دوشنبه ۲۳ تير ۱۴۰۴ - July 14 2025
کد خبر: 2129
تاریخ انتشار: 15 مرداد 1392 09:43

خبرنگار که باشی...

خبرنگار که باشی...
صبح که به قصد محل کارت، از خانه خارج می‎شوی، تمام حواست پیش مشکلات شهر و مردم است تا به گوش مسوولین برسانی و شاید بتوانی با قلم خود، مشکلی از آنها حل کنی.

به گزارش راه مردم به نقل ازایسنا، منطقه لرستان، دلت را همراه مردم می‎کنی و حرف‎ها و درد دل‎های آنها را گوش می‎دهی، یکی از بیکاری فرزندش با تو می‎گوید، آن دیگری از کمبود دارو شکایت دارد و تو با تمام وجود به حرف‎هایش گوش می‎دهی و وقتت را در اختیارش می‎گذاری تا حرف‎ها و درد دل‎هایش را بگوید.

خبرنگار که باشی روزگارت نمی‎دانی چطور می‎گذرد، از صبح که از خواب بیدار می‎شوی تمام دغدغه و فکرت به دنبال این است که ببینی چه کسی یا کسانی مشکلاتی دارند که به مسوولین منتقل کنی یا اینکه ببینی مسوولین شهرت چه اقداماتی انجام دادند تا آنها را به مردم انتقال بدهی.

روزی که پا به عرصه خبرنگاری گذاشتی با خودت قسم یاد کردی که جز حقیقت چیزی نگویی و ننویسی، از روز اول جویای حقیقت بودی و سعی داری صدای مردم را به گوش مسوولین برسانی.

در میان مسوولین که می‎آیی باز، دل و جان به حرف‎های آنها می‎سپاری تا اقداماتی را که برای مردم شهر انجام داده‎اند، بدون کم و کاستی به گوش آنها برسانی تا به دولت و مسوولین امیدوار و دلگرم شوند.

برای نوشتن هر خبر و گزارشی، استرس تمام وجودت را فرا می‎گیرد که چیزی را جا نینداخته باشی و مسوولین و مردم از دست تو ناراحت نشده باشند و خبر و گزارش را کامل و صحیح برای انتشار تحویل داده باشی.

طی سال‎هایی که کار کرده‎ای بارها و بارها زیر تازیانه برق آفتاب، باران و برف قرار گرفته‎ای و پا به پای مسوولین شَهرت گام برداشته‎ای تا پلی بین مسوولین و مردم باشی.

خلاصه بگویم گاهی از وقت، خانواده، خویشاوندان و حتی از خود گذشته‎ای حتی برای تهیه یک گزارش از جان خود نیز گذشته‎ای تا رسالتت را به نحو احسن انجام دهی و کم و کاست و نقصانی در کارت نباشد.

در طی سال‎هایی که کار کرده‎ای، هیچ کس پای درد دل تو ننشت و حتی به اندازه یک روز از تو نخواست که از رنج‎ها، سختی‎ها و مشکلاتی که کشیده‎ای، چیزی برایش بگویی.

اما بی‎مهری‎ها از یادت برود...

از یادت برود که برای تهیه یک خبر چه بی مهری‎ها از برخی مسوولین که پا به پای آنها دویده‎ای، دیده‎ای و خاطرت را رنجانده‎اند و همه این بی‎مهری‎ها باید از یادت برود تا بتوانی به رسالت خود جامه عمل بپوشانی.

ای کاش خبر نداشتی خبرنگاری جزء سخت‌ترین مشاغل دنیاست و یادت برود خیلی جاها برای خبرنگارها آن‎قدر شأن و منزلت قائلند که از گل نازک‌تر به آنها نمی‌گویند.

آری! خبرنگار که باشی هر چیزی را به جان میخری و صورت خود را با سیلی سرخ نگه‎ می‎داری، علاقه و عشق به شغلت تنها دلیل ادامه فعالیت توست.

اما نباید از یاد ببری...

اما نباید این را از یاد ببری که مردی بزرگ از تبار و دیار تو چگونه با عشق برای انجام رسالت خود تا پای جان ایستاد و با خون خود مظلومیت مردم یک کشور را به گوش جهانیان رساند.

نباید یادت برود که شهید مظلوم محمود صارمی برادر شهید تو، همشهری و هموطن تو چگونه قربانی تحجر طالبانی شد، یادت نرود که ادامه دهنده راه او هستی و تا جان در بدن داری باید راهش را ادامه دهی.

آری به درستی و به حق 17 مرداد روز خبرنگار نامیده شده و این را نباید هرگز فراموش کنی که این روز را مدیون خون یک خبرنگار هستی، کسی که در آخرین لحظه‌ها هم در پی وظیفه می‌دوید.

"من محمود صارمی، خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران هستم، گروه طالبان از چند ساعت پیش وارد مزار شریف شده‌اند، این شهر به دست طالبان سقوط کرده است، عده‌ای از افراد طالبان در حیاط کنسولگری دیده می‌شوند، به من بگویید که چه وظیفه‌ای..." آخرین کلماتی که از محمود صارمی بر جای مانده همین‌هاست.

تلاش صادقانه و اقدام به موقع شهید صارمی در افغانستان موجب شد تا دنیا، از ظلم و جوری که سال‎ها بر ملت مظلوم و در بند افغان می‌گذشت، آگاه شود.

خبرنگار که باشی نباید این سخنان را هرگز از ذهن دل و جان خود پاک کنی، باید آنها را تا پایان جانت به خاطر بسپاری تا نکند پایت بلغزد و از رسالتت بگذری.

17 مرداد یادآور زخمی است که قومی متعصب، وحشی و بیگانه از تعالیم نورانی اسلام و بی‌خبر از قوانین عمومی جهان بر پیکره رسانه نهادند.

آری 17 مرداد، نمادی از تلاش و سخت‎کوشی کبوترانی است که عاشقانه و بی‏‌پروا در عرصه وسیع اطلاع‏‌رسانی جان خود را بر کف نهاده و با عشقی وصف‏‌ناپذیر به کار و حرفه خود‏، پروازی بی‌پایان و خستگی‏‌ناپذیر را دنبال می‏‌کنند.

 
برچسب ها: روز خبرنگاری
نسخه چاپی
ارسال به دوستان
بازدید از صفحه اول
نظرات شما
مهمترین اخبار - صفحه خبر