این کلام چنان با وقاحتی گفته شد که انگار بختیاریها اصل و نصب و ریشهای در تاریخ ایران نداشتهاند. هر چند در این سالها صدا و سیما بصورت خطی و در مسیری مشخص اقدام به ساخت سریالهایی اینچنینی کرده است و گواه آن فیلم "صنوبر" است که با سواستفاده از نام موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) و دفتر طرح و برنامه شبکه یک سیما اقدام به تهیه، ساخت و پخش گردید.
در آن سریال نیز بختیاریها را دزد و غارتگر معرفی کردند، هر چند این سریال هم همانند دیگر سریالهای محمد ورزی دستخوش تحریف است و ارزش چندانی ندارد، ولی آیا رسانهي ملی که باید در راستای اتحاد و رهبری یک کشور نقش و سهم عمده ای داشته باشد، این چنین ناشیانه و بدون بررسی فیلمنامههاي دریافتی اقدام به ساخت سریالهایی کند که انزجار و بدبینی را در جامعه رقم بزند.
فتح قندهار، مشروطه و شرکت در هشت سال دفاع مقدس و دیگر عرصههاي جهادی در کشور توسط بختیاریها بر کسی پوشیده نیست و يقينا يك يا چند فيلم و سريال بي ارزش و زرد نميتواند صداقت، شجاعت، دلیری و مردانگی ایل غیور بختیاری را کتمان نمایند. به قول امام خمینی (ره) که گفته بودند: من شما بختیاریها را ميشناسم و با شما خاطره دارم، شما مدافع اسلام و ایران بودید، پدران شما به ایران خدمت کردند و همچنین به گفتهي مقام معظم رهبری: قوم لر زبدهترین قومهاست. حالا چگونه خائن و خودفروخته معرفی ميشوند را باید از دست اندرکاران صدا وسیما و همچنین نویسنده و کارگردان این سریال یعنی کمال تبریزی و علیرضا طالبزاده پرسید ...
جناب آقای ضرغامی، کارنامهي پرحاشيه و دارای شبهه کمال تبریزی را که ورق بزنید متوجه خواهید شد که چگونه بيتالمال را به خاطر او بر باد دادهايد! بسياري از اهالي سينما و كارشناسان اين عرصه، در باره سبك كارهاي او معتقدند كه كمال تبريزي تمام هم و غمش اين است كه به جامعه سينمايي و هنري بقبولاند كه كارگردان و فيلمسازي متفاوت است، اما مشك آن است كه خود ببويد ...و كمال تبريزي اصلا متفاوت نيست؛ فقط دنبال جنجال سازي و حواشي است!
او كه در دهه 70 با فيلم سينمايي (مارمولك) خود را در سينماي ايران مطرح كرد و با سوژهاي مبهم و سردرگم، باعث بروز چالش در دوران اصلاحات شد و اصولگرايان را بر عليه وزارت ارشاد دولت آقاي خاتمي تحريك نمود، در حاليكه فيلمش هيچ ارزش و پيام خاصي هم نداشت، در سال 1378 سریال " قصههاي رودخانه " وی با سرمایهگذاری سیمای جمهوری اسلامی ایران در کشور مالزی جلوی دوربین رفت و ساخته شد، اما به همان دلیلی که خود ميدانید امکان پخش آن از شبکهي ملی حاصل نشد و در جوابتان گفت: باید برخی از مسئولان تلویزیون عوض شوند!!
در همان سال، فیلم سینمایی پاداش را با سرمایه گذاری سیما فیلم تولید ميکند ولی بخاطر عبور از خط قرمزهای اخلاقی و تعرض به برخی مقدسات دینی توقیف ميشود. در سال 89 فیلم خیابانهاي آرام را کلید ميزند که آن هم بنا به درخواست تهیه کنندهاش اکران نميشود!! هم اکنون پس از 5 سال تلاش و کوشش مسئولان صدا وسیما متوجه هدر رفت بودجهي بیت المال ميشویم که چگونه کارگردانی که این چنین پیشینهاي و پر حاشيه اي در کارنامهي خود دارد، مسئولین آن را در راس این پروژه قرار ميدهند که اگر نگوییم انتخاب تهیه کننده بود بهتر است.
باب مورلی گفتهي زیبایی دارد که ميگوید: تو که هستی که بخواهی زندگی من را قضاوت کنی؟ من بی عیب نیستم و نمیخواهم باشم. فقط قبل از اینکه شروع کنی و با انگشت من را نشان بدهی، مطمئن شو دستهای خودت پاک است. آقای ضرغامی، ملت ایران قبل از محکم شدن پایههاي سیاسی خود، آسیبهاي هشت سال دفاع مقدس را در خود دیده است و هنوز بعد از سالها دچار درگیریهای اقتصادی، روانی، اجتماعی و فرهنگی خویش است. شهدایی را تقدیم انقلاب کرده است که بدون توجه به هیچ امتیاز و چشم داشتی بر سر مین هایی جنگی پا نهادند تا راه آزادی و حرکت کشور را در مسیر پیشرفت بوجود آورند.
برنامهريزان صدا و سيما، اصولا با توليد اين سريال آن هم با بودجه چند ميلياردي آن هم از جيب بيت المال مردمي كه به گروهي از آنان بيحرمتي و اسائه ادب ميشود، به دنبال اثبات چه چيزي هستند؟ اينكه يك قوميت اصيل ايراني را بيهويت نشان بدهند؟ بعيد است است چنين نيتي داشته باشيد و بيشتر به يك ندانم كاري ناشيانه ميماند. اما چرا بايد بخشهايي از كشور را ملتهب و گروههايي از شهروندان صميمي و اصيل اين مرز و بوم كهن را با ندانم كاري، عصباني كنيد و در تداوم اين ندانم كاري، اصرار و لجاجت هم به خرج بدهيد!؟ چرا به سفارش و درخواست نمايندگان مجلس و ائمه جمعه اين مناطق وقعي نمينهيد؟
آقاي ضرغامي؛ شما بعنوان مدیرکل صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران چه خدمتی در جهت جذب مخاطبان تلویزیون انجام دادهاید؟ چه نمرهای به خود ميدهید؟ آیا فرار کردن مخاطبین تلویزیونی از شبکههاي ملی و جذب شبکههاي بیگانه شکست محسوب نميشود؟ شما که از سال 88 تاکنون بدنبال عوامل فتنه ميگردید و هر چند روز یکبار در اخبار شبانگاهی آن را برجسته ميکنند، آیا توهین به بزرگترین قوم و ایل ایرانی (بختیاریها) که هر دوره نقش عمده و بسزایی در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری ایفاد ميکنند خود فتنه داخلی و مدل 92 محسوب نميشود؟ و آقای ضرغامی، توجه جنابعالی را به این سخن گوهر بار از زنده یاد دکتر علی شریعتی جلب ميکنم که گفته بود: زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت.