هاشمی اما چند صباحی تبدیل به «بی پروا ترین» سیاستمدار ایران شده است. این روزها رسانههای ایران، خط قرمز ترین حرفها را از زبان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام میشنوند. جامعه ایران طی ماههای اخیر شجاع ترین هاشمی تمام دورانها را مشاهده کردهاند. کسی که بدون هیچ محافظه کاری از دغدغههای مردم سخن میگوید و از مسئولین میخواهد برای آنها راهکاری پیدا کند.
هاشمی رفسنجانی تمام محافطه کاریهای سالهای گذشته خود را کنار گذاشته است و برای دفاع از جریان اعتدال وارد میدان شده است. بدون شک این هاشمی، متفاوت ترین هاشمی تمام دورانهاست. هیچ وقت کسی تصور نمیکرد، آیتالله بدون پروا از نقش شورای نگهبان و نیروهای امنیتی در انتخابات سخن به میان آورد و بگوید:« مردم ما وقتی همه چیز از طرف دولت، شورای نگهبان و نیروهای امنیتی فشار میآورد که از یک انتخاب درست از سوی آنها جلوگیری شود، متحول شدند.»
این روزهای هاشمی را میشود به آتش فشانی تشبیه کرد که بعد از سالها صبر و سکوت و در حالی که بسیاری تصور میکردند که دیگر غرش او را نخواهند دید، به فوران افتاد و همه را تحت تاثیر قرار داد. میتوان گفت رد صلاحیتش در انتخابات خردادد 92 و انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور، دو جرقه بزرگ ظهور « هاشمی بی پروا » در فضای سیاسی ایران بود.
هاشمی تصمیم گرفت بعد از رد صلاحیت در انتخابات ریاست جمهوری به دلیل کهولت سن، توانایی سیاسی خود را به رخ رقبا بکشد و به آنها نشان بدهد که هنوز بازیگر شماره یک سیاست ایران است. رئیس جمهور سابق ایران به دنبال نشان دادن این معنا بود که برای اهالی سیاسی پایانی نیست و مرد سیاست میتواند تا آخرین لحظات زندگی هم در فضای سیاسی تاثیرگذار باشد. در کنار آن هاشمی به دنبال نهادینه کردن گفتمان اعتدال در کشور است. او با پیروزی حسن روحانی به آرزوی چند ساله خود یعنی تشکیل دولت وحدت ملی نزدیک شد. هاشمی با استفاده از دولت روحانی میخواهد این گفتمان را برای سالهای طولانی در ایران نهادینه کند.
برای هاشمی این روزهای ایران، تکرار نشدن دوران احمدی نژاد مهمترین آرزوی سیاسی است. آیتالله تفکر احمدی نژاد و احمدی نژادیها که او آن را افراط مینامد برای ایران در هر پست و مقامی خطرناک میداند. او بر این باور است که حضور این افراد در مجلس، ریاست جمهوری، شورای شهر و مجلس خبرگان باعث خسران ایران خواهد شد.
هاشمی رفسنجانی در توصیف در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد میگوید:« آن 8 سال کافی است برای این که مدت ها مثل هاری در بدن جامعه ما دائما تزریق سم بکند. مثل مرض هاری این حالت را دارد به جامعه ما می دهد و همش هم شعار بود. مثلا می گفتند عصر ظهور و آمدن امام زمان(عج) است .علنی نمی شود این حرفها (رو زد) ولی هنوز هم می زنند. آنطرف تر که رفتند می زنند این حرف ها را. روحانیت هم انصافا مقصرند در معرفی او(احمدی نژاد) و حمایت از او که هنوز هم خیلی هایشان دست برنداشته اند!.»
هاشمی رفسنجانی در دهه 60 به دلیل داشتن جایگاه ممتاز سیاسی در کشور و نزد امام، سنگ صبور سیاسیون بود و بسیاری برای حل اختلافات سیاسی خود به سراغ او میآمدند تا هاشمی میانجی بسیاری از دعواهای سیاسی ایران در دهه شصت شمسی باشد. دهه 70 نیز برای او با سازندگی آغاز شد و بسیاری او را ـ« سردار سازندگی» نامیدند. او در آن سالها ذهن خود را معطوف بازسازی زیرساختها ایران و شکل دادن به اقتصاد ایران کرده بود. اواخر دهه 70 و دهه 80 برای آیتالله سالهای صبر بود. سالهای سکوت در برابر تمام تهمتها و هجمههای سیاسی و اقتصادی. اما دهه 90 برای هاشمی سالهای «بی پروایی» است. مردم ایران این روزها و ماهها متفاوت ترین هاشمی تمام دورانها را میبینند. هاشمی 80 ساله، در دهه 90 شمسی همچون جوان بیست ساله وارد میدان شده است و از جریان اعتدال دفاع میکند.