جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - April 26 2024
کد خبر: 36833
تاریخ انتشار: 05 خرداد 1396 18:37
حسین موسویان/ عضو پیشین تیم مذاکره کننده هسته ای و پژوهشگر دانشگاه پرینستون آمریکا
راه امروز:‌ «سید حسین موسویان» عضو پیشین تیم مذاکره کننده هسته ای و پژوهشگر دانشگاه پرینستون آمریکا در مقاله ای هفت خطر تلاش های ترامپ را برای انزوای ایران برشمرد که از جمله آنها تیره شدن دورنمای حل بحران های منطقه ای چون یمن از راه دیپلماسی، تقویت فرقه گرایی و گسترش مشکلات ریشه ای کشورهای عربی است.
حسین موسویان و هفت خطر تلاشهای ترامپ برای منزوی کردن ایران
موسویان در آغاز مقاله خود که دیروز (سه شنبه) در تارنمای رسانه ای المانیتور منتشر شده است، نوشت: سخنان «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا، که آخر هفته گذشته در عربستان سعودی ابراز شد، نشانگر بازگشت از سیاست‌‌های دولت اوباما است که تنش‌ها با ایران را افزایش خواهد داد. 
وی در ادامه این مقاله افزود: یک روز پس از آنکه 42 میلیون ایرانی با بر جای گذاشتن رکورد مشارکت در انتخاباتی که به پیروزی حسن روحانی منجر شد، از تمایل خود برای تعامل با جهان خبر دادند، ترامپ در یک حکومت پادشاهی و دیکتاتوری مطلقه ظاهر شد تا «کشورهای مسلمان» را به «منزوی ‌کردن» ایران دعوت کند.
اتهام اصلی دولت ترامپ این است که تهران منطقه را بی‌ثبات می‌کند؛ اما چنین چیزی با واقعیاتِ ملموس، منطبق نیست. ایران از همان دولت‌هایی در افغانستان و عراق پشتیبانی می‌کند که مورد حمایت آمریکا نیز هستند. در عین حال، کابل و بغداد به‌ترتیب پاکستان و عربستان سعودی را برای حمایت از تروریسم در کشورشان ملامت می‌کنند. 
«جو بایدن» معاون پیشین ریاست جمهوری آمریکا، در سال 2014 نقش متحدان این کشور از جمله عربستان و ترکیه و امارات را در ایجاد بی‌ثباتی، این‌گونه برشمرد 'آنها صدها میلیون دلار و ده‌ها هزار تُن سلاح را به سوی هر کسی که می‌خواست با اسد بجنگد روانه کردند، بدون در نظر گرفتن اینکه النصره، القاعده و عوامل افراط‌‌گرای جهادی که از دیگر بخش‌های جهان آمده‌ بودند، از این کمک‌ها استفاده می‌کردند'.
علاوه بر این، هزینه‌های نظامی ایران بسیار کمتر از عربستان سعودی و سایر کشورهای عرب خلیج فارس و اسرائیل است؛ با آنکه جمعیتش از مجموع تمامی آنها بیشتر است. به همین خاطر، ادعای اینکه ایران اهداف نظامی در منطقه دارد، بی اساس است. ضمن اینکه توافق اتمی تاریخی ژوییه 2015 (تیر 1394) نیز تمامی راه‌های احتمالی را برای دسترسی ایران به سلاح اتمی مسدود کرده، در حالی که اسرائیل کماکان تنها مانع دست‌یابی به خاورمیانه‌ای عاری از سلاح‌های هسته‌ای است.
با توجه به استراتژی مشهود ترامپ، دست‌کم هفت خطر است که ایالات متحده باید از دست یازیدن بِدان‌ها پرهیز کند.
نخست: توافق اتمی که تضمین کننده عدم انحراف برنامه هسته ای به سمت بمب ایران (طبق ادعای آمریکا و متحدانش) شده است، در خطر جدی قرار دارد. 
اسرائیل و عربستان سعودی تمام تلاش خود را به کار بستند تا از توفیق مذاکرات میان ایران و شش قدرت جهانی جلوگیری کنند. آن‌گونه که چندین منبع غربی در گفت‌وگو با من تأیید کردند، آنها اکنون بر روی استراتژی پیچیده‌تری متمرکز شده‌اند تا در راه اجرای توافق کارشکنی کنند. به جای خروج آمریکا از توافق، که موجب نقض آن شده و می‌تواند این کشور را در عرصهٔ جهانی منزوی کند، دولت‌های سعودی و اسرائیل از تحریم‌های گسترده‌ای حمایت می‌کنند که مرتبط با برنامهٔ هسته‌ای نباشد اما در عمل تمامی مزایای اقتصادی توافق اتمی را برای ایران از بین ببرد.
دوم: در حالی که اوباما معتقد بود آمریکا دیگر منافع استراتژیکی در ذخائر نفتی خاورمیانه ندارد، ترامپ می‌گوید که آمریکا برای حمایت از هم‌پیمانانش در منطقه هزینه بالایی متحمل شده و باید آن‌ را پس بگیرد. او اظهار کرده است که متحدان عرب آمریکا 'هیچ چیز جز پول ندارند'. بنابراین، ترامپ می خواهد سیاستی در پیش گیرد تا در ازای رویکرد خصمانه مقابل ایران، دلارهای نفتی شیوخ عرب را عاید کشورش کند. چنین معاوضه‌ای، با در نظر گرفتن لایه‌های زیرین عوامل بی‌ثباتی منطقه، تضمینی بر ادامه بحران و فراتر رفتن آن از منطقه است.
سوم: ترامپ می‌خواهد که فروش تسلیحات آمریکایی را به سعودی‌ها گسترش دهد و در این راستا، طی سفرش به عربستان، قراردادی به ارزش 110 میلیارد دلار با این کشور به امضا رساند. لیکن سرازیر کردن سلاح به منطقه‌ای که حال هم بی‌ثبات است، مدت‌هاست که باعث منازعات مخربی چون جنگ یمن شده است. از سوی دیگر، این کار دورنمای حل بحران‌های منطقه‌ای از راه دیپلماسی، را تیره و تار می‌کند.
چهارم: تمجید ترامپ از عربستان سعودی، بیشتر باعث شیوع تروریسم می‌شود تا جلوگیری از آن. او در جریان فعالیت‌های انتخاباتیش، ریاض را 'بزرگترین حامی مالی تروریسم در جهان' خوانده بود. حال ترامپ روابط عربستان و آمریکا را 'روابطی استراتژیک' نامیده است و در عوض، ایران را متهم می‌کند که در 'صدر کشورهای حامی تروریسم' قرار دارد. این تغییر مشی، اثری معکوس بر جای خواهد گذاشت. افزایش فشار بر ایران باعث خواهد شد تا توانایی این کشور در مقابله با گروه‌های تروریستی در عراق، سوریه و سایر بخش‌های منطقه، کاهش یابد. گروه‌هایی چون دولت اسلامی [داعش]، القاعده و جبهه النصره در ایدئولوژی وهابیگری با سعودی‌ها شریکند. حمایت از عربستان سعودی باعث گسترش چنین عقایدی خواهد شد.
پنجم: اوباما به لزوم توازن قدرت تاکید کرد و گفت که عربستان و ایران باید قدرت در منطقه را «تقسیم» کنند، اما ترامپ در ریاض سخنانی گفته که عربستان و ایران را به سمت رویارویی تشویق می کند. چنین کاری تنها دمیدن بر آتش فرقه‌گرایی و افزایش تنش‌ها میان شیعیان و اهل سنت در منطقه است و باعث شیوع بیشتر بی‌ثباتی خواهد شد.
ششم: ایالات متحده و اسرائیل مدت‌هاست که در صدر کشورهای مورد تنفر در جهان عرب و در میان ملت‌های مسلمان قرار دارند. به همین خاطر بود که شعارهای ستیزه‌جویانه «محمود احمدی‌نژاد» بر ضد آمریکا و اسرائیل، محبوبیت فراوانی برای او در خیابان‌های کشورهای عرب و اسلامی ایجاد کرد. 
امروزه، عربستان سعودی و اسرائیل در حال تشکیل ائتلافی علیه ایران هستند که ترامپ از آن حمایت می‌کند. «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل نیز به نوبه خود معتقد است که با بزرگ‌نمایی اتهام تهدید ایران علیه اسرائیل، می‌تواند اذهان را از مسئلهٔ فلسطین دور کند. 
ائتلاف جدید اعراب با آمریکا و اسرائیل در زمانی حادث می‌شود که بخش عظیمی از جهان عرب فروریخته و امید برای دست‌یابی به یک کشور فلسطینی دور از انتظار شده است. ائتلاف مذکور باعث می‌شود که رهبران عرب در انظار مردمشان شریک توسعه‌طلبی اسرائیل دیده شوند و به همین خاطر، احتمال عضوگیری گروه‌های افراطی -از جمله داعش- از مردم این کشورها افزایش یابد.
هفتم و در نهایت، سیاست ترامپ در خاورمیانه، به جای آنکه مشکلات ریشه‌ای کشورهای عرب، مانند فقر، فساد، دولت‌های خودکامه و شیوع وهابیسم را حل کند، آن ‌را گسترش خواهد داد. نتایج دخالت‌های نظامی آمریکا و ناتو نیز در کشورهای افغانستان، عراق و لیبی، عیان است. 
کشورهای باثبات و ثروتمند عرب مقادیر هنگفتی برای خرید سلاح‌های آمریکایی پرداخته و در یمن، لیبی و سوریه دخالت نظامی کرده‌اند، تا با آنچه نفوذ ایران می‌نامند، مقابله کنند. آنان به جای استفاده از ثروتشان برای حل مشکلات ساختاری سیستم اقتصادی و سیاسی خود، این ثروت را برای بی‌ثبات‌کردن سایر کشورهای عربی خرج کرده‌اند. 
ذخایر ارزی عربستان سعودی، از 800 میلیارد دلار به 500 میلیارد دلار کاهش یافته که بخش مهمی از آن به دلیل خرید سلاح و ماجراجویی‌های فرامرزی است. این روند مداخله‌جویی در جانب کشورهای عرب، احتمالاً در دولت ترامپ ادامه خواهد یافت و بر نابرابری‌ها در اقتصاد متزلزل کشورهای عربی خواهد افزود.
هیچ‌کدام از موارد بالا در فهرست منافع غرب قرار ندارند. 
اگر بخواهیم منطقه به ثبات و رونق دست یابد، پرزیدنت ترامپ باید در سیاست‌هایش در خاورمیانه تجدید نظر کند. در صدر آن، باید بگونه‌ای که حقوق فلسطینیان محترم شمرده شود، راه حلی برای بحران اسرائیل و فلسطین بیابد و به اقداماتی دست بزند که همکاری میان قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای مانند ایران، عربستان، ترکیه و مصر را شکل دهد. 
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مهمترین اخبار - صفحه خبر