سلطانی، نائبرئیس سابق اتاق ایران، فروش نفت در شرایط جنگی را یک توفیق اجباری برای صادرات کشورهای نفت خیزی مثل ایران می داند، که درآمدهای ارزیشان را بهصورت غیرمترقبهای افزایش خواهد داد و در کوتاهمدت به نفعشان است.
اختصاصی/
به گزارش راه امروز - فائزه طاهری: هراندازه تهاجم روسیه به اوکراین وارد مراحل بحرانیتر می شد، سمتوسوی تحلیلها به سمت فرصت کم نظیر برای انرژی ایران بیشتر می شد. شاید مهم ترین اثرپذیری ایران از این بحران، ماجرای انرژی و در رأس آن نفت باشد. به طوریکه خبرها حاکی از این است که روسیه در حال از دستدادن بخش مهمی از مشتریان انرژی خود است؛ اما اینکه تا چه اندازه ایران می تواند جایگزین این بازارها باشد، محل بحث و اختلاف است. در همین حال، ماجرای توافق یا توقف در احیای برجام نیز به ابهامات بیشتر دامن می زند. اما نائبرئیس سابق اتاق بازرگانی ایران معتقد است، ایران می تواند از این اتفاق، به عنوان یک اهرم فشار در مذاکرات وین استفاده کند و با گرفتن امتیازهایی هرچند محدود، به توافق نهایی با آمریکا و اروپا دست یابد.
پدرام سلطانی، زمان فعلی را بهترین زمان برای احیای برجام می داند؛ چراکه با افزایش جهانی قیمت نفت در بازارها، ایران می تواند به سرعت به بازارهای جهانی برگردد. این فعال اقتصادی فروش نفت در این شرایط جنگی را یک توفیق اجباری برای صادرات کشورهای نفت خیزی مثل ایران می داند، که درآمدهای ارزیشان را بهصورت غیرمترقبهای افزایش خواهد داد و در کوتاهمدت به نفعشان است. هرچند سلطانی بر این باور است، این درآمد ارزی برای ایران که منابع ارزی قابل اعتنایی ندارد، تنها از این حیث که می تواند بخشی از کسری بودجه دولت را پوشش دهد، خوب است، اما امکان دارد صادرات غیرنفتی و تولید را با اخلال مواجه کند. مشروح این گفت وگو را در ادامه می خوانید:
***
با توجه به اتفاقاتی که در حال حاضر در اقتصاد ایران رخ داده، والبته مذاکراتی که پیش بینی می شود به احیای برجام منجر شود، پیش بینی تان برای اقتصاد وتجارت سال 1401 چیست؟
هرچند هنوز طبق اخباری که شنیده میشود ضدونقیض است و مذاکرات به نقطه شکنندهای رسیده است، اما در صورتیکه اتفاقی مانع نشود و این توافق در وین دومرتبه احیا شود، سال آینده برای فروش نفت و فرآورده های نفتی ایران و همچنین فراوردههای پتروشیمی و میعانات گازی و محصولاتی که نفتپایه هستند، میتواند سال خوبی باشد. اما باید توجه داشت که برای سال آینده تورم بالایی پیشبینی شده است. بعلاوه اینکه درآمد ارزی بالای دولت به معنای این است که دولت ناچار به فروش این ارز در بازار داخل است و فروش ارز باعث میشود که نرخ ارز یا ثابت بماند یا تا حدی کاهش پیدا کند. اما برای صادرات دیگر محصولات غیرنفتی ما سال خوبی نخواهد بود. زیرا تضاد تورم بالا با نرخ ارز کاهنده یا ثابت، معنایش این است که قیمت تمامشده کالای ایرانی در بازارهای جهانی بالا میرود، بنابراین تصور میکنم که سال آینده سال فشار به صادرات ایران خواهد بود.
از سوی دیگر، در سال 1401 واردات افزایش قابل توجهی پیدا خواهد کرد، آنهم به دلیل اینکه دولت باید ارز خود را بفروشد و این ارز را باید به کسانی بفروشد، که مصرف ارزی دارند که بیشترین آن مربوط به واردات است. به نظر می رسد، فروش ارز، بیشتر در بازار غیرمولد یعنی برای مصارف خانگی توسعه یابد. اگرچه مجدد ارز مسافرتی را شاید قدری افزایش دهد و بدین شیوه بخشی از ارز را بفروشد، اما مبلغ قابل توجهی نخواهد بود. بنابراین در مجموع سال سختی برای صادرات است و ما به غیر از نفت، فرآوردههای نفتی، پتروشیمی و میعانات گازی در بخشهای دیگر نمیتوانیم انتظار رشد صادرات را داشته باشیم.
براساس اخباری که از وین مخابره می شود، احیای توافق به نقطه شکنندهای رسیده، چنانچه به هر دلیلی احیای برجام به بن بست یا نقطه پایانی برسد، چه اتفاقی برای اقتصاد ایران رخ خواهد داد؟
البته اسم این توافق را به جای برجام، باید توافق وین گذاشت زیرا برجام مربوط به سال ۹۴ بوده اما اگر بازگشت آمریکا به توافق یا مذاکرات وین به شکست بیانجامد، چند سناریو می توان برای آن متصور بود. در بدبینانهترین حالت یا سختترین سناریو، این شکست میتواند منجر به این شود که تحریمها بهصورت همهجانبه و جدی علیه اقتصاد ایران اعمال شود و به قطعنامههای شورای امنیت که بهموجب برجام تعلیق شده بودند، مجدداً برگردند و اینها بهشدت میتواند تنگنای جدی برای اقتصاد ایران ایجاد کند، البته من گمان نمیکنم که در این شرایط و بهویژه با اتفاق جدیدی که در عرصه جهانی رخ داده که همان حمله روسیه به اوکراین است، این سناریو تحقق یابد.
اما امکان دارد به یک سناریو بینابینی یعنی اطاله بیشتر مذاکرات یا فشارهای بینابینی به ایران برای اینکه بتوانند توافق را عملی کنند، برسیم. چون در شرایط کنونی شکست کامل مذاکرات و کنارهگیری همه اعضای مذاکره از توافق و برگشتن همه تحریمها و قطعنامهها علیه ایران، به غیر از اینکه به ایران آسیبهای جدی میزند، بازار ملتهب نفت و منطقه را می تواند ملتهبتر کند. از سوی دیگر، غرب که در چنین شرایطی میخواهد، روی روسیه تمرکز کند، تا حدی به ناچار باید متوجه ایران هم بکند که بخواهند با دو جبهه و دو کشور تولیدکننده نفت مقابله کنند. این سناریو هم اصلاً در این شرایط مطلوب آمریکا و اروپا و چین نیست. البته تنها کشوری که از این سناریو نفع میبرد روسیه است که فشار قیمتهای انرژی روی مصرفکنندگان بازارهای اروپایی و امریکایی را بیشتر میکند و آنها را به سمت نرمش بیشتر با روسیه سوق میدهد.
بنابراین من سناریو را بین توافق میبینم با احیاناً عدم توافقی که در مدت زمان محدود و معینی باز طرفین را سوق میدهد به سمت این که مذاکره را ادامه دهند و در نهایت شاید ایران بتواند دو سه امتیاز نسبتاً محدود بگیرد، برخی از آن سازمانها و گروههایی را که میخواهد از لیست تحریم خارج کند و با این امتیازات در نهایت این توافق انجام میشود. طرف ایران هم باید بداند که از نظر زمانی، اکنون مناسبترین زمان برای توافق است چون بالا بودن قیمت نفت نیاز به نفت ایران را بسیار زیاد میکند و ایران میتواند بهسرعت به بازار برگردد در حالی که اگر احیانا مناقشه روسیه به پایان برسد، بازگشت ایران به بازار نفت و انرژی قطعاً دشوارتر است و حتماً در قیمتهای پایینتری انجام میشود. بنابراین عقل سلیم حکم میکند که در همین هفتهها این مذاکره به نتیجه برسد و این توافق انجام شود.
با این تفاسیر معتقدید که جنگ روسیه و اوکراین، حداقل در کوتاهمدت به نفع ایران خواهد بود؟
بله برای متقاعد کردن یا تحت فشار گذاشتن طرفهای مذاکره به غیر از روسیه یعنی پنج کشور دیگر به اینکه با ایران به توافق زودتری برسند. به عبارتی این پرونده را از روی میز بردارند و همچنین این سیگنال مثبت بتواند به بازار نفت داده شود و التهاب روزافزون آن را کاهش دهد، اثر مثبتی داشته باشد. چراکه آنها انگیزه مضاعفی دارند، برای اینکه این توافق انجام شود و واقعاً به نفع ایران هم هست که اگر باز هم بازی روسیه را نخورد، این توافق را انجام دهد.
صرفنظر از اینکه در بازارهای جهانی چه اتفاقی رخ میدهد، سیاست داخلی دولت جدید را از زمانی که روی کارآمده است، چطور ارزیابی میکنید؟
من دستاورد مشهودی را در هفت ماهی که از روی کار آمدن دولت آقای رئیسی میگذرد، مشاهده نکردم و اتفاقاً فکر میکنم که تصمیمات دولت بیشتر به التهاب بازار دامن میزند؛ به طور نمونه قیمتگذاریهای دستوری و فشارهایی که به تولیدکنندهها وارد میکنند. «تداوم سیاست ارز ۴۲۰۰ تومانی با فشار مجلس، افزایش قابل توجه منبع مالیاتی برای سال آینده، فشار تسهیلات تکلیفی به روی بانکها، عدم توفیق در کنترل هزینههای دولت و طبیعتا نیاز به برداشت از منابع بانک مرکزی و بانکهای تجاری و همچنین فروش اوراق برای تامین این هزینهها»، همگی روی بازار پول اثر خواهد گذاشت، که البته نشان داده، بخش مهمی از این تورم مربوط به کسری بودجه دولت است. تمام اینها بروندادهای چند ماه گذشته است و تنها توفیقی که دولت سیزدهم داشته اینکه چون بازار، توافق را نزدیک میبیند، از التهاب آن کاسته شده، البته همچنان در فاز انتظار به سر میبرند. یعنی اگر این خبر بر بازار ارز تاثیر نمیگذاشت، امروز نرخ دلار قطعاً از ۳۰ هزار تومان گذشته بود، یا قیمت مسکن و اجارهها میتوانست با رشد بیشتری ادامه پیدا کند و بازار خودرو و طلا هم به همین ترتیب افزایش داشتند. بنابراین اخبار توافق میتواند فرشته نجات این دولت و اقتصاد برای کوتاهمدت باشد.
به نظرتان آیا با احیای توافق، اقتصاد ایران به طور کامل از بن بست خارج می شود؟
آثارش را کوتاهمدت میبینم، خیلی بستگی دارد به اینکه جنگ اوکراین به کجا میرسد و بعد از آن سرنوشت روسیه چطور میشود. روسیه اگر بتواند به بازارهای جهانی نفت و گاز و بقیه مواد اولیهایی که صادر میکند برگردد و کماکان در این بازار حضور داشته باشد و همین میزان عرضه را داشته باشد، قیمت نفت و گاز و سایر مواد اولیه باز هم روند نزولی را خواهند داشت، اما اگر تنشها بیشتر بالا بگیرد و قیمتها همینطور بالا برود، میتواند به ایران در آن مقطع کمک کند. به هر حال حمله روسیه به اوکراین برای کشورهای نفتخیز یک توفیق اجباری شده است، بالا رفتن قیمت نفت درآمدهای آنها را بهصورت غیرمترقبهای افزایش داده و در کوتاهمدت به نفعشان است. اما برای کشوری مثل ایران که متاسفانه برای مصارف ارزی خود منبع قابل اعتنایی به غیر از مصارف ارزی خود دولت و نرخ ارز واردات ندارد، تنها از حیث اینکه بخشی از کسری بودجه دولت را میپوشاند، شاید خوب باشد اما قطعاً مخل صادرات و مخل تولید خواهد شد و طبیعتاً ما را دوباره به ورطه وابستگی میاندازد.
افزایش قیمت نفت تا الان به کمک دولت آمده برای اینکه بتواند بخشی از کسری بودجهاش را جبران کند، فکر میکنید این روند ادامهدار باشد و این که دولت بتواند به آن هدفی که از فروش نفت در بودجه در نظر گرفته دست پیدا کند یا مثل دولت قبلی منجر به کسری بودجه میشود؟
این موضوع بستگی دارد به اینکه بحران اوکراین چقدر طول بکشد و کشورهای غربی چقدر در تحریم روسیه جدی باشند. اگر بحران اوکراین زیاد طول بکشد و کشورهای غربی تحریم را ادامه دهند و تقویت کنند، این امکان وجود دارد که سال آینده به میزان فروشی که در بودجه دیده شده و مجلس هم آن را افزایش داده؛ برسیم.
ارزیابی تان از دیگر بازارها چیست؟
انرژی اصولاً تعیینکننده قیمت بقیه مواد اولیه است، به دلیل اینکه بسیاری از این مواد اولیه در فرآیند تولید یا در فرآیند حملونقلشان از انرژی و نفت استفاده میکنند و اگر نفت گران باشد، آنها هم گران تمام میشوند و میزان قیمت تمامشده آنها بالا میرود و به همین جهت قیمتشان در بازار هم افزایش پیدا میکند. همچنین بسیاری از این مواد اولیه شامل حاملهای انرژی مانند بنزین، گازوئیل یا محصولات پتروشیمی که بهصورت مستقیم از نفت و گاز تولید میشوند که با بالا رفتن قیمت نفت به همین میزان افزایش قیمت پیدا میکنند. عوامل متعددی تاثیرات جزئی یا متوسطی روی نرخ این محصولات دارند، اما تنها عاملی که میتواند تاثیر منفی آشکاری در نرخ بقیه مواد و مواد اولیه در بازار بگذارد و مانع افزایش قیمت آنها شود، شرایط اقتصادی چین است. چین هم نابسامانیهایی در برخی از حوزههای اقتصادیاش دارد.
حال از آنجایی که چین یک مصرفکننده بزرگ انرژی در دنیاست و دومین مصرفکننده انرژی بعد از آمریکا و اولین واردکننده انرژی، محسوب میشود، اگر احیانا نابسامانی اقتصادی، چین را وارد دوره رکود کند، روی میزان تقاضا و تعادل قیمت به تناسب عرضه و تقاضا بسیار اثرگذار است. با توجه به این موضوع که قیمت نفت و سایر مواد اولیه بالا رفته، آثار منفی این افزایش قیمت در اقتصاد چین بروز پیدا کند، میتواند موجب کاهش رشد اقتصادی در چین شود و اگر در برخی از حوزهها مانند مسکن که شرکتهای بزرگ شرایط بسیار شکنندهای دارند، احیانا ورشکست شوند، این موضوع میتواند دومینویی باشد که اقتصاد چین را درنوردد و حتی به رکود هم ببرد. بنابراین تنها عاملی که میتواند این شرایط را تغییر دهد و ورق را برگرداند، اقتصاد چین است، هرچند باید اشاره کرد که این احتمال خیلی بالا نیست، اما همچنان این امکان وجود دارد.