يکشنبه ۰۳ تير ۱۴۰۳ - June 23 2024
کد خبر: 90634
تاریخ انتشار: 23 خرداد 1403 12:14
مجید جلیلی و امین مالکی، استادیارات موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی
طی دو دهه گذشته، ساختار صنعتی کشور دچار تحولات بنیادینی شده که نتیجه آن رشد هرچه بیشتر صنایع منبع محور و وابسته به منابع تجدید ناپذیر در مقابل کاهش سهم صنایع ساخت محور در عملکرد صنعتی کشور بوده است. بر اساس شکل1 طیسال‌های 1400-1381 سهم صنایع ساخت محور از ارزش افزوده صنعت با روند نزولی از 40% به 24% کاهش یافته، اما در مقابل سهم صنایع هیدروکربوری از 21% به 31% افزایش یافته است.

شکل 2 نیز به وضوح نشان دهنده گردش صادرات بخش صنعت از سمت صنایع ساخت محور و کشاورزی پایه (با سهم 53% در سال 1381) به سمت صنایع هیدروکربوری پایه و معدن پایه (با سهم 79% در سال 1401) است. این روند عملا موجب شده تا توان خلق ارزش افزوده کل صنعت روند نزولی را طی نماید و از 39% در سال 1381 به 29% در سال 1400 کاهش یابد  و عملا ساختار صنعتی کشور بر صنایع با کمترین توان خلق ارزش افزوده استوار شود (شکل 3).

نتیجه تحولات ساختار صنعتی کشور افزایش سهم صنایع منبع محور در بالادست زنجیره های ارزش با توان اشتغالزایی و ارزش افزایی کم در مقابل کاهش سهم صنایع ساخت محور در پایین دست زنجیره های ارزش است که توان ارزش افزایی بالایی دارند و می توانند موتور محرک رشد بخش صنعت در توسعه اشتغال و صادرات باشند (شکل 4 توان اشتغال زایی صنایع در سال 1400 را نشان می دهد). از این رو آنچه که لازم است مورد توجه سیاست گذاری قرار گیرد، ریل گذاری مجدد مسیر توسعه صنعتی کشور برای سهم گیری بیشتر صنایع ساخت محور از ساختار صنعتی کشور است.

نکات کلیدی
ادامه روند توسعه صنعتی در کشور را می توان در دو مسیر مورد توجه قرار داد (شکل 5) که پیمودنهر مسیر، راهکار های مختص خود را می طلبد. این دو مسیر را می توان به شرح ذیل بر شمرد:

مسیرA:توسعه توان رقابتی مبتنی بر مزیت های نسبیبدون بهبود چشمگیر در درجات خلق ارزش افزوده. در این مسیر، منابع بعنوان ورودی ارزان و سهل، مسیر توسعه یافتگی را هموار می کنند. اما همین تسهیلات ارزان و بدون در نظر گرفتن خروجی های عملکردی، بزرگترین معضل این مسیر است.   


ویژگی های مسیر A:

•    کاهش صرفه های مقیاس و تنوع بواسطه تکثر بنگاه های بهره مند از مشوق ها و تسهیلات غیر هدفمند

•    ابزارهای اندک حمایتی و عمدتا مبتنی بر رانت در انرژی، مواد اولیه، نیروی کار و تعرفه

•    وابستگی بالای توان رقابتی بنگاه به مزیت ها و رانت های عوامل تولید و فقدان توان رقابتی ناشی از قابلیت های درون بنگاهی
 
•    خطر افتادن در تله توان رقابت پذیری ناشی از رانت های عوامل تولید بدون توان ایجاد خلق ارزش افزوده  و به تبع آن  وابستگی دائمی به حمایت های دولتی نظیر دیوار تعرفه ای، تخفیف هزینه های عوامل تولید و غیره

•    زود بازده بودن سرمایه گذاری در این مسیر ناشی از رانت های دولتی در مقایسه با مسیر B و در نتیجه ارجحیت نفع شخصی سرمایه گذار به نفع ملی

مسیر B:توسعه توان رقابتی همزمان با توانایی خلق درجات بالای ارزش افزوده. ایجاد ارزش افزوده در این مسیر، برخلاف مسیر A که وابسته به تدارکات ارزان قیمت نهاده هاست، ناشی از ایجاد مزیت های رقابتی بواسطه سرمایه گذاری در سه مولفه «قابلیت های درون بنگاهی»، «توسعه و تکمیل زنجیره ارزش خصوصا خدمات متصل به تولید» و «بهبود درجات ارزش افزوده» است.

ویژگی های مسیر B:

•    تعداد کمتر بنگاه های بهره مند از تسهیلات بواسطه هدفمندی طراحی حمایت ها مبتنی بر نتیجه و عملکرد

•    ابزارهای متعدد حمایتی متناسب با درجات تکمیل حلقه های زنجیره ارزش، بهبود قابلیت های درون بنگاهی و غیره

•    وابستگی توان رقابتی بنگاه بر قابلیت های درونی و فقدان وابستگی به مزیت ها و رانت های دولتی

نیاز به هزینه بالای سرمایه گذاری و پذیرش ریسک های ناشی از دیربازده بودن سرمایه گذاری های بنگاه و در نتیجه اهمیت تشکیل کنسرسیوم و گروه کسب و کار برای طی این مسیر (لزوم سیاست گذاری دولت به منظور جذابیت حضور سرمایه گذاران در این مسیر در مقایسه با مسیر A)

نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مهمترین اخبار - صفحه خبر