رهبر انقلاب اسلامی در بیاناتی خطاب به ملت ایران نکاتی درباره مسائل روز کشور، منطقه و جهان مطرح کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در بیاناتی خطاب به مردم ایران، نکاتی درباره مسائل روز کشور، منطقه و جهان مطرح کردند که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
- به مسئولان آموزش و پرورش و وزارت علوم و بهداشت و درمان توصیه میکنم ارزش و اهمیت استعداد جوانان ایرانی را همواره مورد نظر داشته باشند.
- جوانان ایرانی استعدادشان در دانش و بسیاری مسائل دیگر زندگی را نشان دادند.
- شهید سیدحسن نصرالله ثروت عظیمی برای دنیای اسلام بود؛ نه فقط برای تشیع یا لبنان. این ثروت از دست نرفته بلکه باقی است. او رفت اما ثروتی که ایجاد کرده بود باقیست.
- داستان حزبالله داستان دنبالهداری است. نباید حزبالله را دستکم گرفت و از این ثروت مهم غفلت کرد.
- در جنگ ۱۲ روزه اتحاد ملت ایران، دشمن را ناامید کرد. دشمن از همان روزهای اوائل و اواسط جنگ فهمید به آن مقصود و غرض خود دست نمییابد.
- غرض دشمن زدن فرماندهان نبود؛ این یک وسیله بود. دشمن با خود فکر کرده بود فرماندهان نظامی و برخی شخصیتهای مؤثر نظام را بزند و در کشور اغتشاش بهوجود آید و در تهران بهخصوص عوامل آنان دست به آشوب و اغتشاش بزنند و افرادی را که میتوانند به خیابانها بکشانند تا حادثهای به وسیله مردم علیه جمهوری اسلامی درست کنند.
- هدف دشمن، جمهوری اسلامی و مختل کردن نظام بود. آنان برای بعد از جمهوری اسلامی نقشه کشیده بودند و فکر کرده بودند.
- دشمن میخواست فتنههای خیابانی درست کند و دستهجاتی راه بیندازند و ریشه اسلام را در کشور بکَنند که در همان قدمهای اول شکست خورد.
- سرداران تقریباً بلافاصله معین شدند و وضع، نظام، ترتیب و قاعده نیروهای مسلح با همان استحکام و با روحیه بالاتر باقی ماند.
- مردم مطلقا تحت تأثیر آنچه دشمن میخواست قرار نگرفت. تظاهرات به وجود آمد و خیابان پر شد اما علیه دشمن نه علیه نظام اسلامی.
- عوامل دشمن در ایران و در تهران - که البته بدونشک عواملی دارند.
- به دشمن گفتند ما میخواستیم کارهایی بکنیم اما مردم به ما اعتنایی نکردند و مسئولان و کسانی که مسئول انضباط کشور بودند نگذاشتند و نتوانستیم کاری انجام دهیم. پس نقشه دشمن عقیم شد.
- عامل وحدت ملت ایران همچنان باقیست. عدهای که منشاء آنان خارج از کشور میخواهند اینجور وانمود کنند اتحادی که در ابتدای جنگ ۱۲ روزه و در این مدت پیدا شد برای همان روزها بود. چند روز بگذرد ضعیف میشود، اختلافات بهوجود میآید و اختلافنظرها غلبه پیدا میکند و این اتحاد از بین خواهد رفت. مردم ایران متفرق میشود و میتوان از گسلهای قومی و اختلافات سیاسی استفاده کرد و مردم را به جان هم انداخت و اغتشاش و شورش درست کرد. این حرف را تبلیغ میکنند اما این حرف غلط محض است.
- در مسائل سیاسی اختلافنظر وجود دارد. ما اقوام زیادی در کشور داریم که همه ایرانی هستند و به ایرانی بودن خود افتخار میکنند اما در مقابل دشمن همه این مجموعه یک مشت محکم پولادین هستند که بر فرق دشمن فرود میآیند. امروز اینجور است و بعد از این هم به توفیق الهی اینجور خواهد بود.
- اتحاد ملی و یکپارچگی مردم همچنان وجود دارد و خواهد داشت و البته همه در مقابل آن مسئول هستیم.
در وضع کنونی مذاکره با دولت آمریکا هیچ سودی برای ما ندارد و هیچ ضرری را از ما دفع نخواهد کرد.
طرف آمریکایی پایش را در یک کفش کرده و میگوید ایران نباید غنیسازی داشته باشد، این یعنی دستاوردهای بزرگ کشور را دود کنیم و از بین ببریم؛ ملت غیرتمند ایران در دهان گویندۀ این حرف میزند.
ما چون احتیاج به سلاح هستهای نداریم غنیسازی را تا ۹۰ درصد بالا نبردیم تا ۶۰ درصد بالا بردیم که برای کشور لازم است.
در میان کشورهای دنیا ۱۰ کشور فقط میتوانند اورانیوم غنی کنند که یکیشان ایران است. آنها بمب اتمی دارند اما ما قصدی برای ساخت بمب هستهای نداریم.
حالا اینها آمدند تأسیسات فلان جا و فلان جا را بمباران کردند. مسئله این است. این علم است، علم از بین رفتنی نیست، علم با بمب و با تهدید و با این چیزها از بین نمیرود، این وجود دارد.
طرف آمریکایی اعلام کرده مذاکرهای خواهد کرد که نتیجۀ آن تعطیلی صنعت هستهای و غنیسازی ایران باشد؛ این مذاکره نیست بلکه دیکته و تحمیل است
ما تسلیم فشار نمی شویم و نخواهیم شد نه در مورد غنی سازی بلکه در مورد هر قضیه ای فشار بر ما کارساز نیست
طرف تهدید کرده که اگر مذاکره نکنید چنین و چنان خواهد شد، هیچ ملت باشرفی مذاکرۀ با تهدید را قبول نمیکند
قبول چنین مذاکرهای نشانۀ تهدیدپذیری ایران است و معنایش این است که درمقابل هر تهدیدی تسلیم میشویم.
اگر تهدید را بپذیریم این موضوع انتها نخواهد داشت. اول هستهای را میگویند بعد موشک را و بعد سراغ همۀ مسائل میروند.
تعطیلی غنیسازی را گفته و معاونش گفته ایران موشک هم نباید داشته باشد؛ یعنی ایران آنقدر دستش بسته باشد که وقتی به او تعرض شد نتواند پاسخ بدهد
به قول ما مشهدیها این حرف از دهان گویندهاش بزرگتر است.
در زمان مذاکرات برجام، مسئولان وقت وقتی گفتند که عادیشدن پروندهٔ هستهای ایران ۱۰ سال طول میکشد بنده گفتم ۱۰ سال یک عمر است و بنا شد قبول نکنند اما بههرحال قبول کردند
حالا ملاحظه کنید که ۱۰ سال گذشته و پرونده عادی نشده. طرف مقابل هم نه تحریم را برداشت و نه به قولهایش عمل نکرد و از برجام هم خارج شد.