شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - May 18 2024
کد خبر: 2229
تاریخ انتشار: 17 مرداد 1392 23:41
داریوش مهرجویی همچنان بی‌محابا از فیلم آخرش دفاع می‌کند و مدعی است، «چه خوبه برگشتی» دارای فلسفه‌های عمیق است و در ‌‌نهایت منتقدان را کارمندان حقوق‌بگیری خوانده که درجا می‌زنند و برای این که پولی بگیرند، باید چیزی بنویسند و با این اوصاف، اساس دیدگاه‌های منتقدان را زیر سؤال برده، ولی آیا واقعاً فیلم پایانی مهرجویی، جای دفاع دارد؟

به گزارش «تابناک»، اگر بخواهیم در میان فیلم‌های داریوش مهرجویی ـ که برخی‌ از آنها در میان بهترین‌های تاریخ سینمای ایران قابل طبقه‌بندی است ـ بد‌ترین و ضعیف‌ترین فیلمش را برشمریم، شک نکنید که «چه خوبه برگشتی» با اختلافی فاحش از «نارنجی‌پوش» در رده نخست قرار می‌گیرد، ولی داریوش خان مهرجویی نقد را برنمی‌تابد و در این واپسین سال‌ها به جای این که نیم نگاهی به یادداشت‌های دلسوزانه‌ای که درباره فیلم‌های اخیرش نوشته می‌شود، داشته باشد، پنبه در گوش کند.

هرچند درباره «نارنجی‌پوش» نقد‌ها فراوان بود، ساخت این فیلم پس از فیلم اکران نشده «آسمان محبوب»، این احساس را پررنگ می‌ساخت که داریوش مهرجویی به واسطه محدودیت در انتخاب مضمون‌هایی که مجوزهای تولید و پخش را بگیرد، دست به عصا شده و ترجیح داده سراغ فیلمی تبلیغاتی برای شهرداری برود و با خیال آسوده، اثرش را بسازد و بنابراین انتقادات آنچنان وسیع نبود و بیشتر، مردم بودند که دلزده سالن‌ها را ترک می‌کردند.

وقتی اعتبار مهرجویی می‌فروشد، نه فیلم‌هایش

با این حال، تولید «چه خوبه برگشتی» دقیقاً یک سال پس از «نارنجی‌پوش» نشان داد، مهرجویی بیش از آن که درگیر تولید اثری مهم برای تکمیل کارنامه‌اش باشد و در این راه، دغدغه‌های ممیزی باعث تولید اثری ضعیف شود، در پی تولید آثاری دارای گیشه پررونق است.

اگر «ممیزی» را بتوان در تولید یک اثر کمدی از مهرجویی همچون «چه خوبه برگشتی» کارآمد دانست، این ممیزی طبیعتاً ‌می‌توانسته روی مضمون ‌اعمال شود و یا نهایتاً بر ‌فیلمنامه تأثیرگذار بوده باشد؛ اما آیا کستینگ و دکوپاژ هم ممیزی می‌شود؟! مهناز افشار در «چه خوبه برگشتی» یا حامد بهداد در دو اثر آخر مهرجویی چه بازی درخشانی ارائه کرده‌اند و یا بهتر است بگوییم مهرجویی که اصرار بر استفاده از این تیپ‌ها داشته، چقدر توانسته از آن‌ها بازی بگیرد؟

به تازگی داریوش مهرجویی در گفت‌و‌گویی ‌عنوان کرده که دچار بیماری obese (اُبیز) یعنی چاقی بیش از حد شده و دلهره دارد و انگار همه بدبختی‌هایش را در شکمش و دلش ریخته است! با این فرض، چرا چاقی بهداد اینقدر تصنعی و ‌باورناپذیر بوده و اساساً بیننده در نگاه اول حس می‌کند به فاجعه‌بار‌ترین شکل ممکن با گذاشتن ابر در شکمش تلاش شده‌ بهداد چاق شود و بهداد نیز نتوانسته این موضوع را مدیریت کند؟

از این بد‌تر، مسائلی هستند که کاملاً در اختیار کارگردان نظیر دکوپاژ و دوربین است؛ چینش شلخته اجزای صحنه و فیلمبرداری سردستی و بی‌فلسفه در بسیاری از صحنه‌ها که مشخص است ضبطش به یک برداشت خلاصه شده، این حس را پدید می‌آورد که مهرجویی گروهش را برای چند هفته به سفر تفریحی شمال برده و در آنجا نیز با بی‌حوصلگی تمام، یکسری سکانس ضبط کرده و کنار هم گذاشته و نام فیلم بلند داستانی بر آن ‌نهاده است!

وقتی اعتبار مهرجویی می‌فروشد، نه فیلم‌هایش

مهرجویی البته قبول ندارد که فیلم جدیدش را با سهل‌‌نگری ‌ساخته و در این باره گفته است: «برعکس. در این فیلم‌ها میزانسن‌ها پیچیده‌تر و دقیق‌ترند و دوربین اکت، انرژی و حرکت و حضور بیشتری نشان می‌دهد و دقایق و ظرایف بازیگر را بهتر ضبط می‌کند، چون دیگر دغدغه ریل، فوکوس دقیق و تمرین‌های مکرر به خاطر دوربین را نداریم!». آیا نداشتن دغدغه ‌در‌‌ این جزئیات، اساساً منجر به تولید فیلم قابل اعتنایی می‌شود و آیا کارگردانان مطرح جهان ـ که تاکنون دغدغه ریل و فوکوس داشته‌اند و دوربین روی دست را تنها در برخی سکانس‌ها همچون صحنه پرالتهاب و با فلسفه استفاده می‌کردند ـ ره به خطا برده‌اند؟!

مهرجویی اما خود می‌داند که فیلمش اثر جدی نیست و اگر فیلم از مرز یک میلیارد و چندصد میلیون بگذرد و کمتر از نیمی از هزینه تولیدش را تأمین کند ـ نیمی از فروش فیلم به پخش کننده باز می‌گردد و نیمی متعلق به سینماست ـ مدیون سوابق درخشانی چون «اجاره نشین‌ها»، «هامون»، «لیلا»، «مهمان مامان» و... است؛ تنها به میزانسن و سبک فیلمبرداری میهمان مامان به خصوص در سر سفره به آن شلوغی و با آن تعداد جزئیات توجه کنید یا داستان اجزای سفره که هر یک خرده داستانی در دل داستانی اصلی شده‌اند.

و باز داریوش مهرجویی خود می‌داند که فیلمش اثر جدی نیست که اگر بود، پس از نمایش در جشنواره فیلم فجر و در حالی که هنوز منتقدان فرصت واکنش نشان دادن نداشتند، از حضور در کنفرانس مطبوعاتی فیلمش که جلسه نقد هم نبود، انصراف نمی‌داد و در ماه‌های اخیر نیز تنها با خبرنگارانی که مراعاتش را می‌کنند، گفت‌و‌گو نمی‌کرد و حاضر به ورود به فضای چالشی برای دفاع از اثر می‌شد؛ اما او ترجیح داد دفاعیاتش درباره فیلمش مونولوگ باشد.

وقتی اعتبار مهرجویی می‌فروشد، نه فیلم‌هایش

استاد داریوش مهرجویی خود می‌داند منتقدان آنچه را به تصویر کشیده، نقد می‌کنند و نسبت به بسیاری از کارگردانان با احتیاط و حرمت‌‌نگه‌دار نیز نقد می‌کنند؛ منتقدانی که پیشتر «بهترین تماشاگران فیلم‌هایم هستند»، ولی چون «چه خوبه برگشتی» را ضعیف دانسته‌اند، از نظر استاد اشخاصی هستند که «اغلب در جا می‌زنند و با زمانه جلو نمی‌آیند. مشکلات و دغدغه‌های انسان ایرانی کنونی را نمی‌بینند. فشار، سانسور، زور و سلطه را نه می‌بینند و نه حس می‌کنند، چون خودشان کارمندان حقوق‌بگیری هستند و باید چیزی بنویسند و پولی بگیرند!».

حملات استاد به منتقدان اما تأثیری در افزایش مخاطبان این فیلم ندارد و تنها می‌تواند داغ دل این کارگردان پیشکسوت را به جهت ‌تمجید نشدن از فیلمش التیام بخشد. به هر صورت دوره عوض شده و کارگردان‌ پرسابقه‌ای همچون داریوش مهرجویی یا مسعود کیمیایی اگر اثری پایین‌تر از سطح انتظارات بسازند، نباید توقع داشته باشند، عده‌ای درصدد توجیه کیفیت آثارشان برآیند و در رویکردی بد‌تر به مخاطب بگویند: «شما اشتباه می‌کنید، این فیلم از بهترین تولیدات سینمای ایران است».

بی‌‌گمان اگر مهرجویی برای آثار بعدی‌اش وقت بگذارد، به آسانی فروش چند میلیارد تومانی ‌خواهد داشت، ولی اگر به رویه دو فیلم اخیرش ادامه دهد، نمی‌تواند تا ابد‌ به خاطر اعتبارش‌‌، توقع همین فروش میلیاردی را داشته باشد و فروش فیلم بعدی‌‌اش ـ البته اگر در همین سطح باشد ـ از مرز یک میلیارد تومان ‌نخواهد گذشت.
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مهمترین اخبار - صفحه خبر