در همین یکسال گذشته در خاورمیانه ما چه اندازه دست به آشوب زدهاند خدا میداند. آیا در میان حاکمان دهکده میتوان فردی را سراغ داشت که بتواند مجسمکننده ارزشهای مورد قبول جامعه جهانی باشد؟ آیا بین نظریه نخبهگرایانه، نمایندگی پدرسالارانه و مردمسالاری میتوان تمییز قائل شد؟ آیا در جامعه جهانی امروز نقد قدرت و قانونگذار انجام میپذیرد؟ آیا مردمسالاری به بازاری مبدل شده که در آن افراد داناییها و داراییهای سیاسی خود را به مبادله بگذارند و مبادله کنند یا اینکه یک فرآورده محسوب میشوند که دارای ارزش کالایی هستند و مورد استفاده ابزاری قرار میگیرند که متاسفانه جهان ما همواره به سمتوسوی کالایی شدن انسان گام برداشته، به اینکه انسان خود یک اثر باشد نه خالق اثر.
بنابراین خودخواهی قدرتمداران دنیا تمامقد در مقابل فردگرایی ایستادهاند اما فریبکارانه بهقول آیزایا برلین در لوای خیر اکبر بزرگترین بیعدالتیهای سیاسی در جهان ما رخ داده است. بعضی از فجیعترین وقایعی که بشر تاکنون به آن دست یازیده است متاسفانه در لفافه دموکراسی و دموکراسیخواهی صورت گرفته و متاسفانه قدرتمداران دهکده جهانی امروز به جای پاسخ دادن به رییس آزادیخواهان جهان از طرح پرسش جلوگیری میکنند و یکی از روشهایی که مردم دنیا را از پرسیدن بازمیدارد، سرکوب آنهاست زیرا وقتی انسانها خاموش شدند دیگر پرسشی وجود ندارد.
باید افغانی، عراقی، مصری، سوری و... را خاموش کرد که عادت پرسیدن بربیفتد؛ نظریه هانتینگتون بر آن است که ناجورها را با هم جور کند در حالی که ارزشهای انسانی را نمیتوان با هم جمع کرد. دموکراسی به برابری و آزادی منجر نشده و در اکثر موارد ناشکیبا بوده، تاریخ ژاکوپنها را در سینه دارد زیرا طرفداران و نظریهپردازان دموکراسی ظالمانه و ناجوانمردانه مخالفت و انتقاد را سرکوب کردند. مجلس انقلاب فرانسه مردمسالارانه بود اما همین مجلس اعلام کرد که نیازی به دانشمندان ندارد و لاوازیه را کشتند و سبب مرگ کندرسه هم شدند. مردمسالاری آتنی در محاکمههای آناکساگوراس و سقراط چندان تساهل و مدارا نشان نداد و امروز اوبامای برنده جایزه صلح نوبل بدل به یک جنگافروز تمامعیار شده، بخواهم و بخواهند روز دموکراسی را پاس بدارند گفتوگو تنها راهحل است که نظریه گفتوگوی تمدنها آن روز بعد از 11 سپتامبر ما را بیمه کرد و امروز میتواند در سالگرد روز دموکراسی به داد سوریها و سایر نقاط متشنج دنیا برسد.
منبع: بهار