غلامعلی حداد عادل رئیس مجلس هفتم، با یادآوری روزهای خوب وحدت اصول گرایان و هشدار به آنها در مورد تکراری مجلسی مانند مجلس ششم میگوید:« آیا دوست داریم مجلسی مانند مجلس ششم به وجود آید؟ من در مجلس ششم یادم است که اگر نماینده ای پشت تریبون می آمد و سخن از رهبری می گفت برخی ها ابرو در هم کشیده و ترش می کردند که چرا به سخنان رهبری استناد شده است و حالا می بینیم همان نماینده ها و کسانی که حضور داشتند به پاریس و لندن رفتند .»
حداد همچنین ادامه میدهد :«اصولگرایان باید همه توان خود را بر این بگذارند که مجلس آینده مجلسی اصولگرا باشد و مهم نیست از هر کدام از تشکل ها و جریان های اصولگرا چند نفر به مجلس بروند بلکه مهم پیروزی اصولگرایان است. اگر کسی دل اش برای انقلاب می سوزد در شرایط فعلی نباید دم از اختلاف بزند.»
حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران نیز در جمع اعضای موتلفه از وحدت سخن به میان میآورد و میگوی:«دما باید به دنبال راهی باشیم که ائتلاف و وحدت حداکثری اصولگرایان را تسریع ببخشد و از این رو راهبرد و راهکار ما ائتلاف حداکثری اصولگرایان از جلیلی تا لاریجانی است.»
همانطور که مشاهده میشود آنها میخواهند به هر شکل ممکن به وحدت برسند. اصول گرایان میخواهند با ایجاد استراتژی « دشمن مشترک» پای همه اصول گرایان را به بازی وحدت خود باز کنند. همانطور که فدایی میگوید آنها ائتلافی میخواهند با حضور جلیلی و لاریجانی.
سوالی که در این میان مطرح است این معناست که آیا میشود افرادی مانند جلیلی و لاریجانی که از نظر مشی سیاسی اختلافهای اساسی دارند. اختلافهایی که بسیاری از آنها جدی تر از اختلافات با اصلاح طلبان است. برخی از جریانهای اصول گرا، بخشی از راست گرایان را به عنوان اصول گرا قبول ندارند و حاضر نیستند با آنها سر یک سفر بنشینند.
آیتالله مصباح یزدی همیشه یکی از منتقدان جدی علی لاریجانی در عرصه کشور داری بوده است و بعید به نظر میرسد راضی باشد، لیستی را امضا کند که لاریجانی در راس آن باشد. نباید فراموش کنیم، اعضای جبهه پایداری که از حامیان اصلی سعید جلیلی هستند طی هشت سال گذشته بسیار تلاش کردند تا لاریجانی را از کرسی ریاست مجلس به زیر بکشند و نامزد مورد نظر خود را راهی ریاست پارلمان کنند. حالا چگونه میشود تصور کرد آنها زیر یک چتر جمع شوند و با هم وارد انتخابات مجلس شوند.
در این میان رئیس مجلس نیز دوست ندارد وارد این بازی سیاسی تازه راه افتاده اصول گرایی شود. علی لاریجانی طی هشت سال گذشته به ویژه در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد نقش صحنه گردان بازی اصول گرایان را به عهده داشت و در کنار ریاست قوه مقننه نقش رهبری معنوی این جریان را ایفا می کرد. درگذشت حبیب الله عسگراولادی، بیماری آیتالله مهدوی کنی، قهر سیاسی ناطق نوری و سکوت معنا دار آیت الله یزدی و جامعه مدرسین باعث شده است تا نقش لاریجانی در این میان پررنگ تر از هر فرد دیگری باشد.
«دیپلمات فیلسوف» در سه دهه عمر سیاسی خود در جمهوری اسلامی نقشهای متفاوتی را ایفا کرده است که همین بازیگری متفاوت در عرصه سیاسی کشور از او یک سیاستمدار کارکشته ساخته است. حضور در وزارت ارشاد دولت هاشمی رفسنجانی، ریاست صداوسیما و انتقادهای جدی از دولت خاتمی، نامزدی انتخابات ریاست جمهوری نهم، دبیرشورای عالی امنیت ملی و ریاست مجلس شورای اسلامی، لاریجانی را به یک سیاستمدار متفاوت نسبت به دیگر اصول گرایان تبدیل کرده است.
مرد سیاس مجلس شورای اسلامی اما در قبال وحدت اصول گرایان روزه سکوت گرفته است و تا کنون واکنش مثبت و یا منفی به این وحدت نشان نداده است. این رفتار لاریجانی را میشود به سه گونه متفاوت تحلیل کرد. اول اینکه رئیس مجلس شورای اسلامی به عنوان یکی از ارکان جریان اصول گرایی چندان این همایش وحدت را جدی نگرفته است. در نظر لاریجانی تلاشهای تقوی برای پیوند اصول گرایان تهران و قم به ویژه پیوند جامعیتن با آیتالله مصباح یزدی تنها یک تلاش سیاسی است که سرانجام آنچنانی ندارد و نمیتواند زمینه ساز وحدت میان اصول گرایان شود. به نظر میرسد لاریجانی اعتقاد دارد که این تلاشهای تقوی « ثلمهای» به جریان اصول گرایی وارد نمیکند.
در انگاره دوم رفتار لاریجانی، نگاه منفی او به جریان پایداری قابل مشاهده است. لاریجانی هیچگاه نگاه مثبتی به جبهه پایداری نداشته است و همیشه به این جریان سیاسی به عنوان یک گروه تندرو نگاه میکرده است. درگیریهای گاه و بیگاه او با چهرههای جبهه پایدرای در مجلس بیانگر همین معناست. در مقابل نیز جبهه پایداری نیز دلخوشی از رئیس مجلس ندارند و او را یک اصول گرایی حقیقی نمیدانند و حتی به او لقب « ساکت فتنه » را نیز داده بوند.
آیتالله مصباح یزدی به عنوان رهبر معنوی جبهه پایداری در واکنش به حمایتهای مراجع تقلید از لاریجانی در انتخاباتهای مجلس گذشته به سید رضا تقوی گفته بود:» نظر مرجعیت درباره انتخابات مجلس برای تایید افراد حجت نیست و باید از فرد اصلحی حمایت کرد که درد انقلاب و اسلام را داشته باشد؛ حتی اگر آن فرد اصلح رای نداشته باشد مثل حمایت ابوذر و سلمان از حضرتعلی»
همین بده بستانهای کلامی میان لاریجانی و اعضای جبهه پایداری و نگاه منفی آیتالله مصباح به علی لاریجانی باعث شده است تا رئیس مچلس با نگاهی منفی به این جریان سیاسی نگاه کند. لاریجانی هنوز تلاش این جریان سیاسی برای به قدرت رساندن حداد عادل در پارلمان را فراموش نکرده است. علی آقا دوست ندارد به جبهه پایداری به عنوان یک متحد نگاه کند.
در سومین گام میشود سکوت لاریجانی را براساس صبر سیاسی او تعبیر کرد.« دیپلمات فیلسوف» بر اساس درسی که از سالها سیاست ورزی آموخته است، ترجیح میدهد تا مشخص شدن خط کشیهای سیاسی هیچ اظهار نظر رسمی در مورد وحدت اصول گرایی انجام ندهد. لاریجانی به عنوان یکی از نمادها اعتدال در کشور سعی میکند خود را وارد این بازی سیاسی نکند تا جایگاه رسمی او در کشور درگیر جناح بازی سیاسی نشود. لاریجانی شاید منتظر تصمیمات دولت به ویژه رئیس جمهور است تا بر اساس آن استراتژی سیاسی خود را برای انتخابات مجلس دهم ترسیم کند
لاریجانی این روزها پیچیده ترین سیاستمدار ایران است که نمی شود به راحتی رفتار سیاسی او را پیش بینی کرد. باید منتظر نشست تا مرور زمان نشان دهد لاریجانی در کنار ناطق نوری چه تصمیمی برای ورود به بازی اصول گرایان و وحدت خواهد داشت. لاریجانی علامت سوال بزرگ جریان اصول گرایی طی روزهای اخیر است، علامت سوالی که به نظر میرسد به این زودی ها به جواب نرسد. .
به نظر میرسد با توجه به اختلافات موجود میان جریانهای اصول گرایی به ویژه میان طرفداران لاریجانی و ناطق نوری و اعتدالیون این جریان با اعضای جبهه پایداری، وحدت اصول گرایان یک آرزوی محال برای انتخابات پارلمان دهم است. اصول گرایان باید برای سرلیستی خود از میان لاریجانی و جلیلی یکی را انتخاب کنند.