوند. (سال ۱۳۹۲) و هرگاه احساس کنند جایگاهی میان مردم یا کاندیدایی برای معرفی ندارند، از عرصه انتخابات کنار رفته و حاکمیت را مقصر می‌کنند! (سال ۱۴۰۰)

همین طیف از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم، در رسانه‌های خود به طور گسترده به انکار دستاورد‌های دولت و بزرگنمایی اخبار منفی و در نتیجه ناامیدسازی مردم می‌پردازند و در عین حال مدعی می‌شوند که اگر انتخابات پرشور نباشد، مقصر حاکمیت است!
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مهمترین اخبار - صفحه خبر