يك بازنشسته، اجاره نشينفعلي وآلونك نشين آينده، عيالوار، با فرزندان جوان مجرد، كه در خوشه بندي دولت عدالت محور در رديف متمولين و ثروتمندان قرار گرفته بود، ضمن سرخ نگهداشتن صورتش با سيلي، اعلام ميدارد، در اين وانفسايگراني ناشي ازهرج و مرج وبيتوجهيبه قانون و بيماري اقتصادي، ما لياقت وشايستگي بهرهمندي ازمسكن حتي اجارهاي درنازلترين مكان و استفاده ازمرغ، گوشت، لبنيات، ميوه، درمان، وسيله نقليه، حتي وسيله نقليه عمومي و... را نداريم و نبايد بهخوداجازه داد كه درباره اين قبيل نيازها فكرنمود.
بله، اين مديران با حقوق وامكانات رفاهي بالا ، قدرتمندان و ثروتمندان، رفاهطلبان، زياده خواهان، دلالها، رانت خواران، محتكرين، اختلاسگران، رشوهبگيران، چپاولگران، كاهبرداران هستند، كه شايستگي ولياقت بهرهمندي از مزايا و فوائد تمام مايحتاج و تجملات زندگي اشرافي را دارند.!
البته اين هم نوعي ازسرنوشت بعضي ازانسانها است كه بايد به آن عادت نمايند.
ولي سوالي مطرح است كه آيا كساني كه صادقانه با پايبندي به اخلاق انساني و اسلامي وحرفهاي بدون دستاندازي به بيت المال و سؤاستفاده، خدمت نمودهاند، بايد به چنين سرنوشتي دچارشوند.؟
راستي چرا وضعيت جامعه اين گونه شد؟
برايپاسخ به سوال اخيربد نيست بدانيم، اين سرنوشتي كه براي ما رقم خورد ، نتيجه سياستگذاري وعملكردهايي بوده، كه ذيلاً به بعضي ازآنها اشاره ميشود.
1- سياست تعديل اقتصادي دولت سازندگي.
2- سياست عدالت خواهي ومهرورزي دولت عدالتمحور.
3- طرحهدفمندييارانهها.
4- عملكردغلط درخصوصي سازي.
5- عدم وجود سيستمهاي نظارتي وكنترلي صحيح درتمام امور.
6- تنزل اخلاق انسانيواسلامي.
7- اشاعه فرهنگ مصرف وتجملگرايي درجامعه توسط كسانيكه به ناگهان بهكاخها رسيدند.
8- اشاعه فرهنگزيادهخواهي ورفاه طلبي توسط كسانيكه ازطرق مختلف به ثروتهاي بادآورده رسيدند.
9- عدم توجه شايسته به يكي ازاركان اصلياقتصاد در قانون اساسي، يعني تعاونيها، خصوصاً تعاونيهاي توليديو كشاورزي
10- تعطيلي تعدادكثيري ازكارخانجات به بهانههاي مختلف كه بعضاً توسط مديران نالايق و ناتوان درايجاد بهرهوري واجراي وظايف، كه تنها راه براي افزايش درآمد را در بيكارنمودن نيرويانساني و فروشزمينهاي وسيع كارخانجات براي پاساژ وبرجسازي و... جستجو نمودند.
11- عدم توجه بهكشاورزي وتبديل زمينهاي مناطق مرغوب كشاورزي به ويلاها و...
12- عدم توجه به اشتغال جوانان دركارهاي مولد.
13- بازخريد و بيكارنمودن تعداد كثيري از نيروي انسانيشاغل وسوق دادن آنها به سمت دلالي.
14- صدورمجوز واردات هرنوع كالاي مصرفي بنجول ولوكس وتجملاتي.
15- اشاعه شغل دلالي و بردهداري متمدنانه بوسيله پيمانكاران نيروي انسانيدراكثر فعاليتها.
16- اخذتصميات خلقالساعه، بدونتوجه بهخردجمعي وبدون پشتوانهفكري با محوريت شعارگرايي.
17- اشاعهفرهنگ دروغ ومكرونيرنگ دراكثرسطوح جامعه به عبارت ديگرتلاش دردين زدايي وضعيف نمودن اعتقادات اسلامي مردم بهروشغيرمستقيم.
18- حركت درراستاي زدودن انگيزهكاروتلاشخصوصاً درجوانان ، به دليل وجود افرادي كه بدون تلاش بطورنامشروع پولدار شده وهر روزدرجامعه ورسانهها بيشتر مشاهده ميشوند.
19- عدم توجه وسرمايهگذاري صحيح درزمينه آموزش نيروي انساني.وحركت درجهت مدركگرايي.
20- اشاعهفرهنگكسب درآمدهايكلانبدون پرداختماليات. واخذمنظمماليات ازطبقهضعيفجامعه.
21- ميداندادن به بعضي ازمتمولين وثروتمندان ودوستان بيتخصصو بعضاً مدركدار، براي كسب مناصب مختلف.
22- عدم توجه شايسته به نهادهاي حمايت كننده از اقشار ضعيف جامعه مانند يهزيستي و...
23- اشاعه فرهنگ سياسيكاري وسخنپراكني بيمورد درباره هرمسئلهاي، توسط دست اندركاراني كه بدوندرنظرگرفتن خداوند ومنافع ملي، فقط به منافعشخصيخوديا وابستگان ميانديشند.
24- اشاعهحرامخواري درزمينههاي مختلفدرجامعه، وسوق دادن مردم به شكم پرستي و اباهه گري.
25- عدمكنترل قيمتهادركشور، بطوريكهدرطول ساليانمتمادي باهرسخنرانيقبلازتنظيم بودجه، در زمان ارائه بودجهبهمجلس، بعدازتصويب بودجه، باشروع زمزمه ها حهت افزايش حقوق كارمندان وكارگران، بعدازافزايشحقوق، چندماه قبل ازعيد، نزديكعيد، بعد ازعيد، خلاصه درمقاطع مختلف قيمتها افزايش مييابد، فكرنميكنم اين روش افزايش قيمتها در هيچكشوري وجودداشته باشد. و اينافزايش قيمتها وعدم وجود اشتغال مناسب يكي از عوامل موثر درتأمين نشدن هزينههاي زندگي و متلاشي شدن كانون خانوادهها و نهايتاً رشد بي رويه طلاق در جامعه، ميباشد.
26- ......
اگر همين برنامهها ادامه يابد، چارهاي نيست جز اينكه از خداوند طلب كنيم ضمن آمرزشگناهان، ما را مشمول رحمت خودشقرارداده وسريعترجانمان را بستاند، چون واقعاً مشاهده رفتارها وعملكردها و آثار وتبعات اين قبيل اعمال زجرآور وسخت است. مگر اينكه دراين وانفسا رئيس جمهور محترم وكابينه دولت تدبير و اميد و نمايندگان ملت وخلاصه همه دست اندركاران وعاقبت انديشان و فرهيختگان جامعه همراه با رسانههاي پيشرو، فرصت خدمت به مردم را مغتنم شمرده و هدف از خدمت را رضايتحضرت حق قراردهند. و به دور از هرگونه سياسيكاري وخودكامگي وتنگنظري، براي برطرف نمودن اين ناهنجاريها و مشكلات جامعه، شجاعانه وبدون واهمه، ضمن تبين و تشريح مسائل و حقايق براي مردم، تصميمات مقتضي را اتخاذ، فرمايند، مثلا اثرات ناشي از افزايش مبلغ ناچيزي به يارانههاي افراد نيازمند، وعواقب ناشي از آن يعنيگرانتر شدن كالاها و افزايش قيمتهاي حاملهاي انرژي، آب ، برق، گاز وتلفن وكرايه وسيله نقليه ومواد غذايي، كالاهاي صنعتي و... وفقيرترشدن فقرا ورواج بيكاري ودلالي و... براي ملت روشنگري نمايند.
ملت ايران وهمه مسئولين دلسوز جامعه بايد باوركنند براي بهتر شدن زندگي جزء تغيير روش فعلي كار و زندگي و بازگشت به اخلاق انساني واسلامي وتلاشدركسب روزي حلال وانجام كارهاي مولد ومشروع چاره ديگري ندارند. و بايد باوركنند، اگرآمريكاي جهانخوار همه تحريمها را لغو وكليه اموال بلوكه شده ايران را برگرداند، ولي همين روشهاي فعليكار و زندگي ادامه يابد، طولي نخواهدكشيد كه همه ثروتهاي باقيماندهكشورتوسط غارتگران زيادهخواه به تاراج خواهدرفت، وبيچاره ترازحال خواهيم شد، زيراكسانيكه باوجودتحريمها و مشكلات اقتصادي،غارتگريميكردند و به ملت وكشورشان رحم نكردند، چگونه با برگشت ثروتها به جامعهميتوانند، آرام بنشينند وخوي وخصلت غارتگري خويش را كنار بگذارند، مگر فراموشكرديم دردوران نه چندان دور يعني قبلازشروع تحريمها با وجوديكهكشوردرآمدهايكلاني و بيسابقهاي داشت، فقرا، فقيرتر و رانت خواران، غارتگران قوي تر شدند و بيكاري و فساد ناشي از آن بيشتر رواج يافت. و به تبعيت از اين فساد هزينههاي مقابله با مجرمين و متخلفين رو به فزوني نهاد.
پس انتظارميرود، حركت براي تغيير روش زندگي بايد از مديران و مسئولين محترم شروع گردد و سپس به جامعه تسري يابد، به نظرم اكنونكه دراين وضعيت اقتصادي قرارداريم، بهترين زمان براي آغاز اين حركت انقلابي ميباشد، زيرا مديران ومسئولين ونمايندگان ملت ومومنين صاحب ثروت ميتوانند، با بخشش قسمتي ازحقوق ياثروت خود به بيت المال، (مانندآن شهيدجنگ تحميلي كه باشروععمليات فتح المبين آرزويشرازيرپا نهاد وبا لغوجشن عروسي خود وجمع آوريكارتهاي پخششده مراسم جشن، هزينهعروسيرا به مسجد محل،جهتكمك بهخريديكدستگاه آمبولانس برايجبهه تقديم نمود)، و سادهزيستي وكاهشتجملات زندگي وكاهش هزينههاي زائد بالاسري دستگاههاي تحت نظرخود، با يك انقلاب مديريتي وعدم تكرار برنامههاي شكست خورده قبلي مانند: پرداخت يارانهها، ضمن ارج نهادن بهكاروتوليد ومبارزه باپديده شوم دلاليسم ورسيدگي به وضعيت مردمخصوصاً طبقه ضعيف جامعه در راستاي حفظكرامت ومنزلت انسانها واحياي اخلاق انسانيواسلامي با عنايت ويژه بهحفظمنافع ملي و تحقق حماسه اقتصادي، بالمآلرشد وشكوفاييجامعه اسلامي وبالندگي ايرانعزيز، پيشگام شوند. انشاء ا..
هر كه اول بين بود ، اعمي بـود هر كه آخر بين چه با معنا بود
هر كه اول بـنگـرد پـايـان كـار انـدر آخـر او نگردد شرمسا ر
علی اصغر عزیزیان