شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - May 11 2024
کد خبر: 40657
تاریخ انتشار: 14 آذر 1396 09:41
علي شفيعي . پژوهشگر
محمدبن‌عبدالله(ص) شخصيتي است ويژه که در تاريخ بشري نیز هويتي ويژه را بنيان نهاد؛ هويتي که جهان و تمدني نو ساخت و انساني ديگر آرزو داشت. انسان محمدي(ص) انساني سخت دست‌نيافتني بود، چرا که متخلقي خردگرا و متعقلي اخلاق‌گرا بود. اين عزيز بيش و پيش از هر چيز، به دو مقوله مهم اهتمام مي‌ورزيد: اخلاق‌گرايي و خردگرايي؛ دو گوهر عزيزي که در جهان اسلام آورده‌اند. انسان تراز اخلاقي: اهتمام محمدبن‌عبدالله(ص) به اخلاق‌گرايي را مي‌توان در سيره عملي ایشان که پيشاوحي است و در آموزه‌هاي پساوحي او به‌خوبي ديد. ایشان پيش از وحي در ميان جامعه خويش چنان جايگاه اخلاقي‌ای داشت که به انسانی امين شهرت داشت و فردی معتمد بود.
امام علي(ع) در اشاره به شخصيت اخلاقي پيشاوحي محمدبن‌عبدالله(ص) مي‌گويد: «لقد قرن‌الله به (صلي‌الله‌عليه) من لدن أن كان فطيما أعظم ملك من ملائكته يسلك به طريق المكارم، و محاسن أخلاق العالم ليله ونهاره/ از همان زمان که رسول خدا را از شير گرفتند، خداوند بزرگ‌ترين فرشته از فرشتگان خويش را مأمور کرد تا شب و روز او را به راه‌هاي بزرگواري و درستي و اخلاق نيکو سوق دهد». امام صادق(ع) همين سخن را به بياني ديگر دارد: «ان الله ادب محمداً فاحسن تأديبه./ خداوند محمد (ص) را ادب کرد و چه خوب او را تربيت کرد».

 در پس وحي نيز همين ويژگي رو به تعالي مي‌نهد و خداوند او را اسوه اخلاقي معرفي مي‌کند. در وحي حتي آن‌گاه که سخن از عبادات قالبي نيز به ميان مي‌آيد، رسيدن به اخلاق هدف قرار داده مي‌شود و نماز و بسياري از ديگر عبادات خدمت‌گزار اخلاق مي‌شوند.
انسان تراز خردگرايي: يکي‌ديگر از ويژگي‌هاي انسان تراز در جهان و تمدن محمدي(ص) انسان خردگراست که حياتش را بايد وقف حرکت به سمت خردگرايي کند. اين ويژگي هم در سيره عملي پيشاوحي آن عزيز نمايان است و هم در گزاره‌هاي پساوحي ایشان به‌خوبي قابل‌مشاهده است. وحي که رهاورد اوست، در موارد فراواني مخاطبانش را به تفکر و تعقل دعوت کرده است و نهيب مي‌زند که چرا خرد نمي‌ورزيد.وقتي سخن از «افلاتعقلون» و «افلاتتفكرون» به میان می‌آید، يعني انسان تراز محمدي(ص) بايد خردگرا باشد و به عقلانيت توجه جدي داشته باشد.اين اهتمام به تعقل و خردگرايي تا بدان جاست که مولوي از زبان پيامبر مي‌گويد اگر عاقلي به اين خطاي فاحش –ناسزاگويي- بپردازد، بخشيدني است. در مقابل، حضرت -به بيان مولوي- چنان از حماقت و احمقان دوري مي‌جويد که مي‌گويد: احمق ار حلوا نهد اندر لبم/ من از آن حلواي او اندر تبم.

حماقت که غروب عقلانيت و خردگرايي است آن‌چنان منفور اين عزيز است که حلوايش نيز تب مي‌آفريند.مسلمانان در جهان معاصر گرفتار غربت اين دو گوهر ناب‌اند که به جان يکديگر افتاده‌‌اند و در حذف يکديگر مي‌کوشند. مسلماني که اخلاقش محمدي نيست و خِردش تناسبي با آن عزيز ندارد، روشن است که نمي‌تواند ديگران را به رسميت بشناسد و ديگري را نيز با بهره از حقيقت بداند. اين انسان چون خوي محمدي ندارد و خرد او را درنيافته است حقيقت را به اندازه انديشه‌هاي خويش کوچک و محدود مي‌کند و به نفي و طرد ديگران مي‌انديشد و بنيان حذف فيزيکي همنوعان دگرانديش را مي‌نهد.

منبع: شرق
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مهمترین اخبار - صفحه خبر