پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - March 28 2024
کد خبر: 49520
تاریخ انتشار: 29 مهر 1398 13:21
«استیفن والت»، نظریه پرداز برجسته واقع گرا و استاد کرسی روابط بین الملل در دانشگاه هاروارد معتقد است ٥ اصل مهم به نظام بین الملل فعلی شکل می‌دهند: ١- اصل آنارشی ٢- اصل توازن قوا ٣- اصل مزیت نسبی ٤- اصل سازه انگاری و ٥- اصل کج فهمی یا محاسبه نادرست!
«استیفن والت»، نظریه پرداز برجسته واقع گرا و استاد کرسی روابط بین الملل در دانشگاه هاروارد معتقد است ٥ اصل مهم به نظام بین الملل فعلی شکل می‌دهند: ١- اصل آنارشی ٢- اصل توازن قوا ٣- اصل مزیت نسبی ٤- اصل سازه انگاری و ٥- اصل کج فهمی یا محاسبه نادرست! در حال حاضر به نظر می‌رسد ترامپ در سیکل بسته و فرساینده اصل پنجم گیر افتاده و خطا‌های راهبردی و زیان بار خویش در سیاست بین الملل را به شکل حیرت انگیزی تکرار می‌کند آنچنان که فرید زکریا، استراتژیست و تحلیل گر شناخته شده سی ان ان هم زبان به انتقاد از ترامپ گشوده که ببینید در دوران وی «امریکا چگونه قدرتش را به دست خود بر باد می‌دهد»!

 قاسم توکلی؛ زمانی کاندولیزا رایس، وزیر امورخارجه دولت جورج بوش در توصیف آغاز جنگ ٣٣ روزه اسرائیل علیه حزب الله لبنان (٢٠٠٦)، آن را به «درد زایمان خاورمیانه بزرگ» تشبیه کرده بود! امروز، اما شاید بتوانیم جنگ یک هفته‌ای ترکیه علیه «مجمع کانتون‌های کمونیستی» متحد امریکا در شمال سوریه را نشانه‌ای از «درد سقط جنین خاورمیانه بزرگ» بنامیم، انحطاطی که می‌تواند به منزله پایان همه «رؤیا‌های ویلسونیستی» دولت بوش پسر برای خاورمیانه‌ای دموکراتیک در قرن ٢١ باشد.
این روزها، اما به نظر می‌رسد کشتی عظیم سیاست خارجی امریکا در سراسر دریای طوفانی خاورمیانه به گل نشسته است، کارمندان قدیمی کاخ سفید و مشاورینی مثل فرانسیس فوکویاما دیگر همانند «دوران طلایی ابرقهرمانی» واشنگتن دل و دماغی برای موعظه‌های آخرالزمانی و پیامبرانه ندارند، حالا در آستانه زمستان سرد ٢٠٢٠ دیگر کسی از «رسالت جهانی» امریکا برای لیبرالیزه نمودن جهان سخن نمی‌گوید، رسالتی آرمانی که از سال ١٩٩١ الی ٢٠٠٣ تقریبا هر دو سال منجر به مداخله نظامی و رژیم چنج در یک کشور می‌شد.

به زعم برخی متفکرین برجسته (مثل فرید زکریا)، دونالد ترامپ یک تنه مسئول بخش عظیمی از این افول شرم آور امریکا در سطح روابط بین الملل است. آخرین رئیس جمهور امریکا که «آنچه می‌گفت را در عمل انجام می‌داد» جورج بوش پسر بود، اما باتلاقی شدن وضعیت افغانستان و عراق، همزمان با بحران اقتصادجهانی طی سال‌های ٢٠٠٧ تا ٢٠٠٩ و ظهور قطب‌های ضدهژمونیک مصمم مثل روسیه، چین و ایران همه و همه دست به دست هم دادند تا امروز فاصله بین قول و فعل رهبران امریکا، متحدین این کشور را ناامیدتر و مخالفان آن را امیدوارتر سازد!

«استیفن والت»، نظریه پرداز برجسته واقع گرا و استاد کرسی روابط بین الملل در دانشگاه هاروارد معتقد است ٥ اصل مهم به نظام بین الملل فعلی شکل می‌دهند: ١- اصل آنارشی ٢- اصل توازن قوا ٣- اصل مزیت نسبی ٤- اصل سازه انگاری و ٥- اصل کج فهمی یا محاسبه نادرست! در حال حاضر به نظر می‌رسد ترامپ در سیکل بسته و فرساینده اصل پنجم گیر افتاده و خطا‌های راهبردی و زیان بار خویش در سیاست بین الملل را به شکل حیرت انگیزی تکرار می‌کند آنچنان که فرید زکریا، استراتژیست و تحلیل گر شناخته شده سی ان ان هم زبان به انتقاد از ترامپ گشوده که ببینید در دوران وی «امریکا چگونه قدرتش را به دست خود بر باد می‌دهد»!

در ادامه به چند مورد از اشتباهات فاحش ترامپ و تضاد‌های مضحک سیاست خارجی امریکا که نشان از افول جایگاه این کشور طی چند سال اخیر در سطح منطقه دارد، اشاره می‌کنیم:

١- پایان «ماه عسل» سردمدار کاپیتالیسم با کانتون‌های مارکسیستی در شمال سوریه!
وقتی سال ٢٠١٤ جهان مبهوت هجمه خونین و سیل آسای داعش بود، امریکا (باراک اوباما) دستور حملات هوایی علیه پیاده نظام بی پروا و از جان گذشته این گروه تروریستی را در شمال سوریه و عراق صادر کرد و نقش عمده‌ای در ائتلاف بین المللی برضد داعش برعهده گرفت. نیروی هوایی دقیق و آماده امریکا با ریختن روزانه حدود ٨ میلیون دلار بمب و راکت‌های نقطه زن هوا به زمین، داعش را از دروازه‌های کوبانی پس زدمد و کمک کردند تا پیاده نظام «ی پ. گ» در روی زمین، داعش را بتدریج از مناطق کردنشین عقب بزند. این ائتلاف تاکتیکی میان کهنه کمونیست‌های سوری و امریکا با استقرار دو هزار نیروی رزمی در شهر منبج در دوره ترامپ نیز ادامه یافت، اما درست وقتی که آنکارا به قصد درهم کوبیدن این واحد‌های سیاسی خودمختار لشکرکشی خود را آغاز کرد، ترامپ کرد‌هایی که سال‌ها تحت آموزش ارتش امریکا بودند را در برابر امپریالیسم نوعثمانی اردوغان به حال خود رها کرد و دستور خروج نیرو‌های خود را از سوریه صادر نمود، تصمیمی که با مخالفت‌های جدی زیادی در داخل امریکا و همچنین از سوی متحدین این کشور روبرو شد و یک شبه اعتبار و پرستیژ امریکا را نزد دوستانش ضرب صفر کرد، هرچند ترامپ هنوز می‌کوشد با تهدید اردوغان با چماق تحریم یا گرفتن وعده ٥ روزه آتش بس از آنکارا، تا حد امکان خودش را از این رسوایی تبرئه کند! اما همه چیز به صورت واضح پیش چشم جهانیان در حال وقوع است. 

٢- «سرگیجه استراتژیک» ترامپ در برابر طالبان؛ مردد میان سرکوب یا مصالحه؟!
ماراتن دیپلماتیک یک ساله و فرساینده‌ای که بدستور ترامپ از سپتامبر ٢٠١٨ تا سپتامبر ٢٠١٩ با هدف برقراری صلح در افغانستان برگزار شده بود و درست در حالی که بسیاری از مردم این کشور و دولت‌های منطقه و جهان منتظر پایان دو دهه خشونت در افغانستان بودند، ناگهان چند هفته قبل به تیر غیب یکی از همان توئیت‌های جنجالی ترامپ گرفتار آمد و نیامده از بین رفت! ترامپ با یک توئیت تمام قرارداد ٤٥ صفحه‌ای صلح و صد‌ها ساعت مذاکرات تخصصی را نابود کرد. آن هم به دلیل مرگ مشکوک یک سرباز امریکایی در حمله‌ای مشکوک‌تر درست در روزی که قرار بود نمایندگان امریکا، حکومت کابل و طالبان در کمپ دیوید قرارداد نهایی را به امضاء برسانند!
این افتضاح بین المللی نقطه پایانی بود بر سه سال تردید و سردرگمی کاخ سفید در مواجهه با گروه تروریستی طالبان. سه سال قبل از این واقعه، وقتی ترامپ هنوز تازه دوره آزمون و خطای خود را در سیاست خارجی امریکا آغاز کرده بود او تصمیم گرفت با هیاهو و تولید پروپاگاندای رسانه‌ای (همانگونه که بر هیلاری کلینتون پیروز شد) این بار طالبان را مرعوب و تسلیم خود سازد! در ابتدا با افزایش سه هزار نیروی رزمی از یک سو و شلیک «مادر بمبها» در منطقه ننگرهار در شرق افغانستان از سوی دیگر، شروع چشم گیری علیه طالبان داشت و قرار شد استراتژی تهاجمی «جنوب آسیا»‌ی معاون وزارت خارجه اش؛ آلیس ولز معادلات میدانی جبهه نبرد را کاملا به نفع امریکا تغییر دهد، اما هنوز چندماهی نگذشته بود دفعتا دیدگاهش ١٨٠ درجه نسبت به طالبان تغییر کرد و این بار استراتژی «مصالحه با طالبان» را از آستین خارج و زلمی خلیل زاد را با عجله جهت عقد قرارداد صلح با طالبان و وعده ادغام طالبان در پروسه سیاسی حکومت متحد خود، راهی قطر کرد. استراتژی‌ای که دقیقا به سرنوشت استراتژی اول دچار شد و صلح مورد نظر در آستانه تولد، ناگهان به ضرب یک توئیت خودش سقط شد!

٣- ببری کاغذی در توئیتر؛ تاجری محافظه کار در کاخ سفید!
در ادبیات سایبر-پلتیک دانش واژه «اسلکتیویست» اشاره به آن دسته از کاربران شبکه‌های اجتماعی دارد که در فضای مجازی مواضع رادیکال و تند و تیز اتخاذ می‌کنند، اما در عالم واقع و در عمل هیچ اقدام مفیدی جهت مبارزه با ستم و رفع تبعیض انجام نمی‌دهند (اصطلاحا معادل همان چریک‌های زیرلحافی)، نیم نگاهی به توئیت‌های توفنده دونالد ترامپ در این شبکه اجتماعی نشان می‌دهد که او هم یک اسلکتیویست است! چهره مرسوم او در مقابل رسانه‌ها و از پشت شبکه توئیتر؛ سیاستمداری سرسخت، تهاجمی و آشتی ناپذیر به نظر می‌رسد، اما واقعیت این است که پشت میز کارش در کاخ سفید حداقل در عرصه سیاست بین الملل سیاستمداری انعطاف پذیر، منطقی و محتاط است که استفاده از «ماشین حساب» (همانند خیلی از بیزینس من ها) نقش بسزایی در اتخاذ تصامیم بین المللی او ایفا می‌کند! چرا که ترامپ به خوبی از پیامد‌های اقتصادی، نظامی و سیاسی تصامیم جنگ طلبانه بوش پسر آگاه است!

٤- سرنوشت بن سلمان؛ در آغوش روسیه و دست به دامان پاکستان!
شاید بن سلمان تنها کسی باشد که حال این روز‌های کرد‌های سوریه را بهتر از هر کسی درک کند، چون تمام محاسبات او نیز درباره حمایت امریکا از عربستان در اوج رقابت با ایران، یک شبه دود شد و به هوا رفت. ناامیدی و دلسردی ریاض تا حدی بود که مجبور شد عمران خان، نخست وزیر پاکستان را جهت میانجی گری و کاهش تنش‌ها راهی تهران کند و همزمان سعودی‌ها با دعوت از ولادیمیر پوتین به کشورشان و عقد قرارداد تسلیحاتی سنگین با روسیه به ارزش یک میلیارد دلار، کوشش کردند ضمن تحریک حسادت سیاسی و اقتصادی ترامپ، حداقل در ظاهر هم کمی استقلال سیاست خارجی خود را به رخ دوستان و رقبای منطقه‌ای و جهانی شان بکشند.

منبع: فرارو
برچسب ها: ترامپ ، آمريكا
نسخه چاپی
ارسال به دوستان
بازدید از صفحه اول
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مهمترین اخبار - صفحه خبر