دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ - August 04 2025
کد خبر: 3382
تاریخ انتشار: 15 شهريور 1392 11:31

پرواز تفکر از قفس سیاست/ تحلیلی برگسست تاریخی سه نهاد 'دانشگاه ، فرهنگ و سیاست' در ایران

دانشگاه‌ها در جهان و از جمله در ایران یکسری لایه‌ها و سطوح مختلفی را پشت سر گذاشته‌اند. به لحاظ نظری حداقل پنج نوع دانشگاه در دوران متاخر به میان آمده‌اند از جمله: دانشگاه مورب، دانشگاه انبوه، دانشگاه مواجه با جنبش‌های اجتماعی، دانشگاه مواجه با مقتضیات بازار و دانشگاه مواجه با جامعه اطلاعاتی و ارتباطی.

به گزارش راه مردم،  دکتر هادی خانیکی- جامعه امروز ما جامعه پرشتابی را از نظر صورتبندی‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تجربه می‌کند. نقطه مرکزی این شتاب، همزمانی و درهم‌آمیختگی دگرگونی‌های ساختاری و نظام معانی در سطوح ملی و جهانی است. هر بخشی از جامعه که به لحاظ ساختی تحول‌پذیرتر باشد، بیشتر در معرض این دگرگونی‌ها قرار می‌گیرد نهاد دانشگاه از جمله این بخش‌ها است که به دلیل ویژگی‌های درونی و مناسبات بیرونی خویش دستخوش تغییراتی پرشتاب است.
شکاف یا گسستی که در حوزه دانشگاه، فرهنگ و سیاست وجود دارد مساله‌ای است که سال‌ها در ایران پیگیری می‌ شود.
اگر تعبیر اعتدال به برقراری موازنه را به عنوان معیار در نظر‌بگیریم بین این سه نهاد به لحاظ تاریخی گسستی را مشاهده می‌کنیم.
دانشگاه‌ها در جهان و از جمله در ایران یکسری لایه‌ها و سطوح مختلفی را پشت سر گذاشته‌اند. به لحاظ نظری حداقل پنج نوع دانشگاه در دوران متاخر به میان آمده‌اند از جمله: دانشگاه مورب، دانشگاه انبوه، دانشگاه مواجه با جنبش‌های اجتماعی، دانشگاه مواجه با مقتضیات بازار و دانشگاه مواجه با جامعه اطلاعاتی و ارتباطی.
هرکدام از این دانشگاه‌ها به مسأله خاص خود می‌پردازند. اما با شدت و شتاب تغییرات جامعه ایرانی، نهاد دانشگاه در ایران از سویی همه این دسته‌بندی‌های تاریخی را به صورتی متداخل دربرمی‌گیرد و از سویی دیگر در مواجهه با دو حوزه سیاست و فرهنگ گرفتار انواع تناقض و عدم‌تعادل‌ها می‌شود. اکنون نسبت میان دانشگاه، سیاست و فرهنگ در جامعه با نسبتی نامتوازن، ناموزون، ناهمزمان و به‌طور خلاصه بدقواره است.

سطوح و لایه‌های دانشگاهی
دانشگاه نخبه‌پرور شاید اصلاً شروع دانشگاه جدید در ایران باشد؛ کانون اهمیت چنین دانشگاهی خود دانشگاه و جریان تولید علمی است. این در حالی است که دانشگاه مواجه با تقاضای انبوه، دسترسی به آموزش عالی را حقی عمومی می‌داند که به عنوان بلیتی برای یک زندگی خوب مورد استفاده قرار می‌گیرد. کانون اهمیت این موضوع تکیه دانشگاه بر محیط عمومی است.
اما دانشگاه مواجه با جنبش‌ها‌ی اجتماعی دانشگاهی است که وجهه و اعتبار خود را از چگونگی حضورش در فضای اجتماعی می‌گیرد.
پاسخگو کردن دانشگاه در برابر آنچه صنعت و اقتصاد نیازمند آن است امری‌است که در دانشگاه مرتبط با مقتضیات بازار کار، مورد بررسی قرار می‌گیرد.
اما دانشگاه‌های جدید و فرا دانشگاه‌ها موسساتی هستند که به تحولات صنعتی و فضاهای مجازی پیوند خورده‌اند و چالش‌های محیطی‌شان کاملاً متعدد و متنوع، رقابتی، پیچیده و آشوب‌ناک است. هنوز شاکله کلی دانشگاه‌ها تغییر نکرده‌است. هنوز تعریف رئیس دانشگاه شیکاگو از دانشگاه به عنوان جامعه دانشمندان پابرجاست. حال اینکه دانشگاه در ایران چقدر به این تعریف نزدیک است؛ موضوعی مورد بررسی است.

بحران دانشگاه،‌ بعدی از بحران جامعه
براساس تعریف رئیس دانشگاه شیکاگو دانشگاه ،کودکستان، باشگاه، حزب‌سیاسی و دستگاه تبلیغات نیست بلکه جامعه دانشمندان است. دانشمندان نیازمند آزادی تحقیق، آزادی بیان، آزادی تعلیم هستند و اگر این‌ها نباشند عملاً دانشگاه و دیسیپلینی وجود نخواهد داشت. در آستانه انقلاب به دنبال موقعیتی که دانشگاه در این دوره پیدا کرد دکتر تهرانیان در پژوهشکده ارتباطات و توسعه ایران تحقیق و جمع‌بندی ای انجام داد که از میان همه تعاریفی که ارائه داد به 10 مشکل در رابطه با دانشگاه اشاره کرد. از جمله مواردی که به آن اشاره کرد عدم موازنه و اختلال در بین نهاد دانشگاه، سیاست و فرهنگ است. او معتقد است که بحران دانشگاه‌ها بعدی از بحران جامعه ایرانی است که در جنبه سیاسی، فرهنگی و آموزشی وجود دارد.
در مقاله‌ای که پاییز 57 توسط دکتر تهرانیان نگاشته شد؛ بحران سیاسی دانشگاه‌ها نوعی مشروعیت سیاسی دانسته شده که از بیرون به دانشگاه منتقل گردیده‌است. دوم اینکه دانشگاه از طرفی هم با آموزش ارزش‌های حرفه‌ا‌ی جدید مواجه است و هم با پاسداری از سنت‌های فرهنگی و اجتماعی، که این خود زمینه‌ساز ایجاد تعارض درون دانشگاه‌ها شده و دانشگاه را صحنه برخورد نسل‌ها و فرهنگ‌ها کرده‌است. سوم اینکه مسأله، دچار بحرانی ساختاری است و نقطه چرکین آن مداخله سیاست در دانشگاه است. در واقع فشار سیاسی است که باعث سیاسی بودن یا نبودن دانشگاه‌ها شده‌است.

تحمیل مصلحت سیاسی عامل انتصاب‌های ناروا
تحمیل مصلحت سیاسی روز بر مسائل دانشگاه‌ها توسط برخی دولت‌ها ، باعث شد انتصاب رؤسای دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها بر اساس روابط سیاسی و بدون توجه به صلاحیت علمی در دوره هایی انجام گیرد، در این میان حرمت استاد و دانشجو از طریق سلب استقلال آنها دچار تشنج گردیده و بنابر مقاله دکتر تهرانیان زمانی دانشگاه، دانشگاه می‌شود که از فشارهای سیاسی رهاشده باشد. سی سال بعد با کارهایی که تحت عنوان توسعه علمی در دوره اصلاحات انجام شد این نتیجه به‌دست آمد که دانشگاه به عنوان دستگاه عقل نقاد نمی‌تواند وظیفه خود را انجام دهد مگر با فهم جدید از مسأله اعتدال و مادامی که به میدان فرمانبری سیاست تبدیل شده در حالی‌که نیاز دارد نهادی دموکراتیک باشد نمی‌تواند خود را از این گسست رها سازد.

دو سند برای رهایی فکر
اگر نهاد دانشگاه از این مداراهای سیاسی پیرامونش رها شود می‌تواند به فعالیتی متعادل امیدوار باشد. بنابر بیانیه 1380 توسعه علمی کشور، استقلال دانشگاهی و مشارکت دانشگاهیان در انتصاب رؤسا و عدم مداخله نهاد‌های دینی و سیاسی اصولی است که در این راستا باید مورد توجه قرارگیرد. علاوه بر این سند، هفته پیش بیانیه‌ای از سوی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران منتشر شد که ضمن تاکید بر این اصول به ارائه توصیه‌هایی در این زمینه پرداخت. بنابراین بر اساس این دو سند دانشگاه زمانی در موقعیت تعادلی قرار می‌گیرد که سیاست‌های رسمی نیز به سمت تعادل نزدیک شود و مادامی که حکومت امکان فعالیت دانشگاه‌ها در فضا و جایگاه‌ خودشان را فراهم نکند؛ آن‌ها هم نمی توانند یک نهاد تعادلگرا باشند که بتوانند جامعه را به سوی تعادل جهت‌د‌هی کنند.

منبع: شبکه ایران
نسخه چاپی
ارسال به دوستان
بازدید از صفحه اول
نظرات شما
مهمترین اخبار - صفحه خبر