شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - May 11 2024
کد خبر: 73658
تاریخ انتشار: 22 دی 1400 09:57
پیامدهای ظهور طالبان بر جایگاه ایران در افغانستان واکاوی شد

منوی فرصت های تجاری با کابل

قطع کمک‌های مالی بین‌المللی، عدم همکاری هند با طالبان، فراهم شدن زمینه برای حضور هرچند محدود کشورهای قطر و ترکیه و نامعلوم بودن موضع چین در قبال افغانستان، از جمله مهم‌ترین متغیرهای تاثیرگذاری است که روابط تجاری ایران را با افغانستان متأثر خواهد کرد.
حضور طالبان در رأس قدرت افغانستان، به لحاظ استراتژیک پیامدهای متعددی به دنبال خواهد داشت. قطع کمک‌های مالی بین‌المللی، عدم همکاری هند با طالبان، فراهم شدن زمینه برای حضور هرچند محدود کشورهای قطر و ترکیه و نامعلوم بودن موضع چین در قبال افغانستان، از جمله مهم‌ترین متغیرهای تاثیرگذاری است که روابط تجاری ایران را با افغانستان متأثر خواهد کرد. بنابراین پیگیریِ سیاست تنش‌زدایی و مذاکره ایران با بازیگران رقیب و بالا بردن آستانه تحریک‌پذیری کشور و ارتباط منسجم و پیوسته با اقتصاد جهانی اهمیت ویژه‌ای در حفظ سهم ایران از بازار این کشور پیدا می‌کند. از سوی دیگر تا زمانی که شرایط نااطمینانی و بی‌ثباتی‌های دوران گذار در افغانستان پابرجا باشد، چشم‌انداز روابط تجاری ایران و افغانستان دشوار و مبهم خواهد بود؛ وضعیتی که نامعلوم بودن شکل و ماهیت نقش‌آفرینیِ چین نیز به آن دامن خواهد زد.  

اما در همین حال، به دلیل احتمال قطع صادرات برق توسط تاجیکستان در اعتراض به حضور طالبان در عرصه قدرت این کشور، در حوزه صادرات انرژی، ایران می‌تواند از یک فرصت بالقوه برای تصاحب سهم بیشتر از بازار برق این کشور برخوردار شود. اگرچه در یک چشم‌انداز کلان، کاهش تقاضای کلی افغانستان به دلیل کوچک شدن اقتصاد این کشور می‌تواند در کوتاه‌مدت بر صادرات انرژی ایران تأثیر منفی داشته باشد. اما در حوزه سوخت نیز برتری ایران در تأمین بنزین و گازوئیل افغانستان همچنان پابرجا خواهد بود که یک مزیت استراتژیک برای ایران محسوب می‌شود.

نگاهی به مبادلات تجاری با افغانستان
گزارش «پیامدهای ظهور طالبان بر جایگاه ایران در افق ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک افغانستان» به بررسی مهم‌ترین آثار تغییرات استراتژیک رخ‌داده در افغانستان و حکومت طالبان بر منافع ژئواکونومیک ایران پرداخته که از سوی مرکز پژوهش‌های اتاق ایران منتشر شده که در اینجا به نکات مهم آن خواهیم پرداخت. 

ارزیابی ها نشان می دهد،  افغانستان در دوران حضور نیروهاي خارجی در این کشور اقتصاد کوچکی داشت و ارزش کل تولید ناخالص داخلی این کشور در سال مالی منتهی به 2020 بالغ بر 19.8 میلیارد دلار و حجم تجارت خارجی آن در سال مالی منتهی به 2019 قریب به با این حال 9.5 میلیارد دلار بوده است. با این حال ایران طی سالهاي اخیر توانسته است روابط اقتصاديِ دو جانبه را به گونه اي مدیریت کند که به بزرگترین صادرکننده به افغانستان تبدیل شده و از سوي دیگر، افغانستان را به سومین مقصد کالاهاي صادراتی خود در منطقه تبدیل کند.

مهمترین بازیگران حوزة تجارت در افغانستان به طور سنتی کشورهاي همسایه به اضافۀ هند بوده اند که در سال هاي حضور نیروهاي خارجی، «ایالات متحده، امارات متحده عربی و ترکیه» نیز به مجموعۀاین بازیگران افزوده شده اند. مهمترین رقیب هاي ایران در این عرصه «پاکستان، چین» و در سطوح پایین تر «امارات متحده عربی» هستند. کشورهاي همسایۀ آسیاي مرکزي، به ویژه «قزاقستان و ازبکستان» دیگر کشورهایی هستند که بالاترین سطح تجارت با افغانستان را دارند، اما به نظر می رسد که روابط این کشورها با افغانستان تأثیر کمتري از تحولات استراتژیک خواهد پذیرفت.

نگاهی به تاریخچۀ مبادلات تجاري میان ایران و افغانستان نشان می¬دهد که هرچند میزان صادرات ایران به افغانستان از اواخر دهۀ نود به این سو، و در واقع در تمام طول دوران حضور نیروهاي ائتلاف در این کشور، به طور متوسط سالانه با این حال، 29.8درصد رشد داشته و از 14.5 میلیون دلار در سال 1997 به 3.4 میلیارد دلار در سال 2018 رسیده است. باید توجه داشت که از یک منظر استراتژیک، روابط تجاري ایران با افغانستان بازتاب کاملی از تغییرات در دو مؤلفه بود: تولید ناخالص داخلی ایران و تحریم هاي بین المللی.

صادرات ایران به افغانستان با افزایش تولید ناخالص داخلی پس از امضاي برجام حد فاصل سالهاي 2015 تا 2017 ،رشد کرده است و با آشکار شدن آثار خروج دولت امریکا از برجام در سال 2018 و اعمال دوبارة تحریم ها، در 2020 GDP به کمتر از نصف سال 2016 کاهش یافته و صادرات ایران به افغانستان نیز تقریباً به میزان یک سوم کم شده است. باید توجه داشت که این کاهش با وجود توسعه در بخشی از حوزه هاي مبادلات تجاري میان دو کشور بوده است و علیرغم برنامه هاي موجود براي ایجاد بازارچه هاي مرزي و افزایش سرمایه گذاري ایران در خطوط تولیدي صنایع متوسط و کوچک افغانستان و نیز توافق چابهار میان ایران، هند و افغانستان، در پی خروج آمریکا از برجام این رقم در سال 1399 به حدود 1.7 میلیارد دلار کاهش یافت.

 در همین دوره واردات ایران از افغانستان از حدود 20 میلیون دلار در سالهاي 1395 و 1396 با 50 درصد کاهش در سال 1397 روبه رو شد و در سال 1399 به اندکی بیش از 4 میلیون دلار رسید. بنابراین، این نکته به لحاظ استراتژیک اهمیت زیادي دارد و در سطح سیاستگذاري نیازمند حداکثر توجه است که مهمترین مؤلفه ها در روابط اقتصاديِ ایران و افغانستان، کما بیش مستقل از دولت مستقر در کابل عمل می کنند و همانا عبارت از ظرفیت اقتصاديِ داخلی (تولید ناخالص داخلی) و روابط خارجی کشور به طور عام است. به عبارت دیگر، مهمترین گام براي حفظ روابط بازرگانی ایران و افغانستان، پیگیريِ سیاست تنش زدایی و مذاکره با بازیگران رقیب، بالا بردن آستانۀ تحریم پذیريِ کشور و ارتباط منسجم و پیوسته با اقتصاد جهانی است.

بررسی آمارهاي گمرك ایران نشان می دهد که سهم پایانه هاي مرزي ایران و افغانستان از کل مبادلات تجاري دو کشور اندك است؛ به طوري که سهم این پایانه ها از سال 1395 تا پایان 1399، هرگز از 30 درصد بیشتر نشده است. بنابر آمارها ارزش دلاری صادرات ایران به افغانستان از چهار گمرک مرزی دوغارون، منطقه ویژه دوغارون ، میلک و ماهیرود در سال گذشته (99) برابر با 355میلیون و 979 هزار دلار بوده است. 

علیرغم محدودیت هاي ناشی از تحریم ها علیه ایران، افغانستان بازار مناسبی براي کالاهاي صادراتی ایران محسوب می شود؛ در سال 1391، حدود نیمی از مجموعه کالاهاي ایرانی حاضر در بازارهاي جهانی، به بازار افغانستان راه یافته است. این مسئله سبب شد تا در سال 1395 ایران به بزرگترین شریک تجاري افغانستان بدل شود و 14.5 درصد از کل واردات افغانستان را به خود اختصاص دهد.

وضعیت رقبای ایران در افغانستان

با این حال اگرچه پاکستان از سال 2016 جایگاه نخست خود در صادرات کالا به افغانستان را به ایران واگذار کرد، با در نظر گرفتن تجارت غیررسمی میان دو کشور احتمالا همچنان بزرگترین شریک تجاري افغانستان محسوب می شود.  علاوه بر اختلافات سیاسی و امنیتی افغانستان و پاکستان، موانع بروکراتیک از جمله دلایل مهم کاهش حجم تجارت رسمی میان دو کشور بوده است. نیازهاي مالی هر دو کشور سبب شده تا مالیات و عوارض گمرکی بر کالاهاي  طرف مقابل افزایش یابد که این موضوع باعث کاهش حاشیه سود تجار شده است.  از سوي دیگر، مروري کلی بر کالاهاي مبادلاتی میان دو کشور نشانگر آن است که صرفنظر از سوخت که با 42 درصد بیشترین میزان صادرات ایران به افغانستان را شامل شده، کالاهاي مصرفی با 40 درصد و کالاهاي واسطه اي با 22 درصد در رتبه هاي بعدي قرار دارند که در صدر این فهرست، «سنگ و شیشه، مواد خام و فلزات» قرار دارند. 

موضوع حائز اهمیت در اینجا این است که ایران نسبت به رقباي جدید در افغانستان، یعنی «پاکستان، امارات و ترکیه»، از مزیت نسبی برخوردار است و به نظر نمی¬رسد در کوتاه مدت و میان مدت، افزایش حضور و تأثیر این بازیگران در صحنۀ سیاسی افغانستانِ جدید چالش جدي براي بازار ایران در این محصولات به وجود بیاورد.

 در مجموع، با عنایت به موارد شرح داده شده در بالا به نظر میرسد که با به قدرت رسیدنِ دولتِ جدید در کابل، در کوتاه مدت مشکلاتی براي مبادلات تجاري میان دو کشور به وجود خواهد آمد، ولی در میان مدت و بلند مدت، اولاً به وضعیت کلی اقتصاد ایران و تحریم ها و ثانیاً به شکل و ماهیت نقش آفرینیِ چین بستگی خواهد داشت. مشکلات کوتاه مدت عمدتاً ناشی از شوك هاي پایان حضور نیروهاي خارجی در افغانستان و پیامدهاي آن بر اقتصاد افغانستان است. چند مسئله در کوتاه مدت قابل ملاحظه است. نخست، در حوزة ارزي.

 پیش از تسلط طالبان بر کابل، گزارش ها حاکی از انتقال روزانه 5 میلیون دلار از افغانستان به ایران بوده اند. با توجه به محدودیت هاي بین المللی براي دسترسی طالبان به ارزهاي پرمبادله، اولاً قیمت ارز در ایران تأثیر قرار خواهد گرفت و ثانیاً، توقف ورود دلار به افغانستان سبب افزایش تورم در افغانستان خواهد شد. به دنبال بالا رفتن قیمت ها، تقاضاي کسب وکارها و مصرف کنندگان افغانستانی، از جمله براي محصولات ایرانی کاهش خواهد یافت.  در سال هاي اخیر قیمت پایین کالاهاي ایرانی به واسطه سقوط ارزش پول ملی ایران، سبب شده بود تا تقاضاي بالایی در جامعه افغانستان براي کالاهاي ایرانی وجود داشته باشد؛ یا این حال میتوان انتظار داشت که درکوتاه مدت، به واسطه پیامدهاي ناشی از انتقال قدرت در افغانستان، با کاهش تقاضا در جامعه افغانستان روبه رو باشیم و این شامل کالاهاي مصرفی صادراتی ایران به افغانستان که سهم 40 درصدي از صادرات به این کشور را دارند، نیز خواهد شد. 

همچنین، در سبد صادراتی ایران به افغانستان غیر از حامل هاي انرژي، چدن و فولاد در صدر قرار داشته است؛ در این زمینه اگرچه در سال 2019 ایران نخستین تأمین کنندگان نیاز افغانستان به فلزات بوده است، با توجه به تعدد صادرکنندگان این دو کالا به افغانستان (چین، اروپا، ازبکستان، روسیه، پاکستان و ترکیه)،از مزیت استراتژیک برخوردار نیست. شیشه، مواد پلاستیکی، فراورده¬هاي سبزیجات و میوه، قلع و غلات بوده است که سایر اقلام صادراتی ایران به افغانستان را تشکیل  می دهد اصولا کالاي استراتژیک محسوب نمی شوند.

انرژی 
حوزه دیگری که در روابط اقتصاديِ ایران و افغانستان حایز اهمیت است و از پیامدهاي تحولات استراتژیک اخیر در کابل متأثر خواهد شد، صادرات انرژي ایران به افغانستان است. ارزیابی ها نشان می دهد، طی بازة زمانیِ 2014 تا 2018 یک فاصلۀ 3.7 تا 5 میلیارد کیلو وات بر ساعتی میان تولید و مصرف برق در این کشور وجود داشته است. بنابرآمارها، افغانستان بیش از 80 درصد برق مورد نیاز خود را از طریق واردات تأمین می کند. در این میان سهم ایران از بازار برق افغانستان حدود 21 درصد است و از این نظر سومین تأمین کننده برق این کشور، پس از ازبکستان (35.2 درصد) و تاجیکستان (30.5 درصد) و بالاتر از ترکمنستان (13.4 درصد) به شمار می رود.  بررسی هاي بانک توسعه آسیایی، علیرغم پیشرفت ها در زمینه توسعه شبکه برق در افغانستان، در سال 2020 تنها حدود 34 درصد از جمعیت این کشور به شبکه سراسري برق متصل بودند.

در این زمینه چند مسئله وجود دارد. نخست اینکه برخی از بزرگترین تولیدکننده هاي برق منطقه، یعنی تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان در شمال افغانستان حضور دارند که به دلیل وضعیت اقلیمی خود، به ویژه در فصل تابستان که تقاضا براي برق بالا می¬رود، این کشورها مازاد تولید قابل توجهی دارند و از این روي، به طور بالقوه این توانایی در آنها وجود دارد که در صورتیکه به دلیل مسائل موجود میان دولت جدید در کابل و ایران، صادرات برق به افغانستان دچار مشکل و چالش شد، فاصلۀ میان تقاضا و عرضه در این کشور را پر کنند. اما نکتۀ مهم این است که کشورهاي آسیاي مرکزي، حداقل به اندازة ایران با یک دولت زیر کنترل طالبان در کشور افغانستان زاویه دارند. کشورهاي آسیاي مرکزي به دلیل ساخت دولت و ماهیت جریان هاي اسلامگرا در این منطقه، به شدت از بازگشت وضعیت افغانستان به دوران پیش از حضور نیروهاي خارجی و تبدیل شدن این کشور به یک بهشت امن براي گروه هاي افراطی و جهادي هراس دارند.

  تاجیکستان، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان برق در منطقه که طی سال¬هاي اخیر تأمین حدود 30 درصد از برق وارداتی به افغانستان را بر عهده داشته است، یکی از نخستین دولت هایی بود که به شکل علنی به حضور طالبان در کابل واکنش نشان داد و بر اساس برخی گزارش¬ها، تعداد زیادي از نظامیان و مقام¬هاي دولت سابق را هم در خاك خود اسکان داده است. ازبکستان و ترکمنستان هم هرچند مواضع منعطف تري در پیش گرفته اند، به نظر نمی رسد اراده و منافع لازم در شکل دهی به یک رابطۀ استراتژیک و پایدار با یک امارت اسلامی در کابل را داشته باشند.

بنا بر توضیحاتِ بالا، این چشم انداز که تغییر صحنۀ سیاسی در افغانستان و به ویژه تغییر موازنۀ استراتژیک نیروهاي منطقه اي در افغانستان منجر به خلل در مزیت هاي ایران براي صادرات برق به منطقه شود، چندان امکانپذیر نیست.  حتی برعکس، این احتمال وجود دارد که تاجیکستان براي اعمال فشار بر دولت مرکزي در کابل، صادرات برق به این کشور را قطع کند و این امر، یک شکاف میان تقاضا و عرضه برق در افغانستان پدید بیاورد که میتواند یک فرصت بالقوه براي ایران باشد تا در صورت افزایش ظرفیت تولید بعد از رفع تحریم ها، سهم خود از بازار مصرف برق افغانستان را افزایش دهد.

چند نکته مهم
با این حال توجه به چند نکته ضروري است؛ نخست، با توجه به اینکه برق صادراتی ایران به افغانستان منحصراً در ولایات هرات و نیمروز مصرف می شود، که حتی در صورت تمایل ایران به بهره گیري سیاسی از صادرات برق به افغانستان، عمدتا گروه هایی از جمعیت افغانستان تحت فشار قرار می گیرند که به شکلی تاریخی به ایران نزدیک بوده و به همین دلیل هم به حاشیه جامعه افغانستان رانده شده اند و قاعدتاً، یک امارت اسلامی انگیزه هاي کمتري براي حمایت از آنها را خواهد داشت. به عبارت دیگر، صادرات برق ایران به افغانستان ظرفیت محدودي براي تبدیل شدن به یک کالاي استراتژیک را خواهد داشت. دوم، حداقل در کوتاه مدت، از یک سو به واسطه قطع کمک هاي ایالات متحده و اتحادیه اروپا و از سوي دیگر به دلیل مهاجرت بسیاري از شهروندان افغانستان، اقتصاد این کشور کوچک خواهد شد. این امر در کنار اختلال در جریان ورود ارز به افغانستان، افزایش تورم و ضعف کلی اقتصاد و کسب و کارها به دلیل وضعیت آشوب و عدم قطعیت فعلی، بر توانایی جذب کالاهاي ایرانی در بازار افغانستان، از جمله در حوزة تقاضا براي انرژي و برق تأثیر منفی خواهد داشت.

صادرات سوخت 
موضوع دیگر در روابط اقتصاديِ ایران و افغانستان در حوزة انرژي، صادرات سوخت به این کشور است. در این بخش ایران بازهم مزیت هاي زیادي دارد و به نظر نمی¬رسد که دگرگونی¬ها در عرصۀ استراتژیک، روابط دو کشور در این حوزه را با چالش خاصی مواجه کند. بنابرآمارها صادرات سوخت به افغانستان، 42 درصد از کل صادرات ایران به این کشور در سال 2019 را شامل می¬شده و این میزان شامل 27.4 درصد از کل واردات سوخت افغانستان بوده است. هرچند این میزان نسبت به سهم ایران از بازار سوخت افغانستان در سال 2015 تقریباً نصف شده است، اما می توان گفت که اعمال دوبارة  سیاست هاي تحریمی در دوران بعد از خروج دولت ترامپ از برجام عامل مهمی هم در کاهش صادرات بوده و هم اینکه باعث شده بخشی از صادرات سوخت از طریق مجاريِ غیررسمی صورت گرفته و آمار آنها دقیق نباشد. 

طی سالهاي گذشته صادرات اصلی ایران به افغانستان بنزین و گازوئیل بوده است؛ طی دوره می 2020 تا می 2021 حجم صادرات سوخت از ایران به افغانستان معادل 400 هزارتن بوده است. در همین راستا، در سال 2015 ایران و افغانستان در چارچوب معاهده دوجانبه یک قرارداد تجاري به ارزش 50 میلیون دلار امضا کردند که بر اساس آن افغانستان میتواند سالانه یک میلیون تن گازوئیل از ایران وارد کرده و واردات گاز مایع ( (LPGرا تا 200 هزار تن افزایش دهد.  هرچند تضمینی براي رعایت توافق هاي دولت پیشین از سوي طالبان وجود ندارد، اما مزیت هاي استراتژیک ایران در صادرات سوخت به افغانستان سبب شده، که در همان ابتداي کار و پس از تسلط بر کابل، طالبان خواستار از سر گرفته شدن صادرات سوخت از ایران که به دلیل شرایط و اوضاع و احوال متوقف شده بود، شدند. در همین راستا طالبان قصد دارد تعرفه واردات LPG، بنزین و گازوئیل از کشورهاي همسایه را تا 70 درصد کاهش دهد.

چند عامل در صادرات سوخت

در مجموع چند عامل باعث شده،تا در حوزة تجارت سوخت نیز مانند برق، روابط ایران و افغانستان به طور نسبی تأثیر محدودتري از تحولات استراتژي در افغانستان و در منطقه بپذیرد. نخست اینکه با توجه به برخی از مواضع دولت طالبان که در بالا به آن اشاره شد، به نظر می¬رسد که طالبان در دور جدید به قدرت رسیدن پس از نیروهاي خارجی، برداشت معقول تري از الزامات دولت و ادارة جامعه داشته باشند و از همین رو، نیازها و ضرورت هاي اقتصاديِ جامعه از قبیل تأمین سوخت را در دستور کار قرار داده باشد.  ثانیا وضعیت ایران در عرضۀ سوخت حتی در مقایسه با جایگاه آن در عرضۀ برق در منطقه هم آسیب پذیريِ کمتري دارد. به جز ترکمنستان، دیگر همسایگان افغانستان منابع زیرزمینی محدودي در حوزة نفت و گاز دارند و هیچکدام توان تولیدي و صادراتیِ لازم براي به چالش کشیدن بازار ایران در افغانستان را ندارند.  همچنین، به علت اینکه افغانستان یک کشور محصور در خشکی است، بازیگرانِ فرامنطقه ايِ این حوزه، از جمله کشورهاي جنوب خلیج فارس، امکان رقابت با ایران را نخواهند داشت. 

 


نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مهمترین اخبار - صفحه خبر