شنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۳ - September 28 2024
کد خبر: 1029
تاریخ انتشار: 17 تير 1392 12:18
به گزارش راه مردم، "نویل الکساندر" فعال سیاسی رنگین‌پوستی است که مدتی با "نلسون ماندلا" نخستین رئیس‌جمهوری منتخب آفریقای جنوبی و رهبر جنبش ضد آپارتاید، در جزیره "روبن" در یک زندان به سر برده است. ماندلا در طول ۲۷ سال زندان که بیشتر آن را در یک سلول در جزیره روبن سپری کرد، مشهورترین چهره مبارزه علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی شد. در این زندان بود که ماندلا زندگینامه خود را، تحت عنوان "راه طولانی آزادی" نوشت.

الکساندر زمانی که در سال 1964 به خاطر فعالیت‌هایش وارد زندان جزیره روبن شد، تقریبا سنی برابر با نصف سن ماندلا را داشت. او حدود یک سال، از 10 سال زمان بازداشتش را در این زندان با ماندلا سپری کرده است. گفت و گوی از او را درباره شخصیت نلسون ماندلا در زیر می‌خوانیم.




برای شروع باید بگویم که شما مدتی پس از آنکه ماندلا در جزیره روبن زندانی شد، به این زندان وارد شدید. نخستین برخورد خود شما با ماندلا چگونه بود؟

من در زمانی با ماندلا برای نخستین بار ملاقات کردم که از آن به عنوان "دوران انزوا" یاد می‌کنند. ما در گروه‌های مختلف دسته‌بندی شده بودیم و هر روز صبح از سلول‌هایمان خارج می‌شدیم و کاملا جدا از یکدیگر بودیم. گروه‌ها کاملا از یکدیگر جدا بودند و ما اجازه نداشتیم که با همدیگر صحبت کنیم. اما مدتی بعد اجازه داشتیم که هم کلام شویم و در این زمان بود که فضای گرمی شکل گرفت و رفتار ماندلا در شکل‌گیری این فضا بسیار تاثیرگذار بود.

ما به او به شدت احترام می‌گذاشتیم؛ چرا که او رهبری مخالفت با آپارتاید را بر عهده داشت. هیچ دشمنی وجود نداشت و فقط احترام بود. من به شدت مجذوب رفتار و خصوصیت‌های رفتاری ماندلا شده بودم و او را تحسین می‌کردم. از او چیزهای زیادی آموختم.

از آن دوران چیزی را به یاد دارید که شما را به ماندلا از نظر فکری نزدیک تر کرده باشد؟

دو مورد. ماندلا رفتاری پدرانه داشت. ما در آن زمان بسیار جوان بودیم. من زمانی که به جزیره وارد شدم تنها 26 سال سن داشتم. ما بسیار تندرو بودیم و تنها فکر می‌کردیم هر چه سریع‌تر باید مخالفانمان را به جهنم بفرستیم بدون آنکه ذره‌ای به این نکته فکر کنیم که ممکن است آنان چنین کاری را انجام دهند. سپس ماندلا این نکته را برای ما روشن کرد؛ "نگاه کنید، مخالفان شما هم تصویری از آنکه شما چه مدت در اینجا می‌مانید ندارند، این احتمال وجود دارد که برای تمامی زمان در اینجا زندانی باشید." در حقیقت ماندلا با رفتاری پدرانه به ما آموخت که با شرایط جدید چگونه کنار بیاییم و ما توانستیم در آن جزیره خود را بازسازی کنیم.

دومین مورد نیز این بود که ما به شدت تحت تاثیر شرایط زمان خود بودیم و از آن مهم‌تر جوانی نمی‌گذاشت نگاه درستی به اطرافمان داشته باشیم. ماندلا به خوبی می‌دانست که ما به شدت تحت تاثیر جنبش الجزایر بودیم و توانست ما را متقاعد کند که ما باید نگاه متفاوتی داشته باشیم. من مطمئنم که موجود ماندلا در جزیره روبن در نتیجه فعالیت‌های ما بسیار تأثیرگذار بود. من در آنجا بود که فهمیدم حتی کلام سیاسی ما با هم بسیار متفاوت است. سال‌های بعد و زمانی که از زندان آزاد شدم، سعی کردم دیدگاه استراتژیک او را بفهمم و به همین دلیل، ما بسیار اصولی و باثبات توانستیم موفق شویم.

آیا مسئولان زندان از این ویژگی ماندلا خبر داشتند؟

بله، اساسا. ماندلا مدت‌ها پیش از ما وارد زندان شده بود. او محکوم و زندانی شده بود و قسمت اعظم عمرش را در جزیره روبن زندانی بود. همچنین او تجربه زندانی بودن در دهه 50 را داشت. همین شرایط از او فرد دیگری ساخته بود. همانطور که گفتم ما انقلابی‌های جوانی بودیم، اما نگاه او و "والتر سیسولو" (چهره شاخص جنبش مبارزین ضدحکومت اقلیت سفیدپوست) بسیار متفاوت بود. آنان به ما می‌گفتند "نگاه کنید! شما خودتان را می‌کشید. این افراد شما را آنقدر تحت رژیم‌های غذایی اضافی قرار می‌دهند و تنبیه می‌کنند تا در نهایت از هم بپاشید. در این شرایط زندان برای شما دستاوردی ندارد؛ جایی که باید از آن با دستانی پر خارج شوید."

در آن زمان ما به دلیل شرایط دشوار و وحشتناک از نظر ظاهری به افراد عجیب و غریبی تبدیل شده بودیم. شرایط فیزیکی و روحی بسیار بدی حاکم بود. غذا، لباس و در کل همه چیز. ما دسترسی محدود و نامنظمی به کتابخانه زندان داشتیم. ماندلا در آن شرایط بحرانی مانند یک رهبر به ما تصویر زندانی مبارزه را آموزش داد.

ماندلا چنین تاثیری را بر مقامات زندان هم داشت؟

اوه، بله.

می‌توانید به نمونه ای اشاره کنید.

ماندلا نقشی تاثیرگذار داشت. او تسلط کاملی بر رفتار خود داشت. او کاملا مراقب جدیت در رفتارش بود چرا که به خوبی تعلیم دیده بود و می‌توانست بر دیگران تاثیر بگذارد؛ حتی بر افرادی که با او دشمن بودند نیز تاثیر می‌گذاشت. او با دقت مراقب مخالفانش بود و با آنان به گونه‌ای رفتار و صحبت می‌کرد که بیش‌ترین تاثیر را داشته باشد. من شخصا شاهد بودم که او با نگهبانان، سر زندانبان و حتی فرماندهان زندان هم این‌گونه رفتار می‌کرد. در آن زمان فردی به نام "کالومن" در زندان بود؛ او بسیار تندخو بود و ادبیات افتضاحی داشت و مانند یک ولگرد خیابانی رفتار می‌کرد. یک روز که رفتار کالومن به شدت وقیحانه بود ما تصمیم گرفتیم که از ماندلا بخواهیم با او صحبت کند. مانند به طور خصوصی با او صحبت کرد و به او گفت که اگر به رفتارش ادامه داد تمام انقلاب ما در زندان به طور کل تحت تاثیر قرار می‌گیرد و عواقب سیاسی بدی در انتظار ما خواهد بود. از آن زمان به بعد کالومن مانند یک بره رفتار می‌کرد.

مرگ پسرش چه تاثیری در روحیه‌اش داشت؟

یکی از تلخ‌ترین زمان‌ها برای او مرگ پسرش بود، در حقیقت در آن زمان فقط شاهد ماندلایی بودیم که برای خودش زندگی می‌کرد. اما او به شدت بر رفتارش کنترل داشت و حتی احساساتش را کنترل می‌کرد. او به شدت ناراحت بود و درباره رفتار و صحبت‌هایش با فرزندان و دو همسرش برای ما سخن می‌گفت. ماندلا حتی زمانی که شایعه شد همسرش "وین" با مرد دیگری در ارتباط است، ما را جمع کرد و توضیح داد که نباید اجازه دهیم چنین شایعاتی بر فعالیت‌های سیاسی ما سایه بیاندازد.

در آن زمان نسخه‌ای از خبر روزنامه‌ها عمدا در سلول ماندلا گذاشته شد.

بله، دقیقا آن روز را به خاطر دارم که تکه‌ای از روزنامه که مربوط به همسر ماندلا بود در سلول او گذاشته شده بود. ماندلا به رفتار رئیس زندان مشکوک بود. در آن زمان این مسئله برای زندانی‌های دیگر نیز روی می‌داد و ما تلاش می‌کردیم که با صحبت، به آنان کمک کنیم که تحت تاثیر شایعات قرار نگیرند و روحیه خود را حفظ کنند.

در آن زمان به گروهی از روزنامه‌نگاران اجازه داده شد که از زندان جزیره روبن بازدید کنند. چیزی به خاطر دارید.

بله، خانمی به نام "آدا پارکر" از آفریقای جنوبی به عنوان روزنامه‌نگار وارد روبن شد. فکر کنم سال 66 یا 67 بود. او به روبن وارد شد و ما تنها اجازه داشتیم چند کلمه با او صحبت کنیم. از آن مهم‌تر آن روز بارانی و بسیار سرد بود. مسئولین زندان به هر یک از ما یک بارانی دادند و همین مسئله اعتراض ما را به دنبال داشت. این مسئله قبل از ورود خانم پارکر اتفاق افتاد و مسئول زندان در زمان بازدید او به شدت روی این مسئله مانور دادند و به ما اجازه صحبت داده نشد. پس از خروج خانم پارکر، بارانی‌ها ناپدید شدند.

ماندلا در آن زمان اقدامی انجام نداد؟

البته ما در زمان‌های مختلف گزارش‌های گوناگونی را می‌نوشتیم. ما نمونه آشکار نقض حقوق بشر بودیم و اعتراض‌های ما در جایی شنیده نمی‌شد.

ماندلا در آن زمان چقدر مطالعه می‌کرد؟

او تحصیلات دانشگاهی نداشت. اجازه دهید تنها درباره نگاه خودم به او بگویم. او فردی با تحصیلات میانه بود. ماندلا به طور عمقی مطالعه می‌کرد و می‌دانست که چگونه زمان خود را در زندان مدیریت کند. او به ادبیات، شعر و غیره علاقه داشت و به کمیت فکر نمی‌کرد. در تمام مدت زندان او مشغول مطالعه کتاب‌های سیاسی و تاریخی بود. اما تسلطی به مسائل فنی و علوم نداشت. ماندلا تاثیر شدیدی بر من داشت.

نام کتاب‌هایی که او مطالعه می‌کرد را به خاطر دارید؟

نه، متاسفانه. کاش نام آنان را به یاد داشتم. من تنها زندگینامه ناپلئون سه را به یاد دارم.
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مهمترین اخبار - صفحه خبر