سه‌شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - April 16 2024
کد خبر: 40624
تاریخ انتشار: 12 آذر 1396 13:50
ادعای پشتوانه مردمی داشتن و از پشت به نظام خنجر زدن، آیا قابل قبول است؟

واکنش «آملی لاریجانی» به سخنان احمدی‌نژاد

آیت‌الله آملی لاریجانی تصریح کرد، قوه قضاییه در نظام اسلامی رکن بسیار مهم و اثرگذار است و تخریب آن معنایی ندارد. رهبر معظم انقلاب اسلامی مکرر فرموده‌اند شما هر وقت قاطعانه بایستید، هجمه‌ها بیشتر می‌شود.
صادق آملی لاریجانی در همایش قانون اساسی و آرمان های انقلاب اسلامی که به منظور سالروز تصویب قانون اساسی برگزار شد اظهار کرد: آرمان های انقلاب اسلامی در واقع آرمان اسلام است. همان طور که بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی، پیش از انقلاب مکرر اشاره فرموند، اصل نظام، اسلام و طریقه انبیاء الهی خصوصاً حضرت محمد (ص) است. 
 
گزیده اظهارات آملی لاریجانی را در ادامه می‌خوانیم:
 
جهان بینی اسلامی، بنیان حرکت انقلابی مردم ما بود و همین مطلب در مقدمه قانون اساسی انعکاس یافته است. مقصود از این حرکت انقلابی این است که انسان با ارزش های والای الهی رشد یابد و استعدادهایش شکوفا شود که اینها در مقدمه قانون اساسی، منصوص است و در واقع انعکاس دهنده حرکت انقلابی مردم ما است.
نظام جمهوری اسلامی بر خاسته از این قانون اساسی، یک نظام یکتایی است. گرچه قوانین اساسی در هر جای دنیا نوشته و به رای عمومی گذاشته می شود، طبیعتاً یک نظام سیاسی را تشکیل می دهد اما نظام جمهوری اسلامی یک نظام یکتای سیاسی است. در هیچ نظام سیاسی دیگری، مولفه های این نظام را پیدا نمی کنید. مردم سالاری دینی فقط در این قانون اساسی تبلور پیدا کرده است.
در نظام های لیبرال غربی بنیان ها کاملا با بنیان نظام جمهوری اسلامی متفاوت است. از این جهت هر چه در تبیین نظام جمهوری اسلامی ایران تلاش کنیم جا دارد. محتوای نظام ما، محتوای اسلام و سند و میثاق قانون اساسی ما، انعکاس دهنده نظام ارزشی اسلامی است.
نظام لیبرالی غربی مدعی بود که لیبرالیسم پایان تاریخ است و تمام نظام های دنیا وقتی به عقلانیت می رسند، به نظام لیبرال دموکراسی منتهی می شود. نظام جمهوری اسلامی یک چالش اساسی مقابل این طرز تفکر بود؛ بنیان نظام جمهوری اسلامی، بر اساس نگاه توحیدی است.
بند یک اصل دوم قانون اساسی، کافی است تا شاکله این قانون را تا آخر بدانیم. در قانون اساسی ما، اساس تبیین و حضور مردم به رای گذاشته شده و مسئولیت ها، مستقیم یا غیرمستقیم بر مبنای رای مردم است و اینجا فرق نظام جمهوری اسلامی با نظام های لیبرال دموکراسی مشخص می شود.
نظام های غربی بر اساس نگاه مدرنیته هستند؛ در نگاه مدرنیته، اصل بر فردگرایی لیبرالی و نسبی بودن ارزش ها است؛ اصل بر این است که ارزش ها را خود انسان ها خلق می کنند در حالی که بنابر نظام اسلامی که تبلورش در قانون اساسی است؛ اساس تفکر ما، جهان بینی الهی است.
لیبرال ها همه منکر خدا نیستند اما معتقدند، خدا، نقش اساسی در فکر انسان نداشته باشد در حالی که در نظام اسلامی ما، توحید اصل است و نگاه توحیدی، نگاه ما به عالم و آدم را تحت تاثیر قرار می دهد.
نظام ارزشی جمهوری اسلامی، یک نظام الهی است. چطور می شود بگوییم، ارزش ها از دانش ها و واقعیات جدا هستند؟ تز جدایی دانش و ارزش، در مغرب زمین بسیار مورد حمایت قرار گرفت و یکی از ارکان همین مدرنیته است.
سکولاریسم در نظام جمهوری اسلامی معنا ندارد. در عالم واقع در دوران های مختلف، عده ای آمدند و حتی مسئولیت در این کشوئر داشتند و از سکولاریسم به نحوی دفاع می کردند و ترویچ می دادند و برای مدعیان روشنفکری مجال عجیب و غریب داده بودند تا سکولاریسم را در بستر دانشگاه ها و مطوبعات ترویج کنند در حالی که این با قانون اساسی ما سازوکار نیست و سکولاریسم نفی شده است.
در همین نظام جمهوری اسلامی، برخی مسئولان طور دیگر عمل کردند. در بند اول اصل سوم قانون اساسی آمده که دولت جمهوری اسلامی باید همه امکانات خود را برای این امور که 16 بند است، بکار بگیرد. بند اول، ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا و ... است. یک عده ای از بزرگواران گفتند ما نمی توانیم مردم را به زور به بهشت ببریم. یک عده ای گفتند حالا دو تار موی خانمی بیرون باشد، چه اشکال دارد؟ اصلا واقعا بحث بر سر اینهاست؟ بحث بر سر این است که مسئول جمهوری اسلامی، چقدر به همین بند التزام دارد؟ آیا تمام امکانات را برای ترویج فضایل اخلاقی بکار بسته است؟ آیا با کلیه مظاهر تباهی و فساد مقابله شده است؟
مقصود من این است که اصول قانون اساسی ما هم دقیق نوشته شده و هم انعکاس دهنده خوبی برای آرمان های انقلاب اسلامی است و هم وظیفه سنگینی را بر دوش مسئولان برای حرکت به سوی اهداف متعالی انقلاب اسلامی قرار داده است. در مقام عمل طبیعی است هر نظامی با چالش مواجه است و همیشه نمی تواند آنچه می خواهد در بستر واقعیت متبلور کند.
در مقام ارزیابی آنچه واقع شده، باید منصفانه عمل کرد. نظام جمهوری اسلامی که این چنین در مقام شالکه ترسیم شده، در مقام عینیت یافتن طبیعی است با مشکلاتی مواجه می شود اما سیر تکاملی خود را داشته است. از ابتدای انقلاب، منافقین مقابل نظام ایستادند، اطرافیان امام را چکونه تخریب می کردند، با شهید بهشتی چه کردند، روزنامه ای از اینها نبود که تهمت آمریکایی بودن را نزنند. این بساط منافقین بود و بعد هم جریان بنی صدر و بعد هم تحریم های گسترده و جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی و تا به امروز دشمنی دشمنان جمهوری اسلامی، کمتر نشده است. در اوایل انقلاب می گفتند دو ماه بیشتر جمهوری اسلامی دوام ندارد و انحاء هجمه ها و کودتاها را داشتند اما این نظام به برکت خون شهدا و یمن حضور مردم در صحنه ادامه یافت و امروز جمهوری اسلامی در نقطه ای پر اقتدار در منطقه ایستاده است.
امروز جمهوری اسلامی، تاوان ایستادگی خود را می دهد. اگر جمهوری اسلامی هم مانند دولت های مترجع منطقه مقابل آمریکا و اذنابش کرنش می کرد، امروز وضع این چنین نبود اما هزینه در انداختن طرحی نو در فلسفه های سیاسی دنیا، همین است.
برخی جامعه شناسان غربی مروج این فکر بودند که سکولاریسم همه دنیا را می گیرد و فکر دینی دیگر جایی در دنیا ندارد اما امروز اذعان می کنند که فکر دینی احیا شده است؛ چه کسی جز جمهوری اسلامی در دنیا، بانی این حرف بود.
 آنهایی که از بیرون نگاه می کنند، می فهمند جمهوری اسلامی و امام امت چه غوغایی در دنیا در انداخت. آیا جمهوری اسلامی نبود که احیا کننده این تفکر در دنیا بود؟ به جز جمهوری اسلامی جایی بود که این حرکت را ایجاد کند؟
در ابعاد نظامی، فرهنگی، علمی و سیاسی، پیش روندگی فرزندان خود را ببینید و حالا عده ای در حال تخریب جمهوری اسلامی هستند. در درون کشور هم عده ای سیاه نمایی می کنند و این همه واقعیت را نمی بینند. نفس بقای نظام اسلامی با این همه فشار و تحریم، یک معجزه است که ناشی از بصیرت ملت ماست اما برخی سیاه نمایی می کنند و دنبال قطع امیدها هستند و عدهای می خواهند برای خود کاسبی راه بیاندازند و بگویند ما منجی هستیم. چرا می خواهید به خاطر یک کار سخیف، روی ارزش های انقلاب یک خط سیاه بکشید؟ این بالاترین خیانتی است که عده ای انجام می دهند.
 به حسب شرع و قانون اساسی، قوه قضاییه مسئولیت های سنگینی بر دوش دارد و قانون اساسی فراتر از حل و فصل خصومات، نظارت هایی را نیز بر عهده دستگاه قضا قرار داده است.
قوه قضاییه در چارچوب نظام اسلامی یک رکن بسیار مهم و اثرگذار است. تخریب این رکن نظام چه معنایی دارد؟ شما هجمه ها را می بینید؛ همان طور که رهبر معظم انقلاب اسلامی مکرر فرمودند که شما هر وقت قاطعانه بایستید، هجمه ها بیشتر می شود. ایشان در جلسه ای فرمودند که این هجمه ها که می بینید، ثمره ایستادگی شماست. دشمن بیرونی کار خود را می کند و خواهد کرد و نمونه آن در بحث های حقوق بشری است در حالی که جمهوری اسلامی در همین حقوق بشر مورد ادعای اینها، از تمام منطقه پیشروتر است. در بحرین مردم برای داشتن حق رای می جنگند و در عربستان سعودی شما وضع را می بینید.
 در درون کشور هم متاسفانه کسانی آب به آسیاب دشمن می ریزند و دروغ های عجیب و غریب می گویند که انسان متاسف می شود. یک آقایی در طول چند دقیقه صحبت کردن، شاید 50 حرف خلاف واقع علیه قوه قضاییه و مسئولان دستگاه زد. آخر چرا؟ متاسفانه توجه هم نمی کنند که این خیانت به جمهوری اسلامی و آرمان های شهدا و مردم است. انسان ادعای مردمی بودن بکند واین طور از پشت به نظام جمهوری اسلامی خنجر بزند.
آمده اند و استنکار می کنند که سازمان زندان ها زیرمجموعه قوه قضاییه باشد در حالی که اینها از لوازم کار دستگاه قضایی است. می گویند در فلان کشورها زیر نظر دولت است، خب در آنجا نظامات شان فرق می کند و زیر نظر وزارت دادگستری است.
 در هیچ جای دنیا، قوه قضاییه ای با این استقلال پیدا نخواهید کرد. حالا ما اصلا سر چی بحث می کنیم. یک نظامی تشکیل شده و قانون اساسی دارد. می گویند الحاق سازمان زندان ها خلاف قانون اساسی است و می گویند اول انقلاب یک مصوبه ای خلاف انجام شده و همین طور مانده است و می گویند اصلا به زندان ها سر نمی زنند. اولاً شورای انقلاب به لحاظ استحکام، گاهی مصوباتش از مصوبات مجلس هم بالاتر بود چون به تجویز و امضای امام راحل بود. شورای نگهبان آن وقت که ما بحث می کردیم، درباره قوانین مصوب مجلس و قبل از انقلاب را نظر می داد امام مصوبات شورای انقلاب را فقهای شورای نگهبان هم نمی توانند لغو کنند و نمی توانند بگویند خلاف شرع است چون موید به نظر امام راحل بود.
اصلا الحاق سازمان زندان ها به قوه قضاییه ربطی به مصوبه شورای انقلاب ندارد زیر سازمان زندان ها مصوبه سال 1364 است. حالا یک آقایی بلند می شود و می گوید خلاف قانون اساسی است. خیلی خب، نظر شماست اما این را به عنوان یکی از خطاهای جمهوری اسلامی عنوان می کنند. واقعاً عجیب است.
می گویند به زندان ها نظارت نمی شود. این چه دروغی است آخر؟ من خودم در دادسرا، زندان، سازمان ثبت و پزشکی قانونی حضور یافتم. معاون اول و دادستان کل حضور یافتند و روسای کل به صورت منظم بر دادسراها و زندان ها نظارت می کنند و یک معاون نظارت برای روسای کل تعبیه کردیم که کارش فقط نظارت کردن است. در تهران یکبار بدون هیچ اطلاع قبلی، یه یکی از شعبات دادگاه رفتم. دفتر حضور و غیاب را گرفتم و دیدم برخی نیستند. پرسیدم گفتند که در زیارت عاشورا هستندو گفتم زیارت عاشورا مستحب اما خدمت به مردم واجب است و می توانند در منزل خود زیارت عاشورا بخوانند.
مسئولان قوه قضاییه همه زحمت می کشند اما چه دروغ هایی که نمی گویند. عده ای بال بال می زنند برای دفاع از همراهانشان و نظام را زیر سئوال می برند. یک بنده خدایی گفته بود 17 میلیون پرونده در قوه قضاییه وجود دارد و سریع ضرب در دو کرده و گفته بود 34 میلیون گرفتار داریم و قوه قضاییه توی سر آنها می زند. این چه ادبیاتی است؟ آن هم کسی که سال ها مسئولیت داشته است. در بدو ورود بنده امکان گرفتن آمار وجود نداشت و سیستم cms تکمیل نشده بود؛ ضمن اینکه آمار پرونده ها 15 میلیون است و بارها گفتیم این به معنای 15 میلیون نزاع و شکایت نیست.
مگر دستگاه قضایی تو سر مردم می زند؟ به دستگاه قضایی مراجعه می کنند و دستگاه قضا نیز حکم می کند. این سیاه نمایی ها علیه قوه قضاییه غلط است. ما نمی گوییم اشکال نداریم و قطعاً برای برطرف کردنن آن تلاش می کنیم. بالاترین مسئله ای که در یک سازمان باید به توجه کرد، ارتقای منابع انسانی است. منابع انسانی قوه قضاییه به لحاظ کمی و کیفی ارتقا قابل توجهی پیدا کرده است. در سال 88 حدود هفت هزار قاضی داشتیم و متاسفانه عده ای هم اصرار می کردند همین مقدار کافی است. با تلاش و تدقیق و تحقیقات، نیاز دستگاه قضا سنجیده شد و با تلاش های اجرایی مستمر با همین آقایانی که الان علیه سیاه نمایی می کنند، جنگیدم تا اجازه استخدام قاضی بدهند. تا اینکه به رهبر انقلاب نامه نوشتیم و ایشان به مسئولان منعکس کرد و فرمودند استدلال های نامه فلانی منطقی است.
امروز بیش از 11 هزار قاضی در قوه قضاییه مشغول بکار است. این کم کاری است؟ گاهی برای جذب قاضی 40 هزار نفر ثبت نام می کند و بعد از گزینش های مختلف علمی و اخلاقی و روان شناختی، 250 نفر جذب می شود. این طور نیست که دست هر کسی که از خیابان رد می شود را بگیریم و به عنوان قاضی مشغول شود.
با این حال هنوز فکر می کنیم تعداد قضات کم است و دلیل آن هم تعداد پرونده های ورودی به محاکم است. قاضی باید با ارباب رجوع با تکریم رفتار کند. یک بار به من گزارش دادند که فلان قاضی با مردم و وکلا بد رفتار می کند و چند بار تذکر داده شد و نهایتاً انفصال دادیم.
من برخلاف عده ای که می گویند ویرانه تحویل گرفتیم، می گویم که دستگاه قضایی سیر تکاملی داشته است. امروز معتقدیم منابع انسانی قوه قضاییه سختگیرانه ترین ممیزی ها را برای جذب قاضی و کارمند در دستگاه قضایی انجام می دهد. بنا نیست که هر چه به ذهن شریف مان آمد، رسانه ای کنیم.
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مهمترین اخبار - صفحه خبر