هر جور که حساب می‌کنیم، یک جای کار می‌لنگد؛ اینکه مدیران دولتی، نمایندگان مجلس و امثال ایشان بخواهند از دریافت یارانه انصراف بدهند نه تنها برایمان طبیعی نیست، بلکه برایمان بسیار جای تعجب دارد چراکه نمی‌دانیم چگونه از طرحی که قرار بود در حمایت از مستضعفان اجرایی شود، به یارانه دادن به مسئولان مملکتی رسیده‌ایم و حالا می‌خواهیم با فرهنگ سازی جبران مافات کنیم!
به گزارش
راه مردم به نقل از «تابناک»، از نیمه شب امشب ثبت نام دوباره از متقاضیان دریافت یارانه در حالی آغاز خواهد شد که مدت‌هاست دولت مردان با همراهی نمایندگان مجلس، رسانه ملی و دیگر مقامات و ابزارهایی که در اختیار دارند، از مردم می‌خواهند که در صورت برخورداری از تمکن مالی، از دریافت یارانه انصراف دهند تا مبلغی که به این روش نزد دولت باقی می‌ماند، صرف اموری همچون سامان دادن به وضعیت بهداشت و درمان و حوزه سلامت شود.
تا اینجای کار همه چیز در راستای فرهنگ سازی به نظر می‌رسد جز اینکه نمی‌دانیم چرا از طرحی که قرار بود به حمایت از مستضعفان آمده و با شیوه خوشه بندی، سهم نیازمندان را افزایش داده و سهم متمکنان را از دریافت یارانه بر خدمات و کالا بکاهد، به این نقطه رسید که حالا برای تشویق مردم به انصراف از یارانه، نمایندگان سرشناس مجلس بر صفحه تلویزیون حاضر می‌شوند و از انصراف از دریافت یارانه می‌گویند؛ گویی تعریف مستضعف نزد ایشان با تعریف ذهن ما متفاوت بوده و یا اینکه از ابتدا قرار نبوده هدفمندی چیزی جز پرداخت ماهانه مبلغی به مردم باشد!
البته این تنها ابهام فاز نخست هدفمندی یارانه ها نیست که چند سال از اجرای آن می‌گذرد و در باور عمومی، تورم و نابسامانی اقتصادی بزرگترین رهاورد آن بوده است و اگر بگوییم اکثریت خواستار بازگشت به زمان قبل از اجرای آن هستند، به نظر اشتباه نکرده‌ایم.
سالها از اجرای فاز نخست می‌گذرد و هنوز مردم نمی‌دانند که چقدر از محل پرداخت یارانه نقدی به ایشان، به دولت و کشور نفع رسید و این نفع در کجا صرف شد و به تناسب همین ابهام نمی‌توانند درک کنند که تا چه اندازه شعارهای این روزها مبنی بر بهبود خدمات حوزه سلامت با اجرای فاز دوم هدفمندی می‌تواند جامه عمل بپوشد اما به نظر آنچه برای مجریان اهمیت ندارد، رفع این ابهامات است.
در این سالها نرخ آب، برق، سوخت و هرچه به این مقوله‌ها مرتبط است افزایش یافته و اینقدر به نسبت دوران قبل از اجرای فاز نخست هدفمندی تغییر کرده که هدفمندی در ذهن جامعه مترادف شده است با تورم و گرانی و از آن بدتر، ضربه زدن به مستضعفانی که پیش از این طرح، اوضاعشان بهتر بود و حالا بر همه نداری هایشان، وابستگی به جیب دولت هم اضافه شده است؛ وابستگی رنج آوری که گاه با تاخیر در پرداخت یارانه نقدی ماهانه و گاه با هزار و یک شایعه پیرامون این موضوع به دردی دو چندان تبدیل می‌شود و گریزی از آن نیست.
اگر به این موارد بیفزاییم که شعارهای پیش از اجرای هدفمندی همچون رونق تولید، توسعه سیستم حمل و نقل عمومی، کاستن سهم مردم از هزینه درمان و غیره، هیچ کدام در فاز نخست محقق نشدند ولی به رغم این ناکامی، بی هیچ توضیحی به عنوان اهداف فاز دوم بیان می‌شوند، آن زمان به نظر اشتباه نکرده‌ایم اگر بگوییم وفاق و همدلی مورد نیاز برای هر تغییری درباره یارانه ها وجود ندارد و البته سهم دولت فعلی در شکل گیری این فضا اندک است.
به عبارت بهتر، آنچه از هدفمندی از دولت قبل میراث مانده و به دست دولت یازدهم رسیده، به شکستی بزرگ می‌ماند که جز شجاعت دولت وقت از اجرای طرح بر زمین مانده دولت های مختلف، کمتر نکته مثبتی از آن در ذهن مردم نقش بسته است و اکنون هم به نظر می‌رسد تکرار آن روند در حال رقم خوردن باشد!
از این رو از تکرار آن روند سخن به میان می‌آوریم که می‌بینیم به رغم مشکلات متعدد معیشتی در جامعه، همچنان مالیات بر ارزش افزوده که مردم را به عنوان مصرف کننده نشانه رفته زیاد می‌شود و علاوه بر آن، در یکی دو ماه اخیر بار دیگر نرخ آب، برق و گاز افزایش یافته و با قطع برخی سهمیه های سوخت، آزادسازی نرخ بنزین و گازوئیل با حواشی راوان در دست اقدام قرار دارد و جز اینها، به مناسبت آغاز سال نو و به دلیل تغییر نرخ حامل های انرژی، گرانی چند باره و چند مرحله‌ای در نرخ حمل و نقل عمومی و خصوصی و به تبع آن، در ریزترین مسائل روزمره زندی در پیش است اما همه اینها به راحتی ندید گرفته شده ولی یک پرداختی دولت به مردم به وضوح دیده می‌شود.
در حالی که مردم می‌بایست تمامی افزایش نرخ ها را تاب آورده و تنش های ناشی از آنها را در زندگی خود مهار کرده و سخت ترین اوضاع مالی و روحی را تحمل کنند، نگرانی مسئولان و دولت مردان و همراهان ایشان تنها یارانه‌‌ای است که می‌پردازند و معتقدند بخشی از آن ناصواب پرداخت می‌شود.
همه از مردم توقع دارند که از گرفتن یارانه، یگانه پرداختی نقدی دولت به مردم انصراف دهند و دست دولت مردان را بگیرند اما پرداختی های متعدد مردم که به ایشان تحمیل می‌کنند را ندید می‌گیرند و حتی از خود نمی‌پرسند که مگر یارانه را افزایش داده‌ایم که نرخ آب و برق را زیاد کردیم؟ آیا این اقدام ایراد ندارد که هیچ مسئول و نماینده‌ای به آن اعتراض نکرد؟
چرا دستگاه‌هایی که با کم شدن ذره ای از بودجه شان آسمان و زمین را به هم می‌دوزند به این فکر نمی‌کنند که چگونه بودجه خانوارها ثابت می‌ماند و هزینه‌هایشان در پی تصمیمات ایشان افزایش می‌یابد و به رغم این روند دائمی، باز توقع دارند خانوارها از حق خود بگذرند؟ براستی چگونه یارانه پرداختی به مردم دیده می‌شود اما دریافتی از ایشان که همیشه به روز شده و افزایش می‌یابد را کسی نمی‌بیند؟!
