شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - April 27 2024
کد خبر: 89292
تاریخ انتشار: 15 اسفند 1402 09:15
«جریان راست کشورمان که پس از دوم خرداد ۷۶ با عنوان «محافظه‌کاران» در فضای سیاسی کشورمان فعالیت داشتند و پس از سال ۸۴ و ظهور محمود احمدی‌نژاد عنوان «اصولگرایی» را برای خود انتخاب کرده بودند، وارد عصر تازه‌ای از فعالیت‌های سیاسی خود می‌شوند که می‌توان آن را با انگ و انگاره‌هایی، چون «افراط‌گرایی» تحلیل و تفسیر کرد.»

مهدی بيک اوغلی در اعتماد نوشت: انتخابات اسفند ۱۴۰۲ چه تغییر و تحولاتی را در بطن عرصه سیاسی کشور ایجاد کرده است؟ تبعات این تحولات در جریان اصلاح‌طلبی چگونه ظهور و بروز می‌یابد؟ اصولگرایان به عنوان برنده یک آوردگاه بدون رقیب، چه تحولاتی را از سر می‌گذرانند؟ صف‌کشی نیرو‌های برانداز پس از این انتخابات چگونه خواهد بود؟ این‌ها بخشی از پرسش‌هایی است که این روز‌ها با پایان گرفتن انتخابات در محافل گوناگون و شبکه‌های اجتماعی طرح می‌شوند و لازم است درباره آن‌ها بحث و تبادل نظر کرد.

به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، مهم‌ترین خروجی این انتخابات جدا از تلاش برخی طیف‌های معتدل برای روزنه‌گشایی، ورود اصولگرایان دست راستی از دوره «خالص‌سازی» به هنگامه «افراط‌گرایی» است. تغییراتی که «جمهوری اسلامی» را در برابر خطری، چون تبدیل شدن به «حکومت اسلامی» قرار می‌دهد.

پوست‌اندازی جناح راست

در واقع جریان راست کشورمان که پس از دوم خرداد ۷۶ با عنوان «محافظه‌کاران» در فضای سیاسی کشورمان فعالیت داشتند و پس از سال ۸۴ و ظهور محمود احمدی‌نژاد عنوان «اصولگرایی» را برای خود انتخاب کرده بودند، وارد عصر تازه‌ای از فعالیت‌های سیاسی خود می‌شوند که می‌توان آن را با انگ و انگاره‌هایی، چون «افراط‌گرایی» تحلیل و تفسیر کرد.

البته نمی‌توان از این واقعیت چشم‌پوشی کرد که هنوز در بدنه جناح راست، طیف‌های میانه و معتدلی هم حضور دارند که تلاش می‌کنند از اصول اصولگرایان حفاظت کرده و ارتباط سیستم با مردم را تقویت کنند. قدرت این بخش از جناح راست، اما در مواجهه با طیف‌های تندرو‌تر این جناح، قابل توجه نیست. گروه‌های افراطی جناح راست که خود را فاتح اکثر آوردگاه‌های سیاسی از سال ۹۸ به این سو می‌دانند و سیطره خود را بر نهادهایی، چون دولت، مجلس، شهرداری تهران و اغلب ساختار‌های مدیریتی کشور مستدام داشته‌اند، در غیاب اصلاح‌طلبان به دنبال پالایش و تسویه در جریان اصولگرایی هستند.

نشانه‌های این انشعاب و پالایش را در ایجاد لیست‌های گوناگون انتخاباتی میان طیف‌های اصلی جناح راست و تخریب برخی نام‌آوران جناح راست به عینه می‌توان مشاهده کرد. عبدالرضا داوری، فعال سیاسی اصولگرا این فضای تخریبی را این گونه شرح می‌دهد: «موج تخریبی که در این انتخابات علیه قالیباف برپا شد، در تاریخ معاصر ایران بی‌سابقه است، حتی بیش از حجم تخریب هاشمی‌رفسنجانی در سال ۷۸. زندگی سیاسی قالیباف به قبل و بعد از ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ تقسیم می‌شود و نتیجه انتخابات هرچه باشد، او از ۱۲/۱۲/۱۴۰۲، قالیبافی دیگر است.»

معنای «قالیبافی دیگر» در واقع تغییرات بنیادینی در بطن جریان راست را نوید می‌دهد. در کنار این موضوع، نشستن نام‌هایی، چون محمود نبویان، امیرحسین ثابتی و حمید رسایی قبل از محمدباقر قالیباف در راس لیست فاتحان انتخابات تهران، نشان‌دهنده عصر تازه‌ای است که زین پس جریان راست با آن مواجه خواهد شد. عصری که برخی تحلیلگران از آن با عنوان آغاز دوران حاکمیت اسلامی به جای جمهوری اسلامی یاد کرده‌اند.

آغاز عصر حکومت اسلامی؟

قرار گرفتن ۳ شاگرد آیت‌الله مصباح در لیست تهران و سایر مصباحیون در لیست فاتحان شهرهایی، چون قم، مشهد و... پیام‌های بسیاری در بطن خود دارد. غلامحسین کرباسچی، عضو حزب کارگزاران سازندگی در مواجهه با این دیدگاه که شاگردان مصباح در راس لیست‌های شهر‌های بزرگ قرار گرفته‌اند، بنابراین حرف آقای مصباح به کرسی نشسته، می‌نویسد: «همه را ردصلاحیت کردند بعد می‌گویند، اول شده‌ایم!» اشاره کرباسچی به ردصلاحیت اکثریت قریب به اتفاق اصلاح‌طلبان و چهره‌های رای‌آور میانه‌رو است.

بسیاری از چهره‌های سیاسی با اشاره به دیدگاه‌های خاص آیت‌الله مصباح در خصوص تزئینی دانستن رای مردم، افزایش ردصلاحیت‌ها، تکیه مصباحیون در راس نهاد‌های تصمیم‌ساز و کم‌توجهی به مطالبات مردم را به معنای پایان عصر جمهوری اسلامی و ورود به دوران حاکمیت اسلامی قلمداد می‌کنند. قبل از انتخابات سال ۹۸ بود که علی‌اکبر رائفی‌پور در یکی از سخنرانی‌هایش با اشاره به مدل حاکمیت چینی، اعلام کرد در ایران هم می‌توان با تکیه به اقلیتی محدود، اکثریتی خاموش را مدیریت کرد!

حیرت‌انگیز اینکه علی‌اکبر رائفی‌پور ۴ سال پس از آن سخنرانی در شمایل مهم‌ترین چهره لیست‌ساز انتخابات مجلس ۱۴۰۲، وظیفه رتق و فتق امور افراط‌گرایان (اصولگرایان سابق) را به دست گرفته و مجلس دوازدهم را با حضور اعضای جبهه پایداری، مصباحیون، برخی اصولگرایان سنتی و معدودی از نواصولگرایان شکل می‌دهد.

سیاست‌محوری یا جامعه‌محوری؟

اما برای مقابله با این روند چه باید کرد؟ در این خصوص دو نگاه و دو تحلیل میان جریان اصلاح‌طلب و میانه‌رو وجود دارد. برخی معتقدند همچنان باید به رویکرد‌های سیاست‌محور پایبند ماند و زمینه پیروزی در آوردگاه‌های بعدی را فراهم کرد و جمعی دیگر مانند محمد متولی معتقد به پایبندی به رویکرد‌های جامعه‌محور هستند. محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی ایران، اما تحلیل متفاوتی از این وضعیت دارد.

او با اشاره به انتخابات ۱۴۰۲ می‌نویسد: «تجربه انتخابات ۱۴۰۲ بار دیگر نشان داد که پس از سال ۹۶ در شرایط کنونی تمسک به اصلاحات انتخابات‌محور جایگاهی ندارد و تنها راهبرد پیش‌رو برای برگزاری انتخابات آزاد در راستای منافع ملی راهبرد اصلاحات جامعه‌محور از طریق توانمند‌سازی جامعه و وفاق همه کنشگران حول مطالبات مشترک ملی است.» در نقطه مقابل بسیاری از چهره‌های اصلاح‌طلب میانه‌رو از ضرورت پایبندی به رویکرد‌های سیاست‌محور و لابی‌های سیاسی با حاکمیت برای تغییر در رویکرد‌ها برای انتخابات آینده صحبت می‌کنند.

در کشاکش این تحولات و این آیند و روند‌ها باید دید سرانجام تغییرات برآمده از این انتخابات چه سرنوشتی را برای عرضه سیاسی و عمومی ایران رقم می‌زند؟ آیا افراط‌گرایان دست راستی موفق می‌شوند به ایده حکومت اسلامی جامه عمل بپوشانند یا اصلاح‌طلبان و طرفداران جامعه مدنی جمهوری اسلامی را از گزند‌هایی که با آن مواجه شده است، حفظ می‌کنند؟ پاسخ این پرسش را گذر زمان و نحوه کنشگری گروه‌های سیاسی مشخص می‌کند.

نشستن نام هایی، چون محمود نبویان، امیر حسین ثابتی و حمید رسایی قبل از محمد باقر قالیباف در راس لیست فاتحان انتخابات تهران، نشان دهنده عصر تازه‌ای است که زین پس جریان راست با آن مواجه خواهد شد.

غلامحسین کرباسچی، عضو حزب کارگزاران سازندگی در مواجهه با این دیدگاه که شاگردان مصباح در راس لیست‌های شهر‌های بزرگ قرار گرفته اند، بنابراین حرف آقای مصباح به کرسی نشسته، می‌نویسد: «همه را ردصلاحیت کردند، بعد می‌گویند، اول شده ایم.»

آیا افراط‌گرایان دست راستی موفق می‌شوند به ایده حکومت اسلامی جامه عمل بپوشانند یا اصلاح طلبان و طرفداران جامعه مدنی جمهوری اسلامی را از گزند‌هایی که با آن مواجه شده است، حفظ می‌کنند؟
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مهمترین اخبار - صفحه خبر