يکشنبه ۰۸ مهر ۱۴۰۳ - September 29 2024
کد خبر: 20272
تاریخ انتشار: 25 دی 1394 00:39
روح ا... سوری/ کارشناس ارشد روابط بین الملل


سیاست خارجی

پس از سپری شدن یک دهه از مناقشه هسته ای ایران و غرب، اکنون شاهد فصل جدیدی از اجرایی شدن این توافق هستیم. اگرچه طرفین در تمام طول این مسیر تصمیم گرفتند که دیپلماسی سیاسی  را جایگزین راه حل نظامی کنند، که قطعا تلاش های دولت تدبیر و امید را برای رسیدن به این فهم سیاسی نمی توان انکا کرد. تلاشی که در نهایت منجر به خروج پرونده هسته ای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت امورخارجه شد.

 این رویداد مهم برای ایران پیامدهایی به ویژه  از سوی اعراب و برخی کشورهای منطقه که همواره ساز مخالف میزنند، را  نیز به همراه داشت. در حوزه سیاست خارجی می توان تیره شدن روابط سیاسی با غرب، تلاش غرب برای انزوا و ممانعت از ایفای نقش منطقه ای ایران بویژه تحت تاثیر لابی اسرائیلی را  از اصلی ترین پیامدهای این مناقشه در نظر گرفت.

اگر چه با روی کار آمدن روحانی و تغییر دیپماسی ایران در گفت و گو با کشورهای 1+5، سبب جبران بی اعتمادی های عربی ها به ایران شد؛ اما تغییر نگاه پایدار غرب  به ایران و سیاست های کلان کشور، نیازمند گذر زمان است. اما آنچه در این بین مهم جلوه می کند، این است که نباید فرصت سوزی کرد و بهره گیری صحیح سیاستمداران ایران از فرصت بوجود آمده از طریق گسترش دامنه روند مذاکرات به سایر مسایل مهم منطقه از جمله داعش و بحران های منطقه ای همچون سوریه و یمن می باشد.

از سوی دیگر باید این مسئله را در نظر داشت که دستیابی به یک توافق جامع در کنارشکل گیری منافع مشترک میان ایران و جامعه جهانی بر سر مقابله با داعش می تواند به عنوان بستری تسهیل کننده در اختیار سیاست خارجی ایران جهت نیل به ایفای نقش منطقه ای خود و پذیرش آن از سوی غرب قرار گیرد.

البته باید گفت که شرایط و حل بحران های منطقه ای نیز تا حدی سبب  انعطاف پذیری سیاست خارجی ایران در ارتباط با مذاکرات هسته ای با کشورهای 1+5 شد. که می توان به مواردی چند اشاره کرد؛1) نگرانی برخی کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی از نزدیک شدن ایران به آمریکا و حل مسالمت آمیز مساله  هسته ای خود و اقدامات واکنشی آنها به این موضوع.  2) ایفای نقش متفاوت ایران با عربستان در مقابله با داعش و  توانایی ایران در تجهیز و حمایت از نیروهای کرد و شیعه جهت مقابله با این گروه تروریستی. 3) پیدایش شکاف و تفاوت دیدگاه میان اسرائیل و آمریکا بر سر مساله هسته ای ایران و عدم تاثیر گذاری لابی ها و تلاش های تبلیغاتی و دیپلماتیک اسرائیل برای تغییر جهت در رویکرد آمریکا نسبت به ایران بر سر مساله هسته ای. 4) انعکاس نگرانی عربستان از مذاکرات هسته ای را می توان  به خوبی در رفتارهای اخیر سیاست خارجی این کشور از جمله اقدام برای نزدیک شدن به روسیه، تلاش و یا به عبارت بهتر نمایش تصمیم این کشور  برای پیگیری  یک برنامه هسته ای و مهمتر از آن حمله نظامی به حوثی های یمن به منظور نمایش نقش رهبری کشورهای منطقه، مشاهده کرد. موضوعی که البته سیاست محتاطانه ایران در برخورد با آن و پرهیز از ایجاد تنش و درگیری بیشتر در منطقه عملا این کشور را از دستیابی به اهداف موردنظر خود ناتوان ساخت.

مساله جنگ عربستان با حوثی ها می تواند با در گیر ساختن عربستان در یک جنگ فرسایشی و بدون نتیجه گیری مثبت، ادعای محوری بودن این کشور در منطقه را خدشه دار نماید و در نهایت جامعه جهانی را به پذیرش نقش موثر ایران برای حل بحران های منطقه ترغیب نماید. از طرف دیگر تفاوت  نقش جمهوری اسلامی ایران با  عربستان و برخی دیگر از کشورهای منطقه از جمله ترکیه بر سر مساله داعش  و تلاش موفقیت آمیز ایران در حمایت از نیروهای کرد و شیعه عراق  برای  مقابله با داعش را می توان مهمترین عامل ایجاد فرصت مذکور برای ایران به منظور گام برداشتن در  مسیر بازسازی چهره بین المللی و ایفای نقش منطقه ای خود به حساب آورد .

اختلاف میان آمریکا و اسرائیل بر سر مساله هسته ای ایران

عامل سومی که می تواند مورد بحث قرار گیرد؛ موضوع پیدایش اختلاف میان آمریکا و اسرائیل بر سر مساله هسته ای ایران و مخالفت اسرائیل با هرگونه مذاکره می باشد. شاید بتوان اسرائیل را مهمترین نفع برنده از مناقشه اتمی ایران با غرب در نظر گرفت سیاست های اسرائیل نشان می دهد که در این سالها بیشرین تلاش را به کار گرفته است، تا بتواند از رهگذر ایجاد «سیاست ایران هراسی در منطقه و جامعه بین المللی» به اهداف مورد نظر خود در راستای پیشبرد سیاست هایش در قبال فلسطینیان، توجیح عدم پیوستن به NPT و  نهایتا جلب حمایت غرب از این سیاست ها  دست یابد.

 به همین دلیل به نظر میرسد ایران باید حل مسالمت آمیز مناقشه هسته ای خود با غرب را به فرصتی برای خنثی نمودن سیاست های اسرائیل در قبال ایران و از آن مهمتر حتی به فرصتی برای پذیرش نقطه نظرات خود در قبال مناقشه اسرائیل- فلسطین بدل سازد.

اقتصاد

 در حوزه مسائل داخلی موضوع توافق هسته ای از دو جنبه قابلیت بررسی دارد؛ در حوزه اقتصاد و دیگری سیاست داخلی.  در بعد اقتصادی اعمال تحریم های چند جانبه و یکجانبه از سوی کشورهای غربی و سازمان ملل که اقتصاد ایران را در بخش های مختلف؛ تولید، سرمایه گذاری خارجی،  درآمدزایی ارزی و روند توسعه کشور عملا را تحت تاثیر منفی خود قرار داد.  از این رو می توان گفت که موفقیت تیم دیپلماتیک ایران در اثبات مسالمت آمیز بودن برنامه هسته ای ایران و در نتیجه لغو و برچیده شدن تحریم ها از مهمترین انتظارات و توقعاتی است که در این دو سال اخیر در اذهان عمومی شکل گرفته بود. البته از سوی دیگر این ذهنیت در بین عموم مردم ایجاد شده که با اجرای برجام اوضاع اقتصادی ایران متحول خواهد شد. این در حالی است که مخالفان داخلی توافق سعی خواهند کرد،  با توسل بر عدم ایجاد تغییرات مثبت اقتصادی در کوتاه مدت، مردم را نسبت به حصول توافق دلسرد کنند. از این رو دولت روحانی پس از توافق با مشکلات و چالش های جدی در این رابطه روبرو خواهد شد. همین مساله ضرورت اتخاذ تدبیری هوشمندانه برای برون رفت از مشکلات پیش رو را به خوبی نمایان می سازد. از یک سو بدون شک نمی توان منکر نقش مخرب تحریم ها بر اقتصاد ایران در سال های اخیر شد و از سوی دیگر باید پذیرفت که  اقتصاد ایران مشکل ساختاری دارد و با معضلات چون تورم، بیکاری و از همه مهمتر  رانت و عدم شفافیت  روبروست. از طرفی نباید همه مشکلات را نیز به  مسئله تحریم گره زد. البته این ا نتظار که همه مشکلات با رفع تحریم ها حل خواهد شد؛ غیر منطقی به نظر میرسد.

بر این اساس به اعتقاد نگارنده اتخاذ سیاست های مناسب در این زمینه می تواند نقش بسزایی در فاِئق آمدن دولت بر چالش های اقتصادی پس از توافق، داشته باشد که از جمله این سیاست ها می توان به موارد زیر اشاره کرد: 1) اطلاع رسانی مناسب و ممانعت از سوگیری غیر منطقی انتظارات ایجاد شده در مردم و خنثی سازی تبلیغات تندروها، 2) بهره گیری صحیح از ورود منابع  مالی بلوکه شده بر اثر تحریم ها و هدایت آن به سمت بخش های مولد وارزش افزای اقتصاد 3) کنترل واردات بی رویه و حمایت از  تولید دخلی و 4) برنامه ریزی نظام مند جهت مبارزه با فساد و رانت در اقتصاد یدون در نظر گرفتن ملاحظات سیاسی  

سیاست داخلی

در ارتباط با سیاسی داخلی باید عنوان کرد که روحانی از همان  ابتدای کار  و حتی پیش تر از آن در دوران تبلیغات انتخاباتی؛ تمرکز اصلی خود را بر سیاست خارجی و  به عبارت دقیق تر سیاست هسته ای قرار داد.  همانطور که شاهد بودیم در این دو سالی که از آغاز به کار دولت یازدهم می گذرد،  بیشتر توان دولت بویژه دستگاه دیپلماسی صرف حل و فصل مذاکرات هسته ای شد. این در حالی است که مادامی منتقدین  عملکرد دولت را در رسیدگی به مسائل داخلی ضعیف عنوان می کردند، حامیان دولت با توسل به اهمیت مساله هسته ای مطرح کردن اینگونه مسایل را در زمان مذاکرات چندان قابل دفاع نمی دانستند.  به همین دلیل حل مسایل سیاست داخلی و توجه به مطالبات سیاسی به پس از توافق موکول شده است.  بنابراین انتظار می رود دولت روحانی با اجرای برجام موضع خود را با این مساله روشن نماید.  درصورتی که دولت نخواهد به این موضوع واکنش مثبت نشان دهد؛  سبب دلسری مردم از  تحقق مطالبات سیاسی که دارند، خواهد شد و از طرفی می تواند زمینه ساز قدرت گرفتن نیروهای تندرو باشد. بر این اساس نبود مدیریت صحیح  برای اداره کردن امور اقتصادی و سیاست داخلی، «حصول توافق هسته ای» می تواند به موضوعی چالش انگیز برای دولت روحانی تبدیل شود.

 

نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مهمترین اخبار - صفحه خبر