دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - May 20 2024
کد خبر: 34714
تاریخ انتشار: 22 اسفند 1395 18:59
بی توجهی یا کتمان بازخوردهای منفی تصمیم و عمل جریان ها چه در وضعیت تسلط بر دستگاه اجرایی و اکثریت کرسی های قانونگذاری و چه در دوره فعالیت در قامت منتقد و رقیب، آفت کارآمدی نخبگان ، تشکل ها و عامل گسترش بی اعتمادی مردم به نیروهای سیاسی است.
راه امروز: به گزارش گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا، جریان های سیاسی جوامع مردمسالار در دوره تصدی دستگاه اجرایی، کسب اکثریت کرسی های مجلس یا قرار گرفتن در جایگاه اپوزیسیون با ضرورت پاسخگویی به مطالبات شهروندان، محقق ساختن وعده ها و دفاع از کارنامه خود در حوزه های مختلف روبرو هستند.
بررسی کارکرد دولتمردان، قانونگذاران و فعالان سیاسی و حزبی جوامع مردمسالار از دریچه نگاه سیستمی گویای اهمیت و اولویت بازخوردهای منفی است که از درون یا بیرون نظام سیاسی متوجه این کارکردها است؛ بازخوردهایی که کاستی های عمل سیاسی و نتایج آن را آشکار می سازد و نقشه راه ترمیم و بهسازی است. از این رو است که بازخورد منفی یا نقد در قاموس عمل سیاسی و نزد آگاهان و مجربان سیاست سازنده و سودمند به شمار می آید.
مسوولان و کارگزاران نظام های سیاسی و تصمیم گیرندگان آن در صورت بهره مندی از اعتماد به نفس، پشتوانه قوی ، اقبال مردمی و هوشمندی سیاسی از انتقاد استقبال می کنند چنانکه حجت الاسلام «حسن روحانی» رییس جمهوری بارها به مناسبت های مختلف از نقد سازنده استقبال کرده است.
با این حال، نقادی سازنده و به دور از غرض ورزی ، تخریب و نیز توجه به نگاه منتقدان هنوز در فضای سیاسی کشور نهادینه نشده و مرزهای تخریب، هجوگویی، اتهام زنی و نقد تا حد زیادی ناشناخته مانده است. در چنین فضایی اقدام معدودی از چهره ها و تشکل های سیاسی برای گسترش نقادی و نقد پذیری چندان موثر واقع نخواهد شد و نیاز به تحولی فراتر از رفتارهای الگوساز احساس می شود.
نگاهی به سیر تحولات جوامع مردم سالار نشان می دهد تمرین نقادی و نقدپذیری در گذر زمان سبب تسری نتایج سازنده آن به رقابت سیاسی میان گروه ها و احزاب گوناگون شده و در عمل به رواج و نهادینگی آن می انجامد. در اینجا یکی از مهمترین کارکردهای تحزب را می توان تمرین نقد، پذیرش آن و ترسیم حد و مرزهای قانونی، اخلاقی و عرفی آن دانست.
همچنان که اشاره شد در ایران به دلیل کاستی های فعالیت حزبی، چالش های بسیاری در زمینه رفتارهای سیاسی نخبگان و گروه ها به چشم می آید که نقد و نقدپذیری در زمره این چالش ها به شمار می آید. «نقد درون گفتمانی» نسخه ای است که شماری از صاحبنظران و آگاهان سیاسی برای تحول در این وضعیت پیشنهاد کرده اند.
ریشه تجویز چنین نسخه ای را می توان در سال های پس از پایان جنگ تحمیلی یافت که ضرورت نقد کارنامه مسوولان و نیروهای انقلابی در مقایسه با اهداف انقلاب و برپایی جمهوری اسلامی مورد توجه قرار گرفت. جریان های سیاسی اما در عمل از نیاز به نقد درون گفتمانی چشم پوشیده و این کارکرد مهم تحزب را در کشاکش رقابت های سیاسی به فراموشی سپردند.
پس از سال های سازندگی و از میانه های دهه 70 خورشیدی، اصلاح طلبان توانستند با جلب آرای عمومی قوای اجرایی و قانونگذاری را در اختیارگیرند. با وجود برجستگی شعار و ایده آزاداندیشی و فضای باز سیاسی و فکری در گفتمان اصلاح طلبی، مهمترین نقدهای پیش روی دولت اصلاحات در زمینه تحقق عدالت اجتماعی، نهادینه سازی قانونگرایی و جامعه مدنی، توجه به ارزش های سنتی و فرهنگی جامعه، تفاهم سیاسی با رقبای اصول گرا و برخی تصمیم های سیاست خارجی از سوی زعما و چهره های جبهه اصلاحات چندان جدی گرفته نشد و اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری نهم و پیش از آن مجلس هفتم عرصه را به رقیب واگذار کردند.
طی سال های گذشته اصول گرایان نیز نشان دادند که سازگاری چندانی با نقدپذیری ندارند. صرف نظر از تصمیمات و رفتارهای بی قاعده دولت های نهم و دهم، همراهان و حامیان اصولگرای دولت پیشین هرگز نخواستند به نقدهایی در زمینه ضرورت توسعه متوازن سیاسی و اقتصادی، قانونگرایی، تعامل با جهان، توجه به حقوق و آزادی های سیاسی و شهروندی، برنامه ریزی کلان و کارشناسانه اقتصادی و فرهنگی برای کشور، پذیرش رقیب در عرصه سیاسی و ... با عینک واقع گرایی بنگرند.
یکی از مهمترین نقدهای بی پاسخ و مکتوم در خصوص کارنامه عمل جریان اصول گرا پرهیز از پاسخگویی به چرایی همنوایی یا سکوت دربرابر سوء مدیریت دولت پیشین بود که اکنون تنها بارقه هایی از توجه به این نقد اساسی در میان برخی نیروهای سیاسی این جریان به چشم می خورد.
نبود فرهنگ نقدپذیری و خودانتقادی در بیانیه های پی در پی رییس دولت پیشین برای تخریب و زیرسوال بردن دولت یازدهم آشکارا به چشم می آید. در فضای نقدگریزی است که رییس دولتی بدون توجه به ضرورت پاسخگویی به پرسش های اساسی در مورد سوء مدیریت فاحش و هدررفت منابع عظیم کشور طی سال های گذشته و فرسنگ ها دور از خودانتقادی و خودسنجی به فرافکنی دست زده و تنها به دلیل ملاحظات سیاسی با پاسخی جدی از سوی حامیان پیشین مواجه نمی شود.
در این فضا و با توجه به آسیب هایی که طی سال های گذشته در فضای کنش سیاسی کشور شاهد آن بودیم، ترویج نقد پذیری و خودانتقادی در میان گفتمان های مختلف سیاسی را باید نیازی اساسی به شمار آورد که از طریق راهکارهایی چون گسترش تحزب می توان به آن دست یافت.
منبع: ایرنا
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مهمترین اخبار - صفحه خبر