این مصاحبه که در قالب کتاب صراحتنامه، حدود یکسال! در نوبت دریافت مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم بود پس از اخذ مجوز و چاپ، از نمایشگاه بینالمللی کتاب امسال جمعآوری شد! همچنین بخشهایی از این مصاحبه که به تشخیص هیئت داوران هجدهمین جشنواره سراسری مطبوعات به عنوان مصاحبه سوم برگزیده اعلام شد از کتاب جشنواره حذف شده بود. اگر چه امیر عباس تقیپور مدیرمسؤول ماهنامه مدیریت ارتباطات هیچگاه در مورد چگونگی شکلگیری و انجام این مصاحبه، سخنی به میان نیاورده است اما آرش محبی یکی از مصاحبهکنندگان همراه تقیپور در گزارشی که از حاشیههای این مصاحبه در تاریخ 6 فروردین ماه 1391 در برخی از سایتها منتشر کرد آورده بود: «برخي معتقدند كه هاشمي و اعوانش در سياست پرتلاطم ايراني به آخرين بندرگاه خود نزديك مي شوند و ديگراني هم ميگويند ناخدايي كه نامش با عبورازبحرانها عجين است بازهم خواهد راند. غم پنهان و گاهي خشم كمرنگ چهره و كلام هاشمي تاييد مي كرد كه آب وهواي كنوني جمهوري اسلامي بروفق مرادش نيست اما اينكه هنوزتوان انتقاد از خيلي چيزها را دارد درحالي كه اين روزها انتقاد كردن آسان و حتي كم خطرنيست، نشان مي داد كه ريسمانهاي حيات سياسي او اگرچه شلتر ازگذشته اما همچنان به مبداء متصلند.او به ما گفت كه مايل به كناره گيري ازقدرت و بازنشستگي است. اين روزها شايد نوبت ناپديد شدن او درافق تاريخ باشد و شايد هم نه. تا ببينيم كه از غيب چه آيد به برون».
اما چه چیز سبب شد این مصاحبه تا کنون جذابیت خود را حفظ و مورد بازخوانیهای مکرر قرار گیرد. تقیپور در مقدمه کتاب صراحتنامه آورده است: شرايط خاص بعد از انتخابات دهم رياستجمهوري اسلامي ايران در خردادماه سال 88 موجب شد مصاحبه دومين شماره ماهنامه مديريت ارتباطات - تيرماه 89- با آيتالله هاشمي رفسنجاني، رئيس توأمان مجلس خبرگان رهبري و مجمع تشخيص مصلحت نظام در آن سال، بازتاب فراواني در رسانههاي داخلي و خارجي پيدا کند. او در اين مصاحبه، جملاتي را به زبان آورد که تا قبل از آن به هيچ رسانهاي نگفته بود.
توافق اوليه مصاحبهکنندگان ماهنامه اين بود که گفتوگويي فني و حرفهاي با يکي از شخصيتهاي اصلي نظام در طول دوران مبارزه و پيروزي انقلاب اسلامي انجام دهيم. در گام بعدي، توافق کرديم سؤالاتي که مطرح ميکنيم در چارچوب موضوعات تخصصي ماهنامه بوده و جهتگيري فردي يا احياناً گروهي نداشته و زمينه سوءاستفاده شخص يا گروهي را فراهم نکنيم. يعني حتي اگر سؤالات به حوزه سياست کشيده شد که شد ولي قرارمان اين بود که حتماً به عناصر ارتباطاتي و نقش آن در مديريت ارتباطات سياسي توجه شود. براي مثال اگر در مورد نامهنگاري معروف آقاي هاشمي رفنسنجاني به مقام معظم رهبري قبل از انتخابات رياستجمهوري در همان سال سؤالي مطرح شد، با اين نگاه بود که تأثير نامه به عنوان يک ابزار ارتباطي در مناسبات سياسي بررسي شود. البته تداوم انتشار ماهنامه در ماههاي بعد ثابت کرد مصاحبههايي که در اين ماهنامه منتشر شده و ميشود، فارغ از جهتگيري سياسي خاص و همسو با مرام نشريات مستقل، با هدف ابهامزدايي و افزايش آگاهي مخاطبان صورت ميگيرد.
وفاداري گروه مصاحبهکننده با آيتالله هاشمي رفسنجاني به آنچه در حوزه رسانه خوانده يا تجربه کرده بودند، باعث شد اين مصاحبه يک مصاحبه جذاب و ماندني از آب درآيد. البته از همراهي ايشان در ارائه پاسخهاي غيرکليشهاي به سؤالاتي که براي اولين بار از ايشان پرسيده و منجر به انتخاب تيتري تأثيرگذار شد، نبايد چشم پوشيد. همين عوامل موجب شد مصاحبه از ريتم و توازني مناسب برخوردار بوده و از کشش لازم براي خوانده شدن برخوردار باشد.
مجموعه بازتابها و اعلام نظر اساتيد حوزه رسانه از موفقيت نسبي اين مصاحبه حکايت دارد. اميدوارم انتشار آن در قالب کتاب، براي علاقهمندان به فعاليت در حوزه رسانه و ارتباطات مناسب باشد.
تهیه فایل پی دی اف کتاب: اینجا