به گزارش راه مردم به نقل ازآرمان، رسانه نافذترین ابزار سیطره بر افکار عمومی و به تبع آن راهبردی ترین تکنولوژی برای قبض و بسط قدرت و مشروعیت در هزاره سوم است. رسانهها با این ظرفیت عظیم و بالقوه متعهدند که در چارچوب اخلاق حرفهای و الزامات قانونی عمل کنند که اگر از این چارچوبها عدول کرده و به ورطه وارونه نمایی یا قلب واقعیت رهنمون شوند، بتدریج مهمترین سرمایه خود یعنی اعتبار و رویکرد مخاطبین را از دست داده و به سراشیبی سقوط خواهند افتاد. مع الاسف گاه رسانهها تنها ابزاری میشوند برای بازی با افکار عمومی، دستمایهای برای پروپاگاندای طیفها و جناحهای سیاسی، این رویکرد نه با عملکرد حرفهای تطابقی دارد و نه میتواند در درازمدت جاذبهای داشته باشد و معتکفین را به سر منزل مقصود نایل کند. جنگ روانی یکی از کارکردهای تعریف شده رسانهای در دوران نوین است که در ایران نیز طرفداران خاصی داشته و آمرین و عاملانی دارد اما نکته جالب توجه در این میانه آنست که تصمیم سازان و تصمیمگیران رسانههای زنجیرهای تندرو، در ساده انگاری محض به شکل تقلیل یافته و نخ نما شده از این تاکتیک بهره میجویند و تا بدان حد سطحی دست به این اقدامات میزنند که با طرفه العینی شالوده و پالوده منویاتشان هویدا میشود. پس از روی کارآمدن دولت تدبیر و امید، متولیان رسانههای خاص و مخالف دولت پس از لمحهای اندک هجمه پرشماری را علیه دولت در رسانههای زنجیرهای و هماهنگ خود که به لحاظ کمی و نه کیفی غلبه نیز دارند آغاز کرده و از روشهای مختلفی برای زمین گیر کردن دولت استفاده کردهاند. روشی که مبتنی بر اصول کلی، حاشیهپردازی، حاشیه سازی، خبر سازی، وارونه نمایی، انحراف افکار عمومی از اصل و بزرگنمایی فرع و بالاخره قلب واقعیت آشکار بوده است. در دور تازه این اقدامات این روزها خبرهای جعلی و فاقد هر گونه صحت به دولت و شخص رئیسجمهور منتسب میشود، نمونههایی چون ادعای درج یادداشت در روزنامه آلمانی که به یکباره روزنامههای کویتی و اماراتی نیز بدان افزوده شد یا دیدار رئیسجمهور با محمدرضا شجریان، از این دست اقدامات است که در ادامه گزارش به چرایی و علل آن خواهیم پرداخت.
روش و تاکتیک ملانصر الدینی
نقل است که روزی ملانصرالدین که طبع شوخ و بازیگوشی داشت، مردم را وعده داد که در خانه فلانی آش میدهند. این خبر به ناگهان در همه جای شهر پیچید و زبان به زبان گشت و بسیاری را روانه خانه مرد از همه جا بیخبر کرد. جالب آنکه ساعتی بعد که نصر الدین مردم را با قابلمه و کاسه روانه خانه آن فرد دید خود نیز تحریک شده و قابلمهای برداشت تا به درخانه طرف برود و از آن آش کذایی بی بهره نماند!. حال حکایت خبرسازی برخی رسانههای زنجیرهای نیز چنین است. آنان در ابتدا به ظاهر شایعهای درگوشی را در یکی از رسانههای خود که سعی میشود چندان خط و ربط وی با منتقدین آشکار نباشد، طرح میکنند و پس از بهراهانداختن موج خبری و باز نشر متعدد این خبر به سراغ روش دوم رفته و در مخالفت و نکوهش این رفتارها داد سخن میدهند و به قول عامیانه شهر را شلوغ میکنند تا خط و خطوط هویدا نگردیده و در این آشفتگی بهرهبرداریهای کوتاه مدت و بلندمدت خود را به منصه ظهور برسانند. در کمترین هدف گذاری این قبض و بسطهای رسانهای لااقل حاشیههای روزمرهای برای دولت رقم خورده و بخشی از پتانسیل بالقوه دولت معطوف به این فعل و انفعالات میشود. جالب آنکه اصل خبری که از اساس دستمایه این فراز و فرودها و موج سازیهای رسانهای شده هیچ بُعد بیرونی و عینی نداشته و زاییده تئوریسینهای رسانهای جریان تندرو است.
مارپیچسازیهای رسانهای
شاید خوانندگان بگویند درج خبر دیدار رئیسجمهور با استاد محمدرضا شجریان که از زمره آخرین فعل و انفعالات اینچنینی بوده و پیش از آن نیز خبر درج یادداشت ازسوی رئیسجمهور در روزنامه «زود دویچه زایتونگ» آلمان و سپس دو روزنامه دیگر، چندان حائز اهمیت نیست از آن حیث که با تکذیب این خبر از سوی منابع رسمی موضوع از حیز انتفاع ساقط شده و این حرکت عایدی ملموسی برای مروجانش نخواهد داشت اما توجه به چند نکته در این میانه لازم است. درج خبر غیرواقعی و بازی با افکارعمومی بی گمان با هدف سازی خاصی صورت میپذیرد و از آنجا که این رسانهها شبکههای تو در تو هستند و عملکردشان زنجیرهای است این نکته حاکی از آن است که اتاق فکری هماهنگ و منسجم در راستای تخریب دولت و اثر گذاری بر افکار عمومی در پشت پرده مشغول به کار است و بدون شک این اقدامات اولین و آخرین مانورهای رسانهای آنها نبوده و لازم است دولت راهبردها و راهکارهای منسجمی در این زمینه تدارک ببیند. آنان با درج این اخبار از یکسو خود و تواناییهایشان را محک زده و در وادی عملیاتی میزان اثر گذاری خود را برای بزنگاههای حساس و خطیرسنجیده و از سوی دیگر واکنش و عکسالعمل رسانهای دولت را محک میزنند. از طرف دیگر فی نفسه درج شایعه اذهان عمومی را از مقولات مهم به موضوعات حاشیهای خواهد برد، به عنوان مثال موضوع روز و مورد توجه مردم پرونده تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی و یا جوان ایرانی است که در ترکیه متهم به پولشویی میلیاردها دلار است و یکی از هدفگذاریها انحراف افکار عمومی از موضوعات اصلی است. در وجه دیگر با درج این شایعات دولت مجبور به تکذیب این اخبار شده و در مقام واکنش قرار خواهد گرفت و آنان با این وصف زمین بازی را تعریف کرده و دولت را به درون آن کشیدهاند و با کنش و واکنشهای صوری که خود رقم میزنند، بخشی از انرژی دولت را مصروف به این موضوعات فاقد ارزش خواهند کرد. ضمن آنکه جامعه هدف اینگونه رسانهها به رغم آنکه خبر از سوی دولت تکذیب شود دچار یک پیش ذهنیت در این خصوص خواهند شد و به مصداق این مثل معروف « که تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» ذهنیت شان با تواتر اینگونه خبر سازیها نسبت به دولت شرطی خواهد شد. یک نکته جالب توجه نیز در این میانه آنست که حلقه اولیه انتشار چنین اخباری سایتها و رسانههایی هستند که میخواهند با وارونهنمایی خود را به دولت منتسب کنند؛ چراکه از منابع دست اول و نزدیک به رئیسجمهوری خبر دیدار وی با استاد شجریان را انعکاس دادهاند!. این هم یکی از هدفگذاریهای مستتردر این خبرسازیهاست آنچنان که خبرگزاری فارس سایت درج دهنده خبر را « سایت نزدیک به روحانی میخواند» تندروها بوضوح هویت جعلی در این میانه خلق میکنند. درج یادداشتهای جعلی نیز از آن حیث است که تاثیر گذاری رئیسجمهور در ابعاد بینالمللی و تاثیر و تاثر کنشها و گفتمان وی در موارد بسیار و از جمله در تصویب طرح وی به عنوان قطعنامه سازمان ملل هویدا شده و عدهای قصد دارند با این اقدامات این موضوع را لوث کنند.
واکنشهای نامناسب و فاقد دوراندیشی