به گزارش راه مردم، شورای شهر چهارم تهران روز 13 شهریور فعالیت خود را بطور رسمی آغاز خواهد کرد و مردانی متفاوت از دور قبل روی کرسیهای بهشت خواهند نشست؛ مردان و زنانی با نامهای مهدی چمران، علیرضا دبیر، احمد مسجد جامعی، حسین رضازاده، حبیب کاشانی، هادی ساعی، مرتضی طلایی ، پرویز سروری، رضا تقی پور، الهه راستگو ، عباس شیبانی ،اسماعیل دوستی، احمد دنیامالی، محمد سالاری ، محمد مهدی تندگویان ، فاطمه دانشور ، احمد حکیمی پور، محمد حقانی ، مجتبی شاکری، سید ابوالحسن مختاباد، رحمت الله حافظی ، ابوالفضل قناعتی ، اقبال شاکری ، مهدی حجت، غلامرضا انصاری ، معصومه آباد، عبدالقیوم ناصحی ، محسن سرخو ، عباس جدیدی، محسن پیرهادی و محمد مهدی مفتح. این افراد اولین اقدامی که باید با ورود به شورای شهر انجام دهند، انتخاب شهردار است؛ شهرداری که چندی است در تهران دیگر ماهیت سیاسی آن برماهیت تخصص در عرصه شهری و اجتماعی آن میچربد. اهمیت تصدی شهرداری تهران از آن زمان جدیتر شد و خواهان زیادی پیدا کرد که همگان شاهد بودند محمود احمدینژاد پس از حضور کوتاهمدت در ساختمان بهشت به ساختمان پاستور اسباب کشی کرد و بر کرسی ریاست جمهوری نشست. تب اجاره پاستور برای 4 سال و تمدید آن برای 8 سال سبب شد تا افرادی که خود را لایق ریاست جمهوری میدیدند به نیت پاستور وارد بهشت شوند که البته این یک گمانه سیاسی است. همگان شاهد بودند که پس از ریاست جمهوری احمدینژاد قالیباف بر آن کرسی نشست و یکی از کاندیداهای جدی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم شد که البته توفیقی به دست نیاورد. اکنون بار دیگر اعضای شورای شهر باید شهردار انتخاب کنند و در این میانه اسامی مختلفی مطرح است.
کیسه خالی اصولگرایی، کسبه پر اصلاح طلبی
اصولگرایان به خوبی واقف هستند که کاندیدای حائز تخصصی در این حوزه ندارند پس ترجیح میدهند تا سکوت پیشه کنند و برای گمراه کردن افکار عمومی و القای اینکه دارای افراد متخصص و لایق شهردار شدن هستند برخی اسامی را مطرح میکنند که با نگاه اول مشخص میشود دارای سابقه و تجربه در امور شهری نیستند. اما در اردوگاه اصلاحطلبان نیروهای زیادی هستند که قابلیت جلوس بر کرسی بهشت را دارند که از سوابق آنها و تجاربشان این امر به وضوح مشخص است؛ افرادی مانند محسن هاشمی که 17 سال مدیریت مترو را بر عهده داشته است البته به واقع محسن هاشمی در گروه میانهروها جای دارد یا معصومه ابتکار که او هم در زمینه محیط زیست شخصیت صاحبنامی است. صفدر حسینی که وزیر اقتصاد دولت خاتمی بوده است گزینه مناسبی به شمار میآید و تعدادی دیگر از کاندیداها که هر کدام دارای جایگاه هستند. این کاندیداهای شهرداری تهران بخوبی به قابلیتهای یکدیگر آشنا هستند و آنچنان گله مند نمیشوند تا دیگری بر مسند شهرداری بنشیند چرا که برای کاندیداهای این طیف، آبادانی تهران و پیشرفت زندگی شهری همشهریان از اولویت نخست برخوردار است و در طی این سالها هم در این مسیر حرکت کردهاند .
معجزه اجماع
انتخابات ریاست جمهوری یازدهم موضوعی نبود که بتوان به سادگی از دلایل پدید آمدن حماسه سیاسی در آن عبور کرد. هر دو جناح کشور به واقع به دنبال خلق حماسه بودند چرا که مقتضیات منطقه این را طلب میکرد. در مسیر خلق حماسه هم دو گروه سنتی اصولگرا و اصلاح طلب مسیر اجماع را دنبال کردند که متاسفانه اجماع در اردوگاه اصولگرایی به چند تکه شدن این جریان انجامید و نه تنها وحدتی حاصل نشد بلکه شکافها افزایش یافت. در این میان طیف اصلاح طلبان موضع دیگری را انتخاب کرد و بر عهد خود مبنی بر اجماع برای خلق حماسه پایدار ماند که همگان شاهد بودند محمدرضا عارف به نفع حسن روحانی که رای بیشتری داشت کنار رفت. اکنون هم کشور بار دیگر نیاز به خلق حماسه در مقیاس کمی کوچکتر دارد و این بار باید با اجماع گزینه ای برای شهر تهران انتخاب شود که بتواند به نیازهای پایتختنشینان پاسخ دهد. گزینهای که منافع حزبی و جناحی خود و گروه خود را در اولویت و روی میز کار نداشته باشد و همه با هم برای تهران تلاش کنند. طبق شنیدهها اکنون اجماع بر سر یک گزینه یعنی محسن هاشمی است اما به هر حال برخی هستند که گلایه های قدیمی خود را داشته و ترجیح میدهند نخست به آن رسیدگی کنند که البته این اقدامات زودگذر است و تاثیری در اجماعی که اکنون حاصل شده، ندارد .
محسن هاشمی بیشترین رای را برای شهرداری تهران دارد