پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - March 28 2024
کد خبر: 52098
تاریخ انتشار: 19 فروردين 1399 11:15
آمار و مدل‌های ارائه شده مبنی بر تعیین زمان برای پیک کرونا تا چه اندازه واقع‌بینانه هستند؟

دولتی که وضعیت اقتصادی را بر سلامت مردم ارجحیت دهد، هیچگاه از کرونا رهایی نخواهد یافت

نشریه اکونومیست در گزارشی نوشت: همانند استراتژی پایان جنگ ویتنام زمانی که محدودیت‌ها کاهش یابد اعلام پیروزی و بازگشت به وضعیت اولیه مسئله ساده‌ای نیست. یکی از پیش‌بینی‌های مدل‌های مکانیکی دور ماندن از جمعیت مستعد آلودگی است. واکسیناسیون می‌تواند راه موثری باشد؛ این بدان معنا نیست که کشور‌ها تا زمان دستیابی به واکسن به محدودیت و (قرنطینه) ادامه دهند بلکه به معنای داشتن برنامه ریزی برای دوران کاهش محدودیت‌ها است.
به گزارش راه امروز: نشریه اکونومیست، در گزارشی می‌نویسد: «ترامپ در ماه مارس اظهار داشت که ما هیچ انتخابی نداریم. مدل‌سازی  نشان می‌دهد که اوج تلفات تا دو هفته دیگر فرا نمی‌رسد و با رعایت جدی دستورالعمل‌ها می‌توانیم جان یک میلیون آمریکایی را نجات دهیم.»

«انتخاب» نوشت؛ در ادامه این مقاله آمده است: «مدل‌های اپیدیمیولوژیک مختلف از ایالات متحده تا چین و یا ایتالیا ارائه شده‌اند. توانایی مدل‌های مذکور این است که آنچه را که اخیراً در این کشور‌ها دیده شده ضبط کرده و تصویر محدودی از آنچه ممکن است در آینده رخ دهد، ارائه می‌دهند. باید توجه داشت، در مواجهه با گفته متخصصان مبنی بر این که عملکردی همراه محدودیت باعث نجات جان هزاران انسان خواهد شد،  اما برای یک سیاستمدار سخت است که پاسخ دهد «به چه هزینه‌ای؟»

ارزیابی مناسب مستلزم دانستن این است که اقدامات به چه میزان موثر خواهد بود، چه مدت به طول می‌انجامد و چگونه به پایان می‌رسد؟ بنابراین این سوال به عرصه سیاست‌های بهداشت عمومی باز می‌گردد، اما با گذشت زمان پاسخ به "با چه هزینه ای" در حرف و ادا و بیان آسان‌تر شده و در عمل  سخت‌تر.   با توجه به اینکه اثرات مخربی در اقدامات فاصله گذاری اجتماعی و محدودیت روز افزون وجود دارد،  ما چاره‌ای نداریم و به نظر می‌رسد اقدامات ما دیگر کافی نخواهد بود. باید از نظر اقتصادی و همچنین از نظر بهداشت عمومی اقداما ت. ما توجیه شوند. اما پرسش این است «چگونه باید انجام شوند؟»

جدا از اینکه مدل‌های اپیدمیولوژیک در انواعی اعم نسخه‌های ساده چنین مدل‌هایی که جمعیت یکنواخت و در نسخه‌های دقیق‌تر که جمعیت بر اساس سن، جنس، شغل و ... تقسیم می‌شود، اما تمام مدل‌ها در مواجهه با کووید-۱۹ از داده‌های کافی برخوردار نبوده و عدم اطمینان زیادی در مورد میزان انتقال در گروه‌های سنی مختلف و چگونگی ابتلا به افراد آلوده قبل از بروز علائم وجود دارد.
این امر باعث می‌شود ارتباط بین معادلات مختلف در مدل‌های مکانیکی برای به درستی تعریف کردن سخت باشد. با توجه به اهمیت و بررسی دقیق‌تر مدل ها، اختلافات بین نتایج گفته شده آن‌ها آشکار می‌شود. گرچه مدل‌ها از جنبه‌های مختلفی متفاوت هستند، اما نوع اقدام انجام شده به توصیه آن‌ها تاکنون در سراسر جهان تقریباً مشابه بوده است. البته این بدان معنا نیست که سیاست‌های حاصله عاقلانه بوده‌اند.

آوریل؛ ماه بی رحم

استدلال برای حمایت در مبارزه با کووید-۱۹ فراتر از منطق اقتصادی بوده و در پیوند با  سیاست بنیادی بقا بوده و از این رو قابل قیاس با جنگی تام و کامل است. ترامپ حتی هنگام صحبت از نجات زندگی یک میلیون نفر، مجبور به هشدار مرگ ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار نفر آمریکایی شد؛ تخمینی که به راحتی از تعداد سربازان آمریکایی قربانی در ویتنام پیشی می‌گیرد.

از این گذشته دولتی که سلامتی اقتصاد خود را بر سلامتی شهروندان ارجحیت می‌دهد، به هیچ وجه از این اوضاع خلاصی ندارد. در صورت نبود سیاست‌های محدودیت اجباری بسیاری از افراد به منظور کاهش مواجه با خطر این ویروس زمان برای کار بیرون از خانه  را کاهش می‌دهند. (سینما‌ها در کره جنوبی جایی که اپیدمی کم و بیش تحت کنترل است توسط دولت بسته نشده، اما هنوز مشتری آن‌ها کم است) همچنین اثراتی بر تولید خواهد داشت؛ با وجود درگیری کارگران با این ویروس و حضور نداشتن بسیاری، بنگاه‌های اقتصادی برای ادامه کار شرایط دشواری دارند.

نجات جان مردم فقط برای افراد خانواده و دوستانشان، کارفرمایان و هموطنان‌شان از ارزش ملی برخوردار نیست بلکه مزایای اقتصادی قابل توجهی دارد. دو تن از محققان دانشگاه شیکاگو یک الگوی این بیماری در  آمریکا را مورد بررسی قرار داده و اظهار داشتند در صورت عدم اقدام مکفی دولت  بیش از ۳ میلیون نفر از دنیا می‌روند. اگر نسبتاً حداقل فاصله اجتماعی رعایت شود، این آمار به ۱.۷ میلیون نفر کاهش می‌یابد و اگر  شمار تلفات در ۱.۵ میلیون نفر باقی بماند واکنشی مستحکم و اما غم انگیز که البته مزایای اقتصادی بزرگی به همراه خواهد داشت، است.

تخمین‌های مبتنی بر سن بر اساس ارزش زندگی‌های نجات یافته، مانند مواردی که هنگام ارزیابی مزایای مقررات زیست محیطی استفاده می‌شود ارزش این ۱.۷ میلیون نفر را حدود ۸ تریلیون  دلار نزدیک به ۴۰ ٪ تولید ناخالص داخلی برآورد کرده است. حتی اگر پیش بینی کسری و ضرر تولید ناخالص داخلی سالانه ۳۰ درصدی در نیمه اول سال در برخی از اقتصاد‌های سختگیرانه به حد گسترده‌ای اثبات شود، این کند شدن ناگهانی بی سابقه خواهد بود.

اعتقاد عمومی مبنی بر اینکه افزایش تولید ناخالص داخلی برای بهبود شرایط مردم مفید است که تا حدودی صادق است بیانگر این است که انقباض اقتصادی بار بیماری را افزایش می‌دهد و دلیل خوبی می‌دهد که از تأثیرات بهداشت روانی محدودیت (و قرنطینه) نگران باشید؛ اما تحقیقات دقیق در مورد تأثیرات سلامتی دوران رکود‌ها نشان می‌دهد که آن‌ها تقریباً آنقدر که تصور می‌شود؛ منفی نیستند. شواهد اقتصادی نشان می‌دهد که مرگ و میر حالتی چرخشی دارد؛ در دوره‌هایی از رشد اقتصادی بالا می‌رود و در دوره رکود کاهش می‌یابد.

سود و زیان

یک مطالعه منتشر شده در سال ۲۰۰۰  نشان داد که در آمریکا افزایش ۱ درصدی بیکاری با افزایش ۱.۳ درصدی خودکشی همراه است اما در دوران رکود بزرگ، یعنی بزرگترین رکود در حوزه تولید و اشتغالی که تاکنون آمریکا شاهد آن بوده، تلفات کلی کاهش یافته است. برخی تحقیقات حاکی از آن است که پیوند کالایی بین رشد بالای اقتصادی و افزایش مرگ و میر در دهه‌های اخیر تضعیف شده اما این مسیری طولانی است که می‌توان آن را معکوس کرد.

علاوه بر این اثرات رکود‌ها بر سلامتی منوط به سیاست است. پژوهشی از OECD  نشان داد که برخی از پیامد‌های بهداشتی که در اثر بحران مالی مشاهده می‌شود نه به دلیل رکود بلکه به دلیل کاهش ارائه خدمات درمانی است. به نظر می‌رسد افزایش هزینه‌های برنامه‌هایی که به افراد برای اشتغال‌زایی کمک می‌کند، اثر بیکاری در خودکشی‌ها را کاهش می‌دهد. این واقعیت که اکنون برخی از مردم استدلال می‌کنند که هزینه‌های گزاف اقدامات قاطعانه علیه کووید ۱۹ منجر به فقر بیشتر بهداشت عمومی در آینده پس از بحران مالی خواهد شد برای حامیان ریاضت اقتصادی با طنز همراه است.

این داستان هنوز راه طولانی در پیش دارد. هزینه‌های کلان برای غیرفعال کردن بخش قابل توجهی از اقتصاد با گذشت زمان افزایش می‌یابد. تجارت از نظر اقتصاد، بهداشت عمومی، همبستگی اجتماعی و ثبات و موارد دیگر به دلیل بسته شدن بسیاری از مراکز اقتصادی، شرایط سخت تری را خواهد داشت.

در این صورت است که سیاستمداران و عموم مردم شروع به دیدن امور متفاوت می‌کنند. یک مشاور «درک ریسک» می‌گوید که تمایل مردم برای رعایت محدودیت‌ها هم به احساس خود حفظی و هم به احساس دوست داشتن بستگی دارد، از آنجا که درک آن‌ها از خطرات بیماری هم برای خود و هم دیگران شروع به نزول کند انزوا باعث می‌شود که بیشتر آن‌ها را آزار دهد.

همانند استراتژی پایان جنگ ویتنام زمانی که محدودیت‌ها کاهش یابد اعلام پیروزی و بازگشت به وضعیت اولیه مسئله ساده‌ای نیست. یکی از پیش‌بینی‌های مدل‌های مکانیکی دور ماندن از جمعیت مستعد آلودگی است. واکسیناسیون می‌تواند راه موثری باشد؛ این بدان معنا نیست که کشور‌ها تا زمان دستیابی به واکسن به محدودیت و (قرنطینه) ادامه دهند بلکه به معنای داشتن برنامه ریزی برای دوران کاهش محدودیت‌ها است.

در مطالعه‌ای که در خصوص همه گیری آنفولانزا در ۱۹۱۹-۱۹۱۸ و با بررسی شهر به شهر در ایالات متحده انجام شد؛ برآورده‌ها نشان داد که هر چه شهری طولانی‌تر و متعصبانه برای جلوگیری از شیوع آنفولانزا کار کند، عملکرد اقتصادی بعدی آن نیز بهتر خواهد بود. تجزیه و تحلیل جدید اقتصاددانان در دانشگاه وایومینگ نشان می‌دهد که امروز همین مورد باید صادق باشد.

البته این نگرانی وجود دارد که هرچه اقتصاد سرکوب شود، آسیب ساختاری طولانی مدت به آن وارد می‌شود. کارگرانی که بیکاری طولانی دارند ممکن است دریابند که مهارت‌های آن‌ها از بین می‌رود و ارتباط آن‌ها با نیروی کار تضعیف می‌شود و احتمال اینکه بعد از پایان رکود دوباره وارد نیروی کار شوند و کار‌های خوبی پیدا کنند کاهش میابد و کارگران مسن کمتر تمایل به جابجایی یا بازآموزی داشته و برای بازنشستگی زودهنگام آماده‌تر باشند. چنین آسیبی ضرر و زیان ناشی از محدودیت‌های زندگی اقتصادی را به یک بلای ماندگار تبدیل می‌کند. در پایان باید گفت: مدل‌هایی که امروز در سایر کشور‌ها به نحوی منتشر و از فضیلت‌های آن یاد می‌شود؛ می‌توانند به راحتی نیز برداشته شوند.


نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مهمترین اخبار - صفحه خبر