جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - March 29 2024
کد خبر: 38452
تاریخ انتشار: 27 تير 1396 17:47
اگر پیش از این فقط توئیت‌های حسام‌الدین‌ آشنا مشاور فرهنگی رئیس‌جمهور و رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری خبرساز می‌شد به تازگی کنش‌هایش هم خبرساز شده است. آشنا در 140 کاراکتر توئیتری جملاتی می‌نویسد که گاه می‌توان 14 برداشت مختلف از آن داشت.

راه امروز: اگر پیش از این فقط توئیت‌های حسام‌الدین‌ آشنا مشاور فرهنگی رئیس‌جمهور و رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری خبرساز می‌شد به تازگی کنش‌هایش هم خبرساز شده است. آشنا در 140 کاراکتر توئیتری جملاتی می‌نویسد که گاه می‌توان 14 برداشت مختلف از آن داشت.
 
آشنا با وجودی که در سخن گفتن جزو معدود سیاست پیشگان صریح جمهوری اسلامی است اما همیشه در توئیت کردن و به‌تازگی در کنش ورزی هم پیچیده و مبهم عمل می‌کند. همین خبرسازی‌های آشنا باعث شده که چهره پرحاشیه و چندپهلویی از این استاد ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) در رسانه‌ها ساخته شود. چهره‌ی چندپهلویی که جناح چپ و راست هر دو در ترسیم آن دست‌به‌دست می‌دهند و به اتفاق نظر در نقد و گاه تخریب آشنا می‌رسند. آشنا در دولت اعتدال در مختصات جغرافیایی منحصر به فردی ایستاده که جز خودش کسی طول و عرض آن را نمی‌داند.

آشنا از سویی با لقب «مشاورتر» نسبت به سایر مشاورین روحانی زیرک‌تر معرفی می‌شود و از سویی دیگر به‌عنوان زننده‌ی گل به خودی خطاب می‌شود. اصول‌گرایان از سویی دلیل باخت خود در دوازدهمین انتخابات ریاست‌جمهوری را نداشتن استراتژیست ماهری چون آشنا می‌دانند و از سوی دیگر آشنا را متهم به طراحی جنگ‌های روانی و رسانه‌ای می‌کنند.
 
آشنا از سویی چهره‌ای امنیتی و اطلاعاتی معرفی می‌شود و از سویی دیگر رسانه‌ها تیتر می‌زنند رئیس دفترش به اتهام جاسوسی بازداشت شده است. از سویی آشنا را متهم به استخدام در پروژه نفوذ دانشگاه دورهام می‌کنند و از سوی دیگر از او به‌عنوان ضدنفوذی و همکار دستگاه اطلاعاتی ایران در این پروژه نام می‌برند.
 
در چهار سال گذشته اگر به تعبیر رئیس‌جمهور برخی از اعضای دولت با گیوه‌های ورنکشیده با دولت همراهی کردند مسلماً آشنا از آن‌هایی بود که نه‌تنها همیشه گیوه ورکشیده در خط مقدم حضور داشت بلکه همیشه آستین بالا داده و سینه سپر کرده‌ی دولت بود اما گاهی همین آشنا چنان توئیت‌ها و کارهایی می‌کند که رسانه‌های طرفدار دولت نیز به انتقاد از وی می‌پردازند. اگرچه سمت رسمی آشنا مشاور فرهنگی است ولی به نظر می‌رسد بیشتر مشاور سیاسی است و اتفاقاً کمتر از همه به مسائل فرهنگی دولت مشغول است.
 
اگرچه معاون ارتباطات و اطلاع‌رسانی ریاست‌جمهوری و همچنین مشاور رسانه‌ای رئیس‌جمهور اشخاص دیگری هستند ولی اغلب از او به‌عنوان طراح و راهبر خط‌‌مشی رسانه‌ای دولت نام می‌برند. این موقعیت‌های متناقض و سخنان ناهمخوانی که درباره‌ی آشنا گفته می‌شود و نیز مواضع و کارهای غیرعادی او همگی نشان از آن دارد که وی تفاوت‌های بارزی با تیپ غالب سیاست‌ورزان جمهوری اسلامی ایران دارد. همین اجتماع نقیضین در آشناست که باعث شده در چند روز اخیر رسانه‌های متعددی از او با عنوان «غریبه» یاد کنند و به دلیل گفتار و کردار غیرمعمولش خواهان کنار گذاشتن وی از دولت روحانی شوند.
 
رسانه‌هایی که از آشنا به‌عنوان «غریبه» یاد می‌کنند البته این را نمی‌دانند که «غریبه» در میان جامعه‌شناسان مفهوم دیگری دارد، معنایی که با آنچه رسانه‌ها به کار می‌برند بسیار متفاوت است. «غریبه» در معنای جامعه‌شناختی آن فقط نوعی آرایه‌ي ادبی برای به کار بردن در مقابل اسم آشنا نیست؛ بلکه نوعی منش و فرم اجتماعی است که با مقاله‌ي مشهور گئورگ زیمل جامعه‌شناس کلاسیک آلمانی وارد ادبیات جامعه‌شناسی شد.

تیپ رفتاری و گفتاری حسام‌الدین آشنا به نحوی است که به نظر می‌رسد مناسب‌ترین توصیف برای او همان توصیف گئورگ زیمل از «غریبه» باشد.
 
حسام‌الدین آشنا خلاف نامش غریبه‌ است؛ البته غریبه در معنای زیملی آن. غریبه‌ي زیملی نوعی تیپولوژی است که به مدد آن می‌توان دلایل رفتارها و گفتارهای غیرعادی آشنا و مختصات جغرافیایی محل استقرار او را بهتر تحلیل کرد. غریبگی حسام‌الدین آشنا فقط محدود به عمر دولت روحانی هم نیست، او چه زمان حضور در وزارت اطلاعات و چه زمان استادی در دانشگاه امام صادق (ع) باز هم غریبه محسوب می‌شد. غریبگی در منش حسام‌الدین آشنا فقط یک آرایه‌ي ادبی پارادوکسیکال نیست بلکه نوعی فرم اجتماعی به معنای جامعه‌شناختی آن است.

آشنا و غریبه‌ي زیملی
به گفته‌ي گئورگ زیمل «غریبه» کسی است که وحدت دوری و نزدیکی که در هر رابطه انسانی وجود دارد؛ به شکلی در او متبلور شده. غریبه در عین نزدیک بودن دور است و معنای غربت این است که او در عین دوری در واقع نزدیک است.
 
غریبه هرچند در گروه خاص تثبیت شده اما موقعیت او در این گروه اساساً موکول به این واقعیت است که او از ابتدا به آن گروه تعلق نداشته؛ بلکه خصوصیاتی را وارد گروه کرده است که ناشی از گروه نیست و نمی‌تواند هم باشد. غریبه عنصری از خود گروه است، عنصری که عضویتش درون گروه متضمن هم بیرون بودن از آن و هم مواجه شدن با آن است. (زیمل، 1395: 110-109).
 
این توصیف زیمل از ویژگی‌های غریبه را به‌خوبی می‌توان در منش حسام‌الدین آشنا دید. آشنا هم به دولت روحانی خیلی نزدیک است و هم خیلی دور، هم جایگاه تثبیت شده‌ای در دولت روحانی دارد و هم متعلق به این دولت نیست. آشنا کمتر شباهتی به سایر اعضای دولت روحانی دارد و ویژگی‌هایی را وارد این دولت کرده که دقیقاً به خاطر همین آورده‌ها همیشه از جانب جناح مخالف دولت متهم به استراتژیست جنگ‌های روانی و رسانه‌ای دولت شده است.
 
آشنا از این جهت به دولت روحانی نزدیک است که معتمد و مشاور رئیس‌جمهور است و دقیقاً به همین خاطر از دولت روحانی دور است! آشنا خلاف سایر وزرا، معاونین و حتی مابقی مشاورین دولت قدرت و اهرم‌های اجرایی ندارد.
 
وزرا و معاونین و مابقی مشاورین روحانی همگی ریاست وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و مراکزی را دارند که حداقل در محدوده دستگاه متبوع خود می‌توانند کاملاً منویات رئیس خود را اجرایی کنند اما آشنا فقط مستشاری می‌کند و نیرو و منابعی برای اجرایی کردن افکار خویش ندارد. او فقط ریاست مرکز بررسی‌های استراتژیک را دارد که همانند سایر مجموعه‌های پژوهشی کشور کاربردی شدن تحقیقات آن‌ها منوط به پذیریش و همکاری دستگاه‌های دولتی مربوطه است. دستگاه‌هایی که با بروکراسی ناکارآمد و فربه خود عملاً توان انجام کمتر ایده جدید و تحقق کارهای غیر روتین را دارند. آشنا فقط مشاور است آن هم نه مشاور مجموعه دولت بلکه فقط مشاور شخص رئیس‌جمهور.
 
هرچند رئیس‌جمهور به‌حکم قانون رئیس قوه مجریه محسوب می‌شود ولی به‌حکم اقتضای زمان، تشریفات، واقعیت‌های عملی زمامداری و محدودیت‌های ساختاری در واقع امر رئیس‌جمهور در میدان عمل دولت چندان درگیر نمی‌شود؛ بلکه بیشتر معاون اول و خود اعضای کابینه هستند که در میدان اجرا درگیر هستند و شخص رئیس‌جمهور کمتر درگیر مسائل اجرایی می‌شود.
 
به همین دلیل مشاوران وی هم علیرغم عنوان پرطمطراقی که دارند نمی‌توانند چندان در تحقق و اجرای نظرات خود موفق شوند مگر اینکه خود اعضای کابینه با آن‌ها همراهی کنند که در مورد آشنا به نظر می‌رسد اعضای کابینه چندان با وی همراه نباشند. (دلیل این عدم همراهی در ادامه ذکر شده).

به بیان زیمل که غریبه را هم عضوی از گروه و هم در تقابل با آن می‌داند؛ آشنا را هم می‌توان عضوی از دولت و هم در تقابل با آن دانست! گیوه‌های آشنا نه‌فقط در مقابل مخالفین دولت بلکه در مقابل اقدامات اشتباه دولت هم ورکشیده است. در ارکستر مشاورین رئیس‌جمهور آشنا را می‌توان مخالف‌خوان‌ترین عضو دانست. برای نمونه در چهار سال گذشته مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری منتقد سرسخت و همه‌جانبه‌ی تصمیمات دولت در حوزه مدیریت منابع آب بوده است.
 
این مرکز به ریاست آشنا تا جایی که در توان داشته در مقابل مدیریت سازه‌ای منابع آبی کشور ایستاده و تمامی دستگاه‌های دولتی دخیل در مدیریت منابعی آبی کشور نظیر وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی، سازمان محیط‌زیست، وزارت کشور و ... را به زیر تیغ نقد برده است. مرور معدود پژوهش‌هایی که از این مرکز به‌صورت عمومی منتشر شده بیانگر آن است که اتفاقاً این مرکز واردترین نقدها به عملکرد دولت را انجام می‌دهد.
 
هرچند اغلب پژوهش‌های این مرکز منتشر نمی‌شود ولی مرور معدود اخبار و گزارش‌های منتشر شده در سایت‌ وابسته به این مرکز «شبکه مطالعات سیاست‌گذاری عمومی» npps.ir نشان می‌دهد می‌توان عنوان تنها دولتیِ منتقدِ دولت را به این مجموعه داد. در این سایت می‌توان نقدهایی به سیاست‌های دولت در حوزه‌های موضوعی مختلف را مشاهده کرد که همین نشانگر بخشی از دلایل غریبه بودن آشنا در گروه دولتی‌هاست.

این ویژگی آشنا در نقد سیاست‌های دولت را می‌توان همانی دانست که گئورگ زیمل «عینیت» می‌نامد. به گفته‌ي زیمل غریبه دارای «عینیت» است به این معنی که ریشه‌ای در سازه‌های خاص و در مواضع جانبدارانه گروه ندارد، با نگرشی مشخصاً «عینی» با همه برخورد می‌کند، نگرشی که نه صرفاً به معنی جدایی است و نه به معنی عدم مشارکت، بلکه ساختاری است متمایز که از ترکیب دوری و نزدیکی، بی‌تفاوتی و تعهد ریشه می‌گیرد. (زیمل، 1395: 111) زیمل معتقد است «عینیت غریبه به هیچ وجه به معنای فقدان مشارکت نیست؛ بلکه بیشتر نوعی مشارکت مثبت و معین است. عینیت غریبه را ضمناً می‌توان آزادی تعریف کرد. آدم عینی، بندیِ پیوندهایی نیست که ادراک و فهم و ارزیابی‌اش را از اطلاعات مخدوش می‌کند» (همان، 112).

کیست که نداند بخشی‌نگری سکه‌ي رایج در بین مدیران دولتی است و همگی دولتمردان در اقداماتشان بیش از آنکه در پی منافع بلندمدت کشور و شهروندان باشند در پی تأمین و حفظ منافع سازمان متبوع و امتیازات خودشان هستند. برای نمونه در شرایطی که دولت یکی از افتخارات خود را طرح تحول سلامت می‌داند و مدام بر آن تأکید می‌کند، آشنای غریبه با عینیت‌نگری تمام در نقد آن سخن می‌گوید: «اگر خدمات درمانی در طرح تحول سلامت بدون سطح‌بندی دقیق انجام شده و منجر به پیشی گرفتن هزینه‌ طرح تحول سلامت از هزینه‌های پیش‌بینی شده گردیده است کسی پاسخگو نیست».
 
مشابه چنین مواضع عینی را در سخنان آشنا به کرات می‌توان مشاهده کرد. در شبکه مطالعات سیاست‌گذاری عمومی تعدادی از سخنرانی‌ها و مقاله‌های عینی و انتقادی آشنا علیه دولت منتشر شده است اما چون رسانه‌ها حوصله‌ی خواندن متن جدی و عمیق را ندارند برای تحلیل آشنا فقط به توئیت‌های کوتاه او استناد می‌کنند و مخاطب را درگیر تعمق دقیق نمی‌کنند. عینیت آشنا در قبال گروه دولت فقط مختص وزرا و معاونین نیست؛ بلکه حتی خود رئیس‌جمهور را هم شامل می‌شود و فارغ از پسند شخصی رئیس‌جمهور آنچه را که خیر و مصلحت ایران باشد مستقیم و غیرمستقیم بیان می‌کند.
 
به گفته‌ي زیمل که آدم عینی، بندیِ پیوندهایی نیست که ادراک و فهم و ارزیابی‌اش را از اطلاعات مخدوش می‌کند؛ آشنا هم در بندِ پیوندش به رئیس‌جمهور نیست و برای مثال در حالی که رئیس‌جمهور در سفرهای استانی وعده تحقق طرح‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای را می‌دهد این آشنا است که در مرکز بررسی‌های استراتژیک با برگزاری نشست‌ها و انتشار پژوهش‌هایی به نقد چنین اقداماتی می‌پردازد و به‌درستی آن‌ها را مخرب ایران می‌داند. آزادی ناشی از عینی‌نگری باعث می‌شود غریبه بی‌محابا سخن بگوید و در قیدوبند هزینه-فایده‌ي مترتب بر شخص خودش و گروهش نباشد و همین از دلایل صراحت و گفتار پرکنایه‌ی حسام‌الدین آشنا است.

بخشی از موقعیت غریبگی آشنا را می‌توان به هنگام تغییر اعضای کابینه درک کرد. هر بار که یکی از اعضای کابینه تغییر می‌کند شایعه‌ي جانشینی آشنا به‌جای وی مطرح می‌شود. وزارت آموزش‌وپرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد، وزارت علوم، وزارت ورزش و جوانان و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پست‌هایی بوده‌اند که به‌تناوب آشنا به‌عنوان متصدی آن‌ها مطرح شده است ولی هیچ‌گاه این زمزمه‌ها محقق نشده است. از عمده دلایل عدم ورود آشنا به جمع کابینه همین تفاوت فرهنگی غریبه با سایر اعضای گروه به بیان زیملی آن است. منش آشنا به‌گونه‌ای است که در ساختار جمهوری اسلامی بعید است بتواند جایگاهی فراتر از مشاور داشته باشد، برای ارتقا در ساختار قدرت دولتی باید عینیت و همیشه منتقد بودن را وا نهاد، برای غریبه‌ها در چنین ساختاری عرصه‌ای فراهم نیست.

به زعم زیمل غریبه کسی است که جزئی از گروه است بدون آنکه واقعاً جزئی از آن باشد، زیرا او که خاستگاهش جای دیگر است، نه در سرگذشت گروه شریک است و نه در فرهنگش. (زیمل، 1383: 528). تفاوت خاستگاه، فرهنگ و سرگذشت آشنا با سایر اعضای دولت روحانی وجه دیگری از غریبه بودن اوست.
 
خاستگاه دولت روحانی ترکیبی از مدیران تقریباً همیشه ثابت جمهوری اسلامی است، افرادی که به یُمن آشفتگی‌های انقلاب 57 نسل خود را به‌عنوان نسل جدید مدیران کشور جایگزین کردند و در طول چهل سال گذشته اجازه‌ي ورود دیگر نسل‌ها به چرخه‌ي مدیریتی کشور را ندادند.
 
اغلب همراهان روحانی کسانی هستند که سال‌ها در دولت‌های هاشمی و خاتمی مناصب اجرایی داشته‌اند و اغلب متمایل به احزاب کارگزاران و اعتدال و توسعه و معدودی هم اصول‌گرایان هستند اما حسام‌الدین آشنا را نمی‌توان جزو هیچ کدام از این احزاب و جریان‌های سیاسی دانست. در گذشته‌ي آشنا خلاف سایر همراهان روحانی مناصب اجرایی و مدیریتی چندانی به چشم نمی‌خورد، از نظر سیاسی هم او را نه می‌شود اصلاح‌طلب نامید و نه اصول‌گرا. همان‌گونه که گذشته‌ی آشنا با اغلب همراهان روحانی متفاوت است احتمالاً آینده‌ی او هم متفاوت از بقیه خواهد بود.
 
رویه معمول مدیران در جمهوری اسلامی این است که پس از کوتاه شدن دستشان از رده‌های بالای قدرت سرگرم فعالیت‌های اقتصادی و عضویت در هیئت‌مدیره چندین شرکت بزرگ دولتی و خصوصی و خصولتی می‌شوند و پس از چند صباح دوباره به رده‌های بالای مدیریتی جلوس می‌کنند اما غریبه‌هایی چون آشنا بعید است این مسیر را طی کنند، به احتمال زیاد وی با پایان ریاست‌جمهوری روحانی به دانشگاه امام صادق (ع) باز خواهد گشت و هیچ شرکتی را امیدی به استفاده از لابی‌های وی در ساختار قدرت نخواهد بود.

از نظر گئورگ زیمل غریبه شخصی است که کاملاً در تحرک است، هم با اعضای خودی گروه در تماس است و هم با افراد غیرخودی خارج از گروه. غریبه اغلب طرف رازگویی‌ها و اعتماد شگفت قرار می‌گیرد و گاهی طرف اعتراف‌هایی قرار می‌گیرد که با دقت از هر کسی که به فرد نزدیک است، پنهان نگاه داشته می‌شود. این آزادی که به غریبه اجازه می‌دهد حتی روابط نزدیکش را از چشم‌اندازی کلی تجربه کند متضمن بسی خطرهای احتمالی برای اوست (زیمل، 1395: 112) و (زیمل، 1392: 270).
 
غریبه به معنای دقیق کلمه، به‌عنوان عضوی از گروه کسی است که در یک زمان هم دور و هم نزدیک است. غریبه نه دوست نه دشمن گروه، بلکه اندکی از هر دو است. (زیمل، 1383: 528)
 
همین ویژگی غریبه تبیین‌گر کنش غیرعادی آشنا در دست‌بوسی از آیت‌الله جنتی است. در شرایطی که مراسم ترحیم همسر آیت‌الله علم‌الهدی به‌عنوان یکی از سرسخت‌ترین مخالفین دولت؛ محفلی برای گرد هم‌آیی مخالفین ارتدکس دولت شده بود غریبه‌ای که سنخیت فکری با صاحب مجلس و حاضرین ندارد با جسارت تمام وارد این محفل می‌شود و بی‌اعتنا به جو سنگینی که علیه وی در آن جمع وجود دارد کنشی را مرتکب می‌شود که نه خودی‌ها و نه غیرخودی‌ها از او انتظار ندارند؛ به همین دلیل است که باید گفت برای غریبه‌ي عینی‌نگر تفکیک خودی و غیرخودی بی‌معنی است و وی با شکستن چنین مرزبندی‌هایی در جاهایی حاضر می‌شود و چنان سخنان و کارهایی از وی سر می‌زند که خودی و غیرخودی را بر می‌آشوبد.
 
همین چشم‌انداز کلی غریبه به موضوعات و روابط بین افراد است که به گفته‌ي زیمل بسی خطرهای احتمالی برای او به همراه دارد. چه توئیت‌ها و چه رفتارهای غیرعادی حسام‌الدین آشنا همگی محصول همین چشم‌انداز کل‌نگر و چندبعدی وی به پدیده‌ها است که با عینک جزءنگر و تک‌بعدی رسانه‌ها و سایرین مبهم و دیگر گون به چشم می‌آید. همین تفاوت نگاه غریبه با سایرین باعث می‌شود که طبق پیش‌بینی زیمل خطرهایی چون تمسخر، اتهام، نکوهش و حتی طرد دامن‌گیر غریبه‌هایی چون آشنا شود. درک کنش آشنا در آن مجلس ترحیم فقط در صورتی امکان‌پذیر است که بیش از کنش خاص دست‌بوسی به منش عام وی توجه کرد. کنش‌های آشنا را نه به‌صورت موردی و در زمینه‌ای منفرد و منفک از هم؛ بلکه باید به‌صورت جامع و مرتبط باهم در چارچوب منش و رویکرد کلی وی تحلیل کرد، فقط در چنین شرایطی است که شاید بتوان فهمید در ذهنِ غریبه‌ی آشنا چه می‌گذرد.

«غریبه در برزخ میان دو گروه مستقر است و به هیچ کدام تعلق واقعی ندارد. غریبه دوری و نزدیکی را در یک پیکربندی مبهم، در صورت خاصی از کنش متقابل ترکیب می‌کند. این ساختار مبهم نزدیکی و دوری (بخوانیم شباهت و تفاوت) برخی از ویژگی‌های کنش‌های متقابل میان میزبانان و میهمانان ناخوانده را تبیین می‌کند.
 
این واقعیت که غریبه نوعی «موتور ساکن» یا «متحرک ماندگار» است که حرکت می‌کند بدون آنکه جابجا شود، از او میانجی ایده آلی میان دو اجتماع می‌ْسازد که می‌تواند ایده‌ها و کالاها را از یکی وارد دیگری کند. نوربرت الیاس دیگر جامعه‌شناس آلمانی عینیت غریبه را معادل «بی‌غرضی» می‌داند و معتقد است غریبه آزادتر است، هم از لحاظ عملی هم از لحاظ نظری؛ روابط و وضعیت‌ها را می‌تواند عینی کند، ذهنش بازتر است، قضاوتش کمتر پایبند عادات و اعتقاداتش است. برخورداری از این کیفیات است که از غریبه یک رازدار و یک قاضی خوب می‌سازد» (واندنبرگ، 1386: 83-80).

این توصیف از ویژگی‌های غریبه تبیین‌گر رفتار و گفتار غیرمعمول حسام‌الدین آشناست. آشنا در میان دو جریان سیاسی چپ و راست ایستاده و در تعاملاتش همواره سعی کرده رابطه‌اش با هردو این دو گروه‌ها را به نحوی تنظیم کند که غربتش خدشه‌ای نبیند.
 
او در عین حال که دانش‌آموخته و استاد دانشگاهی متعلق به جناح راست است اما همین جناح از اتهام نفوذی بودن تا تئوریسین اختلاف‌افکنی بین ارکان نظام را به وی نسبت می‌دهند. جناح چپ هم اگرچه از مشاوره‌های کارآمد و حملات تند آشنا به مخالفین دولت راضی است اما در عین حال از کنایه‌های متعدد آشنا به تئوریسین جناحش سعید حجاریان و همچنین برخی توئیت‌ها و اقداماتش گله‌مند است. آشنا آزادی خود را با پذیرش مناصب اجرایی در دولت محدود نمی‌کند و ترجیح می‌دهد در همین وضعیت غریبگی با گروه‌ها و جریان‌های مختلف درون و برون دولت در ارتباط باشد و بی‌غرضانه نقدهای خود را حتی در مورد اقدامات بخش‌های مختلف دولت هم بیان کند.

غریبه در وزارت اطلاعات
همین بی‌غرضی و عینیت غریبه‌وار آشنا است که در گذشته از او یک نیروی امنیتی-اطلاعاتی خوب هم ساخته بود. هرچند آشنا از سال 1392 به بعد به خاطر اظهار نظرها و اقدامات غیرعادی‌اش شهره شد و رسانه‌ها هم در تحلیل او فقط به برخی توئیت‌های پس از 92 ارجاع می‌دهند ولی برای شناخت بهتر وی شواهد به مراتب قدیمی‌تری در دسترس است.
 
حسام‌الدین آشنا از سال 76 که با پدر همسرش قربانعلی دری نجف‌آبادی به وزارت اطلاعاتِ دولتِ اصلاحات رفت غریبگی در یک گروه را تجربه کرد. ساختار وزارت اطلاعات ایران همانند سایر دستگاه‌های اطلاعاتی دنیا به‌گونه‌ای است که وزیر بیشتر ویترین است و اندرون آن فارغ از تغییر دولت‌ها و وزرا چینش و سازوکار خود را دارد. ساختار آن روزهای وزارت اطلاعات و میراث باقیمانده به شکلی بود که فرزندان ارشد این خانه به وزیر جدید به چشم ناپدری نگاه می‌کردند، آشنا در چنین ساختاری حکم داماد سرخانه‌ای را داشت که بین برادران گمنام، ناتنی محسوب می‌شد.
 
ناپدری و ناتنی بودن این تازه‌واردان از آن حیث بود که آن‌ها تحمیلی از جانب دولت اصلاحات بودند و چه‌بسا پس از تغییر ویترین درصدد اصلاحات در اندرون این ساختار هم بودند. ناتنی بودن آشنا در بین برادران گمنامش نسخه‌ی اولیه‌ای از همان غریبگی بود. حضور آشنا در این خانه دو سال بیشتر دوام نداشت، برای جبران خطاهای فرزندان ارشد می‌بایست بزرگ‌تر خانه هم پاسخگو می‌شد؛ در غیاب پدر و مادر این ناپدری تازه‌وارد بود که مسئولیت اقدامات پیشین فرزندان ناخلف خانه‌ را پذیرفت و برای بازگرداندن اعتبار به این خانه آن را ترک کرد.
 
از اقدامات آشنا در این دو سال بالطبع چندان شواهدی در دست نیست ولی مسلماً همین‌که هم‌زمان با حضور کوتاه‌مدت این تازه‌واردان پرونده‌ي چندین ساله‌ي قتل‌های زنجیره‌ای و فعالیت‌های اقتصادی در وزارت اطلاعات تا حد زیادی تعیین تکلیف شد و نشانه‌هایی از روی کار آمدن دولت اصلاحات در وزارت اطلاعات هم دیده شد؛ می‌توان دریافت که او در آن جمع غریبه بود.

در دولت روحانی افرادی چون علی ربیعی، سیدرضا صالحی امیری و مصطفی پورمحمدی هم حضور دارند که سوابق امنیتی آن‌ها به مراتب بیشتر از آشنا است ولی بین تمامی این افراد در رسانه‌ها آشنا بیشتر به‌عنوان چهره‌ای امنیتی بازنمایی می‌شود. به نظر می‌رسد دلیل این امر صراحت بیان، گیوه‌ ورکشی، عینیت و غریبگی آشنا باشد. این آشنا است که در مناظره با صفارهرندی درباره‌ي نفوذ کدهای امنیتی می‌دهد، این آشنا است که جزئیات پروژه نفوذ دانشگاه دورهام را به تفصیل افشا می‌کند، این آشنا است که از تله بودن آمدنیوز می‌گوید و یا حتی قبل‌تر از سال 92 زمانی که برای حمید مولانا در دولت نهم فرش قرمز پهن شده بود این آشنا بود که درباره‌ی وی‌ هشدارهای امنیتی داد. آشنا خلاف تمامی نیروهای اطلاعاتی گهگاه اخبار مگوی خوبی از مسائل امنیتی می‌گوید و همین باعث می‌شود که سوابق امنیتی وی بیشتر به چشم آید در حالی که دولت روحانی چهره‌های امنیتی به مراتب باسابقه‌تری نسبت به آشنا دارد. تفاوت اطلاعاتی بودن آشنا با دیگر برادرانِ سابقْ گمنامِ حاضر در کابینه‌ی روحانی در همین غریبگی اوست.

غریبه در دانشگاه امام صادق(ع)
رفتار و گفتار غیرعادی آشنا فقط منحصر به دوران پس از 1392 نیست، نمونه‌های متعددی از منش و ادبیات غیرمعمول وی را می‌توان در وبلاگش یافت. آشنا از سال 1381 وبلاگ‌نویسی را با این مطلب کوتاه شروع کرد: «سلام بر همگی، اميدوارم در این نوشته‌های آشفته از اصول: برتری سکوت بر سخن به هنگام بی‌مايگی؛ دو گوش و يک زبان؛ رويکرد گفتگو به‌جای خود گويی و خود خندی! پيروی کنم». این روزها هم اگرچه وبلاگ‌نویسی رونق سابق را ندارد ولی وبلاگ 15 ساله‌ی آشنا منبع خوبی برای شناخت وی است. وبلاگ آشنا شتاب‌زدگی و اختصار توئیترش را ندارد و مهم‌تر اینکه بیشتر فرهنگی، ارتباطاتی و تحلیلی است تا سیاسی و واکنشی.
 
سبک خاص آشنا در نوشتن و اندیشیدن را می‌توان در وبلاگش به شکل بهتری درک کرد. حتی در تدریس دانشگاهی هم آشنا غیرمعمول به نظر می‌رسد، سؤالات امتحانات پایان ترم را  قبل برگزاری امتحان در وبلاگش منتشر کرده و استفاده از کتاب و جزوه در جلسه امتحان را هم آزاد گذاشته، این اقدامش در کنار محتوای سؤالات بیشتر هم عجیب به نظر می‌رسد. به سؤالات درس روان‌شناسی اجتماعی وی در دانشگاه امام صادق (ع) دقت کنید:

«بازجویان می‌خواهند از متهمان اعتراف بگیرند ولی گاه پیش می‌آید که در این امر تندروی کرده و موجب آزار جسمی و روحی آنان می‌شوند، با توجه به یافته‌های میلگرام برای پیشگیری از اینکه بازجویان بگویند "المامور معذور" چه تدابیری می‌توان اندیشید؟

می‌خواهم کاری کنم که دانشجویان بتوانند به‌راحتی در کلاس اظهار نظر کنند بدون این‌که تحت تأثیر مدرس یا نظر اکثریت قرار گیرند. چه کنم؟

بر اساس مدل ابعاد اساسی شیوه رهبری، شیوه اداره کلاس توسط استاد درس روان‌شناسی اجتماعی را تشریح و نقد کنید.

بر اساس فنون متابعت سیال دینی طرحی تهیه کنید که  شرکت در نماز جماعت دانشگاه تقویت شود.

من چاق هستم. با چه چالش‌هایی در دوست‌یابی مواجه هستم؟چرا؟»

سؤال اول ضمن اینکه بیانگر سبقه‌ي اطلاعاتی آشنا است؛ در عین حال دغدغه‌های اخلاقی وی درباره‌ي نحوه‌ی فعالیت در یک دستگاه اطلاعاتی را هم نشان می‌دهد. همین سؤال هم به‌نوعی تائید می‌کند که چرا می‌توان آشنا را در زمان حضور در وزارت اطلاعات غریبه دانست.

سؤال دوم هم به‌نوعی قابل‌تعمیم به رفتار و گفتار سیاسی خود آشناست. او که در کلاس درس دغدغه‌ی آن را دارد که دانشجویان بدون تأثیرپذیری از مدرس و نظر اکثریت سخن بگویند؛ در عرصه‌ي سیاسی کشور هم فارغ از خوشایند صاحبان قدرت و نظرات اکثریت در هر صورتی سخن خود را می‌گوید و به همین دلیل با هجمه‌ي تمامی جناح‌ها مواجه می‌شود.

و سؤال آخر هم که نشان از خود انتقادی و صراحت بیان آشنا دارد. درحالی‌که رسانه‌های منتقد دولت در چند سال گذشته گهگاه به‌طعنه و تمسخر به چاق بودن آشنا اشاره کرده‌اند؛ خود وی سال‌ها پیش با اذعان به چاق بودنش آن را در قالب سؤال امتحانی مطرح کرده و موضوعی که به نظر پیش پا افتاده می‌آید را با نگاه متمایزش به نحوی دیده که کمتر کسی بدان توجه می‌کند.

آشنا حتی در سال 88 هم که جامعه و حاکمیت به‌شدت دوقطبی شده بود و عرصه برای منش‌های غریبه‌وار در هر دو سوی ماجرا تنگ‌شده بود همچنان در میانه‌ي دو گروه ایستاد و موقعیت غریبگی خود را حفظ کرد. مرور آرشیو وبلاگ وی در سال 88 نشان می‌دهد که چگونه او نگاهی خاص و غیر قطبی به وقایع آن سال دارد، نگاهی که چندان تفاوتی با مواضع سیاسی جنجالی و متمایز این روزهایش ندارد.

باید در نظر داشت آشنا چنین مطالبی را در شرایطی نوشته که استاد دانشگاه امام صادق (ع) بوده، دانشگاهی که گرایش‌های سیاسی و ایدئولوژیکش مشخص است، حتی اگر آشنا چنین مطالبی را هم در زمان حضور در دانشگاه امام صادق نمی‌نوشت صرف اینکه در آنجا لباس روحانیت به تن نمی‌کند هم معنی‌دار است. آشنا با نپوشیدن خودخواسته‌ي لباس روحانیت ناخواسته خود را در ردیف دگراندیشانی قرار داده که لباس روحانیت را از تن درآورده‌اند، فقط کافی ست در ذهن مرور کنیم چه روحانیونی در تاریخ و سال‌های اخیر ایران بوده‌اند که به اختیار عبا و عمامه را کنار نهاده‌اند. تغییر ظاهر گاهی نشانی از تغییر درون هم دارد.

تکمله
اگرچه در چند روز اخیر نگاه رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در تحلیل حسام‌الدین آشنا فقط محدود به دست‌بوسی وی از آیت‌الله جنتی و نهایتاً توئیت‌هایش شده است ولی برای فهم دلایل بروندادهای غیرعادی سیاست پیشه خاصی مثل حسام‌الدین‌ آشنا باید علاوه بر دست‌بوسی سایر دال‌های موجود درباره او را هم در نظر داشت. تحلیل آشنا فقط از طریق توئیت‌ها و اقدامات جنجالی‌اش شناخت ناقصی از وی به دست خواهد داد که هم نمی‌تواند معرف وی باشد و هم نمی‌تواند روایی لازم را داشته باشد.
 
برای آشنایی با آشنا باید مواضع او را حتی از قبل دوران مشاور شدنش تحلیل کرد و علاوه بر توئیت‌ها به سایر سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و نوشته‌های او هم پرداخت. رسانه‌ها اصولاً علاقه‌ای برای پرداختن به اخبار غیرجنجالی نشان نمی‌دهند و به همین دلیل سراغ سخنرانی‌های سیاستی آشنا نمی‌روند. آشنا جزو معدود سیاست‌مداران ایرانی است که در مراسم رسمی فی‌البداهه سخن نمی‌گوید و از قبل متن مکتوبی برای سخنرانی خود تهیه می‌کند و همین نوشتن پیش از حرف زدن به‌نوعی اندیشیدن پیش از اقدام کردن است.
 
آشنا به‌صورت دوره‌ای با ماهنامه اندیشه پویا مصاحبه می‌کند و در این مصاحبه‌ها نکاتی را درباره دولت و ایران می‌گوید که کمتر می‌توان مشابه آن را در سخنان دیگر دولتی‌ها یافت. همین گفتگو با مجله‌ای روشنفکری نشانگر تفاوت‌های گفتمانی و کرداری آشنا با سایر دولتی‌هاست. اصولاً کسی به سخنان سیاستی و تحلیلی آشنا در مصاحبه‌ها یا سخنرانی‌های مکتوبش دقت نمی‌کند اما کافی است ابهام و کنایه‌ای در یک توئیت کوتاهش باشد تا تیتر تمامی رسانه‌ها شود. آشنا سخنان و رفتار غیرعادی بسیاری دارد ولی این غیرعادی بودن لزوماً به معنای نادرست بودن نیست.
 
رسانه‌ها راست می‌گویند که حسام‌الدین آشنا غریبه است ولی این را نمی‌گویند که غریبه در معنای زیملی و جامعه‌شناختی آن. غریبه‌ بودگی آشنا فقط یک آرایه‌ی ادبی نیست بلکه نوعی منش و فرم اجتماعی است که جامعه‌ای در شرایط ایران بسیار به تکثیر آن در میان سیاست پیشگانش نیاز دارد. دست نه؛ ولی منش و اندیشه‌ی تمامی غریبه‌ها بوسیدنی است.
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مهمترین اخبار - صفحه خبر