شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - May 18 2024
کد خبر: 8449
تاریخ انتشار: 16 آذر 1392 10:18
به گزارش راه مردم، این روزها که بحث مناظره احمدی‌نژاد و روحانی مطرح شده است، برخی از هواداران حسن روحانی می‌گویند روحانی نباید در مناظره با احمدی‌نژاد شرکت کند؛ چرا که احمدی‌نژاد نشان داده است که در حین مناظره، به هیچ قیدی مقید نیست و برای کوبیدن حریف، از هر سلاحی استفاده می‌کند وهمه چیز را، از منافع ملی گرفته تا اخلاقیات متعارف، ممکن است زیر پا بگذارد.

هر چند که اصلاً قرار نیست مناظره‌ای بین احمدی‌نژاد و روحانی برگزار شود ولی درباره چرایی اتخاذ این شیوه مناظره از سوی محمود احمدی‌نژاد، که در سال 88 یکی از دلایل اصلی ناآرامی‌های سیاسی کشور بود، نکاتی وجود دارد که شاید بیان آنها ضروری باشد.

در عالم سیاست، کوبیدن خصم به هر قیمت ممکن، برآمده از نگرشی است که اصطلاحاً ماکیاولیسم خوانده می‌شود. اگر گاهی مناظره دو رجل سیاسی، مناظره نجابت و وقاحت می‌شود، علت این وضعیت نه لکنت زبان این یکی و فصاحت آن یکی، بلکه اعراض و اقبالی است که در مشی سیاسی هر کدام از آنها به روش‌های ماکیاولیستی وجود دارد.

واقعیت این است که در پشت پرده سیاست در جامعه ایران و هر جامعه دیگری، همواره باندهایی قدرت‌‌طلب وجود دارند که نسبتشان با مناصب سیاسی به چنگ نیامده، نسبت گرگ است با لاشه گوسفند! هر رجل سیاسی، که طالب نشستن بر مسند در خور و چشمگیری است، انبوهی از گرسنگان قدرت را در پس خود دارد که او را می‌آموزند در عرصه رقابت با رقیب چه بگوید و چگونه بگوید (البته منصفانه باید گفت عده‌ای هم از این افراد گردآمده به دور رجال سیاسی کاندیدای قدرت، واقعا در پی خدمت به این ملک و ملت‌اند). این چهره‌های پشت‌نشین و پیرامونی، رونق آب و نانشان در گرو پیروزی کاندیدایشان است: اگر آقای الف رئیس جمهور شود، آنها نیز وزیر و معاون وزیر و ... می‌شوند.

بنابراین اگر در فضای رقابت سیاسی، فلان کاندیدا هر حرفی را برای از میدان به در کردن رقیب بیان می‌کند، ریشه این طرز سخن‌گفتن او را باید در پشت پرده سیاسی تشکیلات او جستجو کرد.

اگر بخواهم به عنوان یک روزنامه‌نگار سیاسی به نمونه‌ای دست اول از این موارد اشاره کنم، می‌توانم گفتگوی اخیر خودم با یکی از مشاوران رده‌بالای یکی از کاندیداهای شکست‌خورده انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر را مثال بزنم. این مشاور محترم به جد از شیوه مناظره محمود‌ احمدی‌نژاد در انتخابات سال 88 دفاع می‌کرد و صراحتاً می‌گفت روش مناظره او غیر اخلاقی نبود. او افشاگری درباره مسائل زندگی خصوصی سیاستمداران را، حتی در دوران قبل از ورود آنها به سیاست، امری روا می‌دانست و در مجموع معتقد بود انتخابات نه یک رقابت که یک جنگ است و در جنگ هر کاری جایز است.

این مشاور محترم، که دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران هم دارد و خودش را یک تبلیغاتچی سیاسی مدرن می‌داند، بر مبنای دو ایده کاملاً سنتی عبور از اخلاق و ادب مناظره را روا می‌دانست: 1- حکمران باید بی‌عیب و نقص باشد. 2- سیاست پدر و مادر ندارد.

ایده نخست تقریباً برگرفته از همان تز افلاطون است که فاضل‌ترین فرد را شایسته ریاست می‌دانست؛ فردی که داناترین و بهترین شخص در جامعه است. هر چند که نظریه شاه – فیلسوف یا حاکم – حکیم افلاطون، نهایتاً به شکل‌گیری دیکتاتوری توتالیتری می‌شود که ریشه آزادی انسان را می‌کَنَد، ولی اگر تصورات تبلیغاتی "آقای مشاور" در همین جا متوقف می‌شد، می‌توانستیم با او همدلی کنیم که شاید در دوران دانشجویی‌اش علاقه زیادی به افلاطون داشته و یا در دوران کودکی و نوجوانی، این ایده را در گوشش فرو کرده‌اند که "بهترین فرد باید رئیس باشد" و او هنوز هم متوقع است کسی رئیس‌جمهور شود که در زندگی‌اش هیچ خطا و اشتباهی مرتکب نشده است. اما وقتی "آقای مشاور" انگاره‌های سنتی دوران کودکی‌اش را با تز "سیاست پدر و مادر ندارد" درمی‌آمیزد، موجود خطرناکی می‌شود که از مشاوره‌اش چهره‌های سیاسی برجسته این کشور، به خدا باید پناه برد!

البته باید افزود که مشاور رده‌بالای مورد بحث، تز توصیفی "سیاست پدر و مادر ندارد" را به تزی تجویزی بدل کرده بود. یعنی از نظر او سیاست باید پدر و مادر نداشته باشد! پس هر چه می‌خواهد دل تنگت بگو! او حتی می‌گفت در انتخابات سال 92، فلان کاندیدا باید مثل احمدی‌نژاد در سال 88 عمل می‌کرد و به زندگی خصوصی رقیبش می‌پرداخت و تازه اگر می‌خواست چنین کاری کند، نسبت به احمدی‌نژاد در سال 88، دستش هم بازتر بود و برای از میدان به در کردن رقیبش، نکاتی بیشتری در آستین‌اش بود که بر روی میز مناظره بریزد!

جالب است که رئیس و کاندیدای مورد حمایت این مشاور محترم، در هشت سال گذشته بیش از همه سیاستمداران ایران درباره "سیاست اخلاقی" سخن گفته و از ناپاکی سیاست در ایران امروز انتقاد کرده است.

اینکه در پیش چشم مردم از سیاست اخلاقی دم بزنیم و در پس پرده چنین مشاورانی را به مشاغل نان و آبدار بگماریم و پول بیت المال را بابت چنین مشاوره‌های سیاسی پلیدی به پای آنها بریزیم، مصداق اعراض تمام‌عیار از "سیاست اخلاقی" است. اما نکته مهم‌تر این است که در اطراف برخی از رجال سیاسی این مملکت، چنین تازه به دوران رسیده‌های تشنه‌ی قدرتی وجود دارند که حاضرند آبروی هر چهره سیاسی معتبری را، که عمرش را صرف خدمت به این کشور و نظام سیاسی حاکم بر آن کرده است، نردبان ارتقای سیاسی – مالی خودشان کنند.

برای چنین افرادی، خیلی فرق نمی‌کند که مشاور کدام رجل سیاسی باشند. هر جا که بوی قدرت بیشتر به مشام آید و ارتقای مالی محتمل‌تر باشد، سر و کله این‌ها نیز ممکن است آن‌جا پیدا شود. چنین افرادی در جلسات خصوصی‌شان بعضاً علیه ولایت فقیه هم حرف می‌زنند ولی ظاهراً اصولگرا هستند. ذره‌ای به دموکراسی اعتقاد ندارند ولی شعارهای دموکراتیک هم می‌دهند. بنابراین پربیراه نیست اگر بگوییم پشت پرده "مردان سیاست" در ایران امروز، نیازمند زباله‌روبی است.

اگر مناظره و اختلاف سیاسی در ایران امروز، برای بعضی‌ از شهروندان بوی آبروریزی می‌دهد و معنای واقعی‌اش رفتارهایی است نظیر آنچه که در خرداد 1388 در تلویزیون و یا در بهمن ماه 1391 در مجلس شورای اسلامی رخ داد، یکی از علل این وضعیت، فعالیت خرده‌ماکیاولیست‌های بی‌پرنسیبی است که روباه‌صفتانه در اطراف رجال سیاسی برجسته لانه کرده‌اند و برای کسب یک پست سیاسی درجه دوم، فرهنگ سیاسی این کشور را به تعفن ایده‌های غیر اصولگرایانه و غیراصلاح‌طلبانه‌‌شان می‌آلایند. تقوای سیاست، نقد است نه اتهام‌زنی و افشای مسائل زندگی خصوصی.
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مهمترین اخبار - صفحه خبر